بازنگری در نظام آموزشی


یادداشت |

سردبیر_ نظام های آموزشی سهم قابل توجهی از بودجه کشور را به خود اختصاص داده و  از آنجا که نقش  غیر قابل انکاری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایفا می کند، تلاش برای بهبود کیفیت نظامهای آموزشی ضرورت است؛ اما متاسفانه آنچه در واقعیت امروز در جامعه ی ما اتفاق می افتد، هدر رفتن سرمایه های انسانی و مادی است. روش های فعلی گزینش، جذب، تربیت و آموزش نیروی انسانی شاغل در آموزش و پرورش از یک سو، ناكارآمدی نظام انتخاب مدیران به ویژه در سطح ادارات آموزش و پرورش، ناكارآمدی نظام كنترل، نظارت و ارزشیابی علمی از برنامه ها، طرحها، روشها و عملكردها، كم اثربخش بودن برنامه های درسی موجود، از مهم ترین مشکلات امروز آموزش و پرورش در ایران است. در استانها اوضاع به مراتب بدتر است، پایین بودن سواد علمی معلمان و عدم انگیزه و علاقه آنها برای تدریس فعال در كلاسهای درس در سال های اخیر به شدت مشهود است. اکثر قریب به اتفاق مدارس دولتی و اغلب مدارس غیرانتفاعی نیز مجهز به امکانات و تجهیزات متنوع  از جمله فناوری های نوین آموزشی و تجهیزات آزمایشگاهی نیستند. تراکم کلاسی در مدارس، علی الخصوص پایه های ابتدایی بسیار شایع است. برنامه ریزی برای تقویت و ارتقای كیفیت فعالیت های آموزشی هم اگر گهگاهی به عنوان دستورالعمل اجرایی ابلاغ شده مربوط به شهرهای بزرگ و بعضا متوسط است، در شهرهای کوچک و روستاها، بحث ارتقای آموزشی حتی در حد شعار هم، مطرح نمی شود. حتی تخصیص بودجه و منابع مالی برای انجام امور آموزشی و پرورشی از طرف دولت هم فقط به شهرها اختصاص یافته و بنابراین دست مدارس روستایی از این گونه اعتبارات کوتاه است. توجه به کیفیت آموزش، دستیابی به امکانات و فناوری های نوین برای مدارس روستایی و شهرهای کوچک، آرمان گرایی تخیل گرایانه محسوب می شود.  تامین معیشت مالی معلمان و نیازهای آنان و نیز اعتباربخشی به شغل معلمی هم که سالها صدای معلمان را برای احقاق حقوقشان  بلند کرد، پس از وعده ها و وعیدها چندان تغییری در بهبود معیشت شان ایجاد نکرد. در هر حال بازنگری و بهبود برنامه های آموزشی و پرورشی و توسعه ی دانش ومهارت نیروی انسانی باید از جمله تدابیر و رویکردهای اصلاح و کارآمدسازی آموزشی باشد.