کتاب خوان نداریم


یاددداشت اول |

  بامسوولیت سردبیر

یک پرس و جو از کتابفروشی های معتبر در گلستان به ما می گوید جز آنهاهایی که در آنها لوازم کنکور یا تست های مختلف برای نوجوانان دبیرستانی به فروش می رسانند، بقیه کتابفروشی های گرگان و احتمالا شهرهای دیگر نیز مشتری های جدی برای خرید کتاب ندارند. گاه در برخی موارد بهترین کتابهای حوزه سیاست، اجتماع و فرهنگ که ضرورت قطعی جامعه امروز ماست ماهها برای فروش چند نسخه در انتظار می مانند، به عبارت دیگرجدای از شهروندان عادی که شاید انتظاری نیز نباید از آنها داشت مدعیان نخبگی، سیاست، فرهنگ و اجتماع نیز یا مطالعه نمی کنند و وقت خود را مداوم درگیر و دار اخبار روزمره معطل می کنند و یا اگر هم می خواهند چیزی بخوانند حداکثر سری به گوشی فرو می برند و نگاهی به تیترها می اندازند و می گذرند.  نتیجه این سطحی نگری و دور شدن از مطالعه ی  عمیق سالهاست که در رفتار عمومی و فرهنگ عمومی نخبگان و عامه شهروندان پدیدار شده است. امروزه دیگر نشانی از بحث و گفت و گوهای موضوع محور در میان شهروندان نیست. زیرا برای بحث و گفت و گو باید مطالعه ای عمیق داشت و برای مطالعه باید کتاب خواند و برای کتابخوانی باید وقت گذاشت و تامل کرد و از خود پرسش کرد تا در این گفت و گوی انسان با خود، سوالات طرح شده پاسخی یابد یا اتفاقی برای اندیشه ورزی بوجود آید اما وقتی هیچیک از این منظومه ها به انجام نمی رسد، جایگاه دانایی نیز ابتدا در بین شهروندان و سپس در میان نخبگان از دست می رود، در واقع همانگونه که با از هم پاشیدگی اقتصاد، طبقه متوسط به فرودست تبدیل می شود و اعتبار و جایگاهش از دست می رود، جامعه دور از مطالعه هم اندک اندک نخبگان فکری و اندیشمندان آن پیر می شوند و چون جوانه های دانایی، جان تازه ای با مطالعه ی عمیق  به خود ندیده است...

لاجرم از هستی ساقط می شوند و به این گونه است که آرام آرام یک جامعه به چرخه فضیلت بدرود می گوید  و شوربختانه به چرخه رذیلت سلام می کند و بدون آنکه بدانیم اندک اندک به انحطاط گرفتار می شویم. پس با همه سختی ها و به هم ریختگیها، با همه بهانه هایی که برای دوری از مطالعه به ما تحمیل می شود باید وقتی را به خود اختصاص دهیم و نگذاریم این میل به ارتقا در وجودمان افسرده شود که از درخت خشک، کسی انتظار ثمر نخواهد داشت.