نظامی گنجوی شاعر آسمانیترین عشقهای زمینی
یادداشت |
مهران موذنی- از بین تمامی نامهای بزرگ شعر و ادب فارسی، برخی بیشتر از دیگران به چشم میخورند. نه تنها خودشان، که آثارشان نیز. از جمله این نامها نظامی گنجوی است. برای دانستن نام آثار او، نیازی به شعرخوانی یا پژوهش نیست. کافی است چندی از سالهای عمرتان را در ایران سپری کنید. آوازهی جنونِ مجنون و کوهکنیِ فرهاد در سرتاسر فرهنگ این آب و خاک پیچیده. هرچند که نظامی خالق این داستانها نبوده؛ امّا پررنگترین نقش را در به شهرت رساندن آنان داشته. در ادامه به زندگی و نقش وی در ادبیات فارسی میپردازیم.
زندگی شخصی نظامی
جمالالدّین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مویَّد، متخلّص به نظامی، از برجستهترین شعرا و داستانسرایانِ پارسیگوی قرن ششم هجری است. همدوره با بزرگانی چون عطّار، خاقانی، انوری، اوحدالدّین کرمانی و سوزنی سمرقندی. جای شکّی نیست که عرض اندام در عصر چنین نامهای بزرگی، کار آسانی نبوده. سال تولّد نظامی به طور دقیق مشخّص نیست. تولدّش را سالی میان سالهای ۵۲۰ تا ۵۴۰ و مرگش را میان ۵۹۸ تا ۶۱۹ هجری میدانند. امّا علت این تردیدها چیست؟ امروزه هرچه که از زندگی نظامی برای ما هویداست، شرح حالی است که خود او لا به لای آثارش آورده. در سرودههای او، به طور دقیق به سال تولّد و طبیعتا سال مرگش، اشارهای نشده. وی چنان که خودش گفته، مادرش از اشراف کرد بود: ((گر مادر من رئیسهی کرد/ مادرصفتانه پیش من مرد)). نظامی پدرش را در خردسالی از دست داد و نزد دایی مادرش بزرگ شده و تحصیل نمود. اثر معروف او خمسه یا پنج گنج نام دارد که شامل پنج مثنوی میشود: مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه (شرفنامه و اقبالنامه). نظامی در بخشهای آغازین لیلی و مجنون از مرگ پدر، مادر و داییاش یاد میکند. در خسرو و شیرین، با مرگ شیرین، برای همسرش به سوگ مینشیند. در اقبالنامه، برای دو همسری که بعدها اختیار کرد، عزاداری میکند و در خسرو و شیرین و لیلی مجنون و هفتپیکر، پسرش محمّد را اندرز میدهد. امّا در شرفنامه، نامی از پسرش به چشم نمیخورد. شاید کمی هم از دستش دلخور باشد: ((چو شد جامه بر قدّ فرزند راست/ نباید دگر مهر فرزند خواست)). رابطه نظامی با دربار حاکمان، به خوبی چندی از شعرای دوران خودش نبوده. به قول عبدالحسین زرّینکوب که اهل دربارگردی نبوده. امّا برای تامین نیازهایش، به ناچار، سرودههایش را به دربارهای مختلف میفرستاده تا هدایایی دریافت کند. از همین جهت، شاید صحیح نباشد که وی را جزو مدّاحان مطرح عصر خودش شناخت. البتّه نظامی علاوه بر مدح پادشاهان، به موعظه آنان نیز میپرداخته. وی تمام عمرش را در گنجه (از شهرهای جمهوری آذربایجان کنونی) گذراند. هماکنون نیز مقبرهاش در همانجا قراردارد.
