ترکمن صحرا و مشروطه منیژه کر




بمناسبت صدو چهاردهمین سالگرد صدور فرمان مشروطیت

فرمان مشروطیت در تاریخ 14 مرداد 1285 شمسی توسط مظفرالدین شاه قاجار شاه وقت ایران صادر شد فرمانی که بر اساس آن پادشاهی استبدادی جای خود را به پادشاهی مشروطه میداد و با ایجاد پارلمان و تدوین قانون اساسی موافقت میشد ،.دیگر پادشاه صاحب تمام و کمال مردم و ایران تلقی نمی گردید ومردم در بیانیه های انقلابی به پادشاه یادآور شدند که تاج و نگین پادشاهی را از شکم مادر با خود نیاورده است و سلطنتش فقط موکول به قبول یا رد مردم است. این روز را آزادگان و کسانی که ارج مشروطه را میدانند فراموش نمیکنند و از کنارش با بی پروایی نمی گذرند بجاست که در سالروز صدور فرمان مشروطه یاد قهرمانان را گرامی داریم و از کسانی که جان و مال خود را در راه آزادی کشور فدا کردند بیاد بیاوریم و یاد آن جنبش را در دل زنده نگه داریم . بی شک انقلاب مشروطه را میتوان مرز تاریخی ایران قدیم و جدید دانست هدف اصلی از انقلاب  را میتوان رسیدن به آزادی ، عدالت، قانون و افزایش کارایی حکومت و جبران عقب ماندگی ایران دانست .ملت ایران را میتوان نخستین ملت آسیای دانست که برای دستیابی به حکومت مشروطه بپاخواستند و انقلاب کردند چراکه در ژاپن که مشروطه پیش از ایران مستقر شده بود بنابه خواست امپراتور و بدون انقلاب رخ داده بود.بلافاصله بعد از ایران عثمانی نیز به کشور های مشروطه پیوست. حال که از صدور این فرمان 114 سال میگذرد سال به سال بیشتر و بیشتر اهمیت و تاثیر گذاری مشروطه ایران و رخداد های آن عصر نمایان میشود و توجه نویسندگان تاریخ و تاریخ نویسان به این مقطع از تاریخ روشنگراهمیت این موضوع است.تاریخ مشروطیت حکایت مبارزه مردم ایران علیه استبداد دربار قاجار و همچنین استعمار دول بیگانه و فرصت طلب روس و انگلیس میباشد. این برگ از تاریخ که با خون های جاری شده مردم ایران در راه آزادی و قانون نوشته شده است یکی از درخشان ترین صفحات تاریخ ایران است.آغاز بیداری ایرانیان را باید در زمان سلطنت ناصر الدین شاه جستجو کرد زمانی که انحصار خرید و فروش توتون و تنباکو به مدت هفتاد سال به شخصی انگلیسی بنام رویتر داده شد که با تحریم تنباکو و اعترضات مردم لغو شد.اگر بخواهیم به چرایی و چگونگی بیداری ایرانیان بپردازیم باید به چند عامل که مقدمات این نهضت سیاسی و اجتماعی را فراهم آورداشاره کرد از جمله تاسیس دبستان و روزنامه ها و نقش مطبوعات ،شکست روسیه از ژاپن،تاثیر غرب، نهضت های انقلابی روسیه،رقابت های انگلیس و روسیه در ایران و...

