یادنامه کتابشناسی استان گلستان


یادداشت |

محمد انصار

پس از چند سال، با بیشتر کتاب‌ها و مقالاتی که درباره استان گلستان چاپ شده بودند، آشنا شدم. مشخصات آن‌ها را یادداشت کردم. تعداد آن ها زیاد بود. گردآوری نام شان بدون شرح و توضیح، به اندازه یک کتاب می‌شد که به این کار، کتابشناسی می گویند. به ذهنم رسید که آن را چاپ کنم، اما ترس و شرم داشتم. زیرا کار کتابشناسی ها را معمولاً پژوهشگران بزرگسال، انجام می‌دهند و من آن زمان، تنها سی سال داشتم و نویسنده اولی بودم. این نوع پژوهش همیشه تازه و نو است و تکراری نویسی ندارد. کار من دومین اثری بود که تاکنون درباره کتابشناسی استان گلستان به چاپ می‌رسید. پیش از آن، در این باره، کتابی با نام کتابنامه استان گلستان چاپ شده بود که در آن جا منابع چاپی دوران گذشته، فهرست‌نویسی شد که کامل هم نبود. زیرا که نویسندگان، نام 70 منبع را فراموش کرده بودند. به ناچار کتاب را دو بخش کردم؛ یکی فهرست آثار چاپی بین سال‌های 1380 تا 1390 که تاکنون کسی آن ها را فهرست نویسی نکرده بود و دیگری فهرست آثار پیش از سال 1380 که در آن کتابنامه، نامشان نیامده بود. پیش از چاپ، هر کسی را که می‌دیدم، از او درباره‌ی منابع، نام کتاب و کلیات کار می‌پرسیدم تا کتاب با کمترین اشتباه، به چاپ برسد. این کار، دشواری‌های زیادی داشت:

1- آوردن یا نیاوردن برخی منابع، یک مسأله مهم بود. مانند کتاب هایی که فیپا و شابک نداشتند یا بخشی از آن، درباره استان است. مقالاتی را که در هفته نامه های استانی به چاپ رسیده‌اند و...

2- کتابشناس می‌بایست شیوه ای برای ارجاع منابع در نظر بگیرد که ما در اینجا کاری کردیم که پژوهشگران به سادگی به آن چه را که می‌خواهند، برسند. لذا منابع را موضوع بندی کرده و سپس آن ها را بر اساس نام خانوادگی نویسندگان چینش کردیم. در پایان کتاب، نمایه ای از نام منابع، مجلات و ناشرین را آوردیم که کمک بزرگی به آنها می‌کند.

3- بزرگترین نگرانی این بود که نام برخی منابع از قلم بیفتد. هنگام صفحه‌آرایی کتاب، به آثاری دست یافتم که تا آن زمان ندیده بودم، دلم نیامد که آن ها را به متن اضافه نکنم. این کار، چند بار تکرار شد تا جایی که ناشر، خسته شد.

4- با چند نفر درباره‌ی نام کتاب مشورت کردم. زیرا که به این گونه آثار، کتابنامه، منبع شناسی، مأخذشناسی، فهرست آثار و... گفته می‌شود. سرانجام، نام آن را کتابشناسی استان گلستان گذاشتم. از آن جا که این نام، دقیق نبود، یک نام دوم (شناسنامه 800 اثر درباره استان گلستان) هم برای آن انتخاب کردم تا تکمیل کننده نام اصلی باشد. آن را شناسنامه نامیده‌ایم. زیرا این کتابشناسی به توضیح و شرح آثار نمی‌پردازد. تنها اطلاعات کتابشناختی را به خوانندگان می‌دهد. واژه (درباره) را برگزیدیم زیرا که این کتابشناسی، تنها آثاری را در بر می‌گیرد که موضوع اصلی آن، استان گلستان باشد. اگر واژه (در) را می‌آوردیم، معنا این طور می‌شد که این کتابشناسی می‌خواهد تمام آثاری را که در استان گلستان چاپ شده، فهرست نویسی کند!

5- چند بار بر این کتاب، مقدمه نوشتم، تا اینکه با حذف برخی مطالب پراکنده، تصمیم گرفتم که در مقدمه، درباره اهمیت کتابشناسی ها، ضرورت چاپ کتابشناسی استان و روش کار، توضیحاتی بدهم و هر چه غیر از این بود را حذف کردم.

6- در هنگام کار، زندگینامه گرگان پژوهان را گردآوری کردم. قرار بود که در این کتاب چاپ شوند، اما نظرم تغییر کرد و آنها را نیاوردم.

7- هزینه چاپ کتاب، بالا بود و توان پرداخت آن را نداشتم. ناچار شدم برای یافتن حامی (اسپانسر)، به جاهای گوناگونی بروم، اما نتیجه ای نداد.

سرانجام کتاب در تابستان سال 1391، با هزینه شخصی و با کیفیت پایین به چاپ رسید. تمام متن را خودم تایپ کردم. طرح روی جلد از اینترنت گرفته شد. در هفته‌ی کتاب (آبان ماه)، مراسم نقد آن را با همکاری حسین پایین محلی از کارمندان اداره کل کتابخانه‌های استان برگزار کردیم. در این مراسم، سیدمحسن حسینی (برساووش)، غلامرضا خارکوهی و رحمت‌الله رجایی سخنرانی کردند. ضمناً علی بایزیدی، نقدی بر آن نوشت که در آن جا خوانده شد. همچنین محمد جعفر اشکواری از اساتید دانشگاه زنجان، مطالب خوبی نوشت و برایم فرستاد. آنچه را که ده سال پیش چاپ شد، جلد اول کتابشناسی استان گلستان بود که برای آن تلاش زیادی انجام شد. در این کتاب، تا جایی که توانستم به پژوهشگران کمک کردم. مثلاً برای آگاهی بیشتر از موضوع و مشخصات برخی منابع، توضیحاتی را در داخل پرانتز () روبه روی نام شان و یا در پاورقی آوردم. قطع و تعداد صفحات کتاب ها را نوشتم.

قرار بود که جلد دوم این اثر، چاپ شود و در آن جا، کتاب‌هایی را که در سال‌های 1390 تا 1400 به چاپ رسیده‌اند و یا این که نامشان در این کتابشناسی فراموش شده بود، بیایند. حدود 100 منبع را یادداشت کردم. اما پس از مدتی، آن را به دلیل هزینه‌ی سنگین چاپ و نشر وکاهش علاقه مردم به خواندن کتاب، کنار گذاشتم. در پایان، از شبکه تلویزیونی گلستان، خبرگزاری فارس و نشریات گلشن مهر، ترنم، کیمیا، همزیستی، ستاره، همشهری و ایران ویژه گلستان که گامی برای اطلاع رسانی چاپ کتاب برداشتند و همه‌ی دوستانی که اینجانب را برای چاپ نخستین کتابم، کمک کردند. سپاس‌گزاری می‌کنم. ممکن است که برخی از کارهای پژوهشگران به ویژه آثاری که مربوط به قوم ترکمن هست، از قلم افتاده باشد و یا این‌که اشتباهی در نام کتاب، ناشر، سال چاپ و ... روی داده باشد که از همه پوزش می‌خواهم. از فایده های نگارش کتابشناسی استان گلستان برای اینجانب، این بود که توانستم با برخی از نویسندگان استان، آشنا شوم و پس از آن، چند کتاب دیگر بنویسم که همه آنها، برای این سخن سعدی است:

غرض نقشی است کز ما بازماند

که هستی را نمی‌بینم بقایی

 

 پژوهشگر