سبکشناسی
در کتاب سبکشناسی از سیروس شمیسا، سبک آذربایجانی چیزی بین سبک خراسانی و سبک عراقی تعریف شده. زبان نظامی را میتوان اینچنین دانست. هرچند که عناصر عراقی سرودههایش بیشتر به چشم میآیند. نظامی به خوبی از صور خیال استفاده کرده. به دفعات عبارات عربی را به کار گرفته. با ادبیات حماسی آشنا بوده و به خوبی از پس بخشهای حماسی اشعارش برآمده. با علم نجوم و پزشکی نیز آشنا بوده و اصطلاحاتی اینچنینی در اشعارش آورده. همچنین از تلمیح به داستانهای ایرانی و قرآنی دریغ نکرده. به موسیقی سرودههایش توجّه داشته. بارها به شکلهای گوناگون دست به ترکیبسازی زده تا مفهوم و یا تصویر مد نظرش را بهتر برای مخاطب القا کند. از نظر عفّت کلام، شاید تنها با فردوسی قابل مقایسه باشد. در آثار بسیاری از شعرای ادبیات فارسی، از جمله سعدی، مولانا، عبید زاکانی و... گاه متناسب با موقعیت، از الفاظ رکیکی استفاده شده. امّا در سرودههای نظامی، حتی یک واژهی رکیک نیز به چشم نمیخورد. همچنین با اینکه مناظره از ابداعات نظامی نیست، امّا وی از قویترین شاعرها در این عرصه به حساب میآید. به طوری که اگر نخواهیم مناظرهی خسرو و فرهاد را نامدارترین مناظرهی تاریخ ادبیات فارسی بدانیم، موظّفیم آن را از نامدارترین مناظرهها بدانیم.
خسرو و شیرین
منظومهی خسرو و شیرین حدود ۶۳۰۰ بیت دارد و بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل است که نگارش آن چیزی حدود ۱۶سال به طول انجامید. داستان خسرو و شیرین در عصر ساسانیان جریان دارد و روایتگر عشق بین خسرو پرویز، پادشاه بزرگ ساسانی به شیرین، شاهزادهی ارمنی است. ماجرای فرهاد و عشق او به شیرین هم در همین داستان روایت میشود که از زیباترین بخشهای آن است. خسرو و شیرین داستانی صرفا عاشقانه نیست و در بطنش، پیامهای اخلاقی زیادی از زبان شیرین برای حاکمان دارد. شیرین بارها راه و رسم حکومتداری را به خسرو که پادشاهی هوسباز است، یادآوری میکند. علاوه بر این، خسرو و شیرین اوضاع سیاسی- اجتماعی دوران ساسانیان را نیز روایت میکند. از بیبند و باریها و بیکفایتیهای دربار و موبدان میگوید تا زمینههای فتح ایران به دست اعراب را برای مخاطب ترسیم کند.
لیلی و مجنون
مثنوی لیلی و مجنون از حدود ۴۳۰۰ بیت تشکیل شده و وزن آن منحصر به فرد است. از این رو که تا پیش از این اثر، هیچکس از وزن مفعول مفاعلن فعولن استفاده نکرده بود. لیلی و مجنون روایت عشق جانسوز بین لیلی و مجنون، دو جوان عرب در بیابانهای عربستان است. نظامی این عشق را حقیقی و فارغ از هوا و هوس دانسته. این در حالی است که در روایت امیرخسرو دهلوی از لیلی و مجنون، عشق آنها جنبهی زمینیِ بیشتری دارد. نظامی، لیلی و مجنون را به درخواست ابوالمظفّر شروانشاه، شاه شروان سروده. در حالی که خودش آن چنان تمایلی به این کار نداشته. چرا که تنوّعی در بیابانهای بیآب و علف عربستان نمیدیده. برخلاف ایرانِ زمان ساسانیان که عصر بزمهای باشکوه بود، عربستانِ قرنهای ابتدایی هجری، آنچنان جای جولاندهی برای روایت نداشت. از این رو، نظامی در بخشهایی از داستان، فضایی متفاوت با فضای عربستان را ترسیم میکند. برای مثال در ابتدای داستان، مجنون در باغی به دیدار لیلی میرود. باغی میان بیابانهای عربستان؟! آشنایی لیلی و مجنون نیز به همین شکل است. آنها اوّلین بار در مکتبخانه همدیگر را میبینند. این در حالی است که چنین عنصری در عربستانِ آن دوران، به شدّت غریب مینماید. در روایتهای پیشینِ لیلی و مجنون، مجنون اوّلین بار لیلی را هنگام گوسالهچرانی در صحرا دیده است. به هر حال، نظامی با وجود همه محدودیتهایی که داشت، لیلی و مجنون را به ماندگارترین شکل ممکن از این داستان، روایت کرده. هرچند که خود نظامی هنگام سرودن لیلی و مجنون، آنچنان دل به کار نداد و آن را تنها در ۴ ماه سرود. مقایسه شود با خسرو و شیرین که سرایشش ۱۶ سال به طول انجامید.