به دنبال بست نشینی ها و تعطیلی بازار ها که عواملی ازجمله ماجرای مسیو نوز بلژیکی و ماجرای کتک زدن تجار قند تهران درآن نقش داشتند مردم خواهان عدالت خانه بودند که این خواسته به خواستن مشروطه و پارلمان  بدل شد و ملت ایران موفق به براندازی رژیم استبدادی شدند اما با مرگ مظفرالدین شاه و به سلطنت رسیدن محمد علی شاه مبارزه واقعی بین مستبدین و مشروطه طلبان شروع شد، محمد علیشاه با ممانعت از دعوت نمایندگان مجلس شورای ملی به مراسم تاج گذاری خود مخالفت خود را با مشروطه و ملیون نشان داد این موضوع که  محمد علی شاه در این راه تنها نبود و از طرف روسیه حمایت میشد مثل روز روشن است.محمد علی شاه و رهبران انقلاب هر کدام مصمم به رسیدن به خواسته خود بودند.محمد علیشاه با همداستانی لیاخوف روسی تصمیم به توپ بستن مجلس و براندازی مشروطه گرفتند و بهارستان را که نماد مشروطیت بود ویران کردند م.پاولویچ مینویسد بنابر گزارش های رسمی سیصد تن(اخلالگر)کشته شده بودند ولی در واقع حدود 2500 تن به قتل رسیده بود.پس از این واقعه لیاخوف به دستور شاه به فرماندهی نظامی تهران منصوب شد محمد علیشاه در این هنگام بار دیگر بی اعتبار بودن حرف ها و قسم های خود را ثابت کرد وی برای اینکه ملیون به سفارت انگلیس پناهنده نشودند فرمان عفو عمومی صادر کرد ملیون و مشروطه خواهان ساده دل به اعتبار این دستور از سفارت خارج شدند و محمدعلیشاه فرصت دستگیری و قتل برخی ازآنها را یافت. کامروایی شاه و عمال مستبدش دیری نپایید در تهران و برخی از شهرستانها از جمله گیلان تبریزو بختیاری استر آباد و.. قیام های ضد استبدادی شکل گرفت که از مهم ترین آنها قیام مردم قهرمان آذربایجان بود.مستبدین که توانستد قیام تهران را سرکوب کنند تصور میکردند قیام تبریز نیز به زودی سرکوب خواهد شد اما مردم دلیر آذربایجان درفش مبارزه علیه استبداد و ظلم را تا پیروزی و آزادی بر دوش کشیدند، بزرگ مردانی مانند ستار خان و باقر خان نقش کلیدی در مبارزات تبریز داشتند.دولت روسیه تزاری که بدنبال منافع خود در قسمت های شمالی ایران بود چراکه طبق قرارداد خودسرانه 1907  که بین انگلیس و روسیه انعقاد یافته بود و ایران بر سه قسمت تقسیم شد بر آن حاکمیت یافته بود، در محاصره تبریز و حمایت از حکومت استبدادی ایران نقش زیادی داشت.دولت انگلستان ابتدا به حمایت ظاهری از مشروطه خواهان پرداخت اما بعد بدلیل ترس از تاثیر انقلاب ایران بر هندوستان و به مخاطره افتادن منافع خود دیپلماسی خود را تغییر داد و با دورویی  بر علیه مشروطه اقدام میکرد.تهران توسط مجاهدین بختیاری و گیلانی در روز سه شنبه 22 تیر1288 و با درایت سرداران بزرگی چون یفرم خان ارمنی، سپهدار محمد ولی تنکابنی و سردار اسعید بختیاری فتح شد و مشروطه خواهان به پیروزی دست یافتند وپس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان محمد علیشاه ابتدا در سفارت روسیه پناهنده و سپس از سلطت خلع و به روسیه تبعید شد و پسرش احمد شاه به سلطنت رسید.محمد علی میرزا خیال پادشاهی ایران را از سر خارج نکرد و پس از مدتی با لباس مبدل و به عنوان تاجر از طریق دریا و کشتی وارد کمش دفه در ترکمن صحرا شد .در 25 تیر 1290 ه . ش کشتی کریستوف هورس در بندر کمش دفه در حالی لنگر انداخت که گویا حامل افرادی نام آشنا بود . مطابق آنچه در گذر نامه ها نوشته بودند این کشتی حامل آب معدنی هایی بود که توسط تاجری از تبعه عثمانی به نام حاج خلیل بغدادی به اینجا آورده شده بودند . اما حاج خلیل بغدادی در واقع همان محمد علی میرزا ، شاه مخلوع و مستبد قاجار ، بود و بطری های آب معدنی هم چیزی جز ادوات جنگی و توپ و تفنگ نبود!. چندی پیش همین محمد علی میرزا بود که سوگند وفاداری به مشروطه و قانون خورده بود ولی بلافاصله پس از رسیدن به قدرت مجلس را به توپ بست  وی نهایتا توسط مشروطه خواهان از سلطنت خلع شده بود . محمد علی میرزا اکنون دوباره فرصت را جهت بدست آوردن قدرت و خدشه دار کردن اندام نحیف قانون در ایران غنیمت شمرده بود .