سعدی بخوانیم


کودک و نوجوان |

آزاده حسینی

 

 

 در باب هفتم کتاب گلستان سعدی به موضوع «در تاثیر تربیت» پرداخته است. سعدی یک بار در باب اول «در سیرت پادشاهان» اشاره کرده بود که: «پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است/ تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است» و با سخنانی از این دست طرز فکر خود را به ما تا حدودی شناسانده که تربیت به ذات و اصل وجود انسان ربط دارد. درست است که بسیاری از آداب و علم و فرهنگ را در محیط می آموزیم؛ اما اگر اصل گوهری قابل باشد و قابلیتی وجود داشته باشد، مسائل تربیتی محیط بر آن اثرگذار خواهد بود. چه اینکه انسان خود سازنده ی محیط است. اما اگر اصل انسانی بد گوهر و تربیت ناپذیر باشد، هر قدر هم که در محیط خود را مبادی آداب نشان دهد، باز هم جایی ذات خود را برملا می کند. یکی از وزیران، پسر کودن خود را نزد دانشمندی فرستاد تا به او علم و دانشی بیاموزد از نادانی به در آید. حالا ادامه ماجرا را با بیان و زبان سعدی بخوانیم:

یکی را از وزرا پسری کودن بود. پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مر این را تربیتی می‌کن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود. پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمی‌باشد و مرا دیوانه کرد.

چون بود اصل گوهری قابل

تربیت را در او اثر باشد

هیچ صیقل نکو نداند کرد

آهنی را که بدگهر باشد

سگ به دریای هفتگانه بشوی

که چو تر شد پلیدتر باشد

خر عیسی گرش به مکه برند

چون بیاید هنوز خر باشد