مخزنالاسرار
حدود ۲۴۰۰ بیت است و در وزن مفتعلن مفتعلن فاعلن سروده شده. بیست مقاله دارد که نیمی از آن پندنامه و نیمی دیگر اصطلاحا به برخی از رمز و رازهای هستی مانند خودشناسی و خداشناسی میپردازد. در مقدّمه کتاب، از مناجات و صفات پیامبر و معراج ایشان میگوید. در ادامه حکایتهایی را میآورد که گاه با پرخاش همراهاند و گاه با طنزپردازی.
هفت پیکر
هفت پیکر یا هفت گنبد یا بهرامنامه نام منظومهای متشکل از حدود ۵۱۵۰ بیت است که نظامی آن را بر وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن و برای سلطان علاءالدّین، حاکم مراغه سروده. خود نظامی در چهارمین بخش کتاب میگوید: ((آنچنان کن ز دیو پنهانش/ که نبیند مگر سلیمانش)) که بهروز ثروتیان در این باره در کتاب آیینهی غیب نظامی میگوید: ((یعنی کتاب شعر را سفارش داده و گفتهاند فقط برای خود حاکم روییندژ بفرستم و کس دیگری نباید آن را ببیند.)) هفت پیکر داستان بهرام پنجم ساسانی، ملقّب به بهرام گور است که هفت دختر از هفت اقلیم در هفت گنبد (کاخ) به همسری گرفته و هر روز هفته را با یکی از آنان میگذراند. هفت پیکر آمیزهای از ادبیات غنایی و حماسی است که محتوایی اخلاقی دارد. عدالت را میستاید و ظلم را نکوهش میکند.
اسکندرنامه
اسکندرنامه طولانیترین منظومهی نظامی است. حدود ۱۰۵۰۰ بیت دارد که بر وزن فعولن فعولن فعولن فعل (وزن شاهنامه) سروده شده است. اسکندرنامه شامل دو بخش است: شرفنامه و اقبالنامه. شرفنامه داستان زندگی اسکندر است و کشورگشاییهای او را روایت میکند. امّا نه از منظر تاریخی؛ بلکه تا حد زیادی به افسانههای مقدونیان و ایرانیان آمیخته است و آنچنان جنبهی تاریخی ندارد. اقبالنامه امّا تمرکزش بیشتر بر خرد است و در آن از اشخاصی چون سقراط، افلاطون، ارسطو، ارشمیدوس، اسکندر و حتی هرمس سخن به میان آمده. از نکات جالب اقبالنامه این است که در آن از اسکندر مقدونی به عنوان ذوالقرنین یاد شده.
تاثیرپذیریهای نظامی
نام نظامی بعد از قریب به ۹ قرن، همچنان به عنوان یکی از ارزندهترین شعرای تاریخ ادبیات میدرخشد. توجّه نظامی به ریشهها را میشود از علل آن دانست. داستان خسرو و شیرین در سرودههای پیش از قرن شش هم به چشم میخورد که برجستهترینشان شاهنامهی فردوسی است. البتّه که نحوهی پردازش فردوسی و نظامی به این داستان، زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ امّا نظامی نه تنها در این مورد که در بسیاری از موارد، تاثیرات فراوانی از فردوسی پذیرفته و گاه ابیاتی را عینا مثل فردوسی سروده. از نظر زبانی نیز، نظامی از فخرالدّین اسعد گرگانی، خالق عاشقانهی ویس و رامین تاثیرات زیادی گرفته. نه تنها گذشتگان، که معاصران نظامی هم از تاثیرگذاری بر وی بینصیب نبودهاند. خاقانی را میتوان صاحب بیشترین امتیاز در این امر دانست. علاقه نظامی به خاقانی چنان بود که میخواست خاقانی برای وی مرثیهای بسراید. اما بخت چنین صلاح ندانست و خاقانی پیش از نظامی درگذشت که حاصلش این بیت از نظامی شد: ((به دل بودم که خاقانی دریغاگوی من باشد/ دریغا زانکه من گشتم دریغاگوی خاقانی)). امّا تاثیرپذیریهای نظامی صرفا به علوم ادبی محدود نمیشود و وی آثار فلسفی زمان خودش را نیز از نظر گذرانده و به آثار فیلسوفان و حکیمانی چون ارسطو، افلاطون، ابن سینا و فارابی اشراف داشته. به طوری که اقبالنامهی وی با ((خرد هر کجا گنجی آرد پدید/ ز نام خدا سازد آن را کلید)) آغاز شده و از فیلسوفان یونانی میگوید. اقبالنامه را با نام خردنامه نیز میشناسند.