در این زمان مخبر انگلیسی به نام وکیل الدوله گزارش کرده بود که دو تن از اهالی جعفر بای کمش دفه با محمد علی میرزا دیدار کرده اند و خبر هایی از گوشه و کنار ایران مبنی بر ورود محمد علی میرزا به گوش می رسید . محمد علی میرزا ابتدا در خانه عاشور خوزینی در کمش دفه و سپس برای مدتها در خانه شوخ بای از خان های ثروتمند خواجه نفس سکونت گزید .وی  با جمع کردن عده زیادی از گردنکشان در گوشه و کنار ایران به فرماندهی ارشدالدوله و شعاع السلطنه شروع به پیشروی به سمت تهران کرد . تعدادی از توده های فریب خورده اعم از تورکمن ها ، مازندرانی ها ، کردها و .. نیز همراه محمد علی میرزا علیه مشروطه خواهان جنگیدند . محمد علی میرزا با حمایت خوانین آن منطقه وارد استرآباد شد و سپس اقدام به اعزام برادرش شعاع السلطنه و نیروی های طرفدار خود به شاهرود پرداخت.نیروی اعزامی علیرغم مقاو مت نیروهای دولتی موفق به فتح و غارت شاهرود شدند اما اردوی دولتی از دامغان به سوی شاهرود اعزام شد و موفق شدند اشرار را شکست داده و از شهر خارج کنند.محمد علیشاه مخلوع و نیروهایش  علیرغم شکست نیروهای اعزامی خود به شاهرود از استرآباد به سوی تهران حرکت کرد اما این گروه هم در اطراف فیروز کوه شکست سنگینی از مشروطه طلبان خوردند.شاه مخلوع به ترکمن صحرا بازگشت ،  نیروهای مشروطه به رهبری سردارمحیی عازم استرآباد شدند  که در درگیری که با نیروهای شاه مخلوع داشتند از آنان شکست خوردند در درگیری بعدی که در یک فرسخی سمنان بین دو طرف صورت گرفت طرفداران شاه مخلوع شکست خورده و مجبور به فرار شدند در نهایت شاه مخلوع پس از تلاش های فراوان متوجه بیهوده بودن آنها شد و به روسیه بازگشت این سردار یفرم خان  وسردار بهادربختیاری  بودند که تلاش های شاه مخلوع را برای رسیدن به سلطنت پوچ گردانیدند .این بود شرح کوتاهی از درگیری های بین مستبدین و مشروطه خواهان همانطور که دیدیم ملت غیور ایران با جنبشی مردانه طی انقلاب باشکوهی زمام قدرت را که قرن های متمادی دست پادشاهان مستبد بود در دست گرفتند.رهبران انقلاب اغلب از طبقات متوسط بودند،پیشه وران و روشنفکران تا پیروزی نهایی حامی انقلاب بودند و به مشروطه وفادار ماندند حال آنکه طبقه اعیان و طبفات پایین تر طرفدار استبداد بودند ،  برخی روحانیون و بازرگانان در جریان انقلاب به طرفداری از مستبدین پرداختند از روحانیان مخالف سرسخت مشروطه میتوان به شیخ فضل الله نوری اشاره کرد که در جریان به توپ بستن مجلس نیز نقش فعالی ایفا کرده بود وی که مشروطیت را موافق با اسلام نمیدانست و خواستار مشروعه بود،فتوای به توپ بستن مجلس را صادر کرد و از طرفدارانش و مردم خواست در کنار محمد علیشاه باشند و در نهایت توسط مشروطه خواهان اعدام شد.این نکته که انقلاب مشروطه مانند برخی انقلاب های جهان اثر عمیقی در وضع زندگی مردم ایجاد نکرد جالب توجه است اختلافات سیاسی که بین سران مشروطه بوجود آمده بود و عدم بهبود وضع اجتماعی زندگی مردم باعث شد در نهایت حکومت به دست کسانی بیفتد که دررژیم استبدادی منافع خود را جستجو میکردند و در ماهیت حکومت ایران جز از جنبه قانون گذاری تغییر چشمگیری روی نداد.مردمی که به امید بهبود وضع زندگی و رهایی از زیر یوغ استبداد و بی قانونی به پاخواسته بودند و حال بهبود عمیقی در زندگی آنان حاصل نشد و به تمام خواسته های خود نرسیدند.