تاثیرپذیرفتگان از نظامی
نظامی گنجوی چنان تاثیری بر ادبیات فارسی گذاشت که پس از وی، سیلی از مقلّدانش راه افتاد که دست به سرودن منظومههایی متاثّر از آثار وی میزدند. گاه با همان نام و گاه با نامی دیگر. جامی، میرزا محمدقاسم گنابادی، هلالی جغتایی، مکتبی شیرازی، نامی اصفهانی، حسن احتمام و شماری دیگر از شعرا که تعدادشان به گفتهی حسن ذوالفقاری به ۸۶ میرسد، هرکدام جداگانه لیلی و مجنون را بازآفرینی کردهاند. وحشی بافقی با خلد برین به استقبال مخزنالاسرار نظامی رفته و منظومهای نیز به نام فرهاد و شیرین دارد. امیرخسرو دهلوی شیرین و خسرو را به تقلید از خسرو و شیرین، مجنون و لیلی را به تقلید از لیلی و مجنون، مطیعالانوار را به تقلید از مخزنالاسرار، هشت بهشت را به تقلید از هفت پیکر و آئینهی سکندری را به تقلید از اسکندرنامه سروده. تقلید هاتفی خرجردی از نظامی گنجوی طوری بوده که مجموعه آثارش را ((خمسه ناتمام)) مینامند. وی از چهار اثرِ خمسهی ناتمامش، لیلی و مجنون و خسرو و شیرین را همنام با دو اثر نظامی نام نهاده و تیمورنامه را به تقلید از اسکندرنامه سروده. فیضی دکنی نیز سلیمان و بلقیس را در برابر خسرو و شیرین، نل و دمن را در برابر لیلی و مجنون، هفت کشور را در برابر هفت پیکر، اکبرنامه را در برابر اسکندرنامه و مرکز ادوار را در برابر مخزنالاسرار سروده. علاوه بر این تقلیدها، بارها و بارها در سروده دیگر شعرا نیز مثل حافظ و سعدی به صورت تلمیح از داستانهای لیلی و مجنون و خسرو و شیرین یاد شده. مانند این دو بیت از حافظ: ((برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر/ وه که با خرمن مجنون دلافگار چه کرد)) و ((دل به امید صدایی که مگر در تو رسد/ نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد))
شهرت جهانی نظامی
نظامی گنجوی علاوه بر کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان که فارسیزبان هستند، در کشور هند نیز بسیار پرآوازه است. از مهمترین دلایلش هم علاقهی فراوان و تقلید امیرخسرو دهلوی، شاعر پارسیگوی هندی از نظامی گنجوی است. نظامی چنان جایگاهی در هندوستان دارد که اشعارش در یکی از سالنهای راشتراپاتی بهاوان، کاخ ریاستجمهوری این کشور نصب کردهاند. همچنین سرودههای نظامی به زبانهای مختلفی چون انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی، هندی، ژاپنی و ارمنی ترجمه شده. آوازهی نظامی تنها به حوزه ادبیات محدود نیست. اریک کلپتون، گیتاریست و خواننده مطرح انگلیسی، قطعهای به نام لیلا دارد که آن را به گفته خودش، پس از خواندن لیلی و مجنون ساخته. از قطعهی لیلا به عنوان یکی از معروفترین و بهترین آثار موسیقی راک یاد میشود.
کلام آخر
نظامی گنجوی از برجستهترین شعرای پارسیسرا است که نقشی انکارناپذیر در تاریخ ادبیات ما دارد. نامهای بزرگی به تقلید از او برخاستند. امّا در نهایت هیچ کدام نتوانستند گوی برتری را از دستانش برباید. امروزه حتی نیازی نیست که منظومههای لیلی و مجنون یا خسرو و شیرین وی را خوانده باشید تا آوازهی آنها به گوشتان رسیده باشد. سرودههای نظامی چنان در فرهنگ ما جایگاه والایی دارد که کسی نمیتواند منکر آن شود. قطعا فکر دست بردن و سانسور سرودههای حکیم نظامی گنجوی که خودش استاد اخلاق بوده، امری تعجّببرانگیز است. امید است که دیگر شاهد چنین اقداماتی نباشیم تا بهای بیشتری به فرهنگ کشور داده شود.