زندگی- بخش پانزدهم


یادداشت |

مهدی سیف حسینی

 

مفهوم و معنای زندگی یکی از مسائل مهم در فلسفه است که بسیار در مورد آن بحث شده، هر چند نظرات فلاسفه در این زمینه متنوع می باشد.

1- در دیدگاه اسطوره ای، برخی فلاسفه معتقدند که معنای زندگی در پی برقراری ارتباط با یک موجود خارق العاده و یا ایده آل است، به عنوان مثال معنا را در پیوستن به خدایان یا رسیدن به جنت و بهشت می دانند.

2- دیدگاه اخلاقی، معنای زندگی را در رسیدن به خوشبختی و ارزش های اخلاقی می داند. آنها معتقدند که انسان ها باید ارزش هائی چون عدالت، شادی و تحقق خوشبختی را در زندگی پیگیری نمایند.

3- دیدگاه وجودگرایی، چون ژان پل سارتر که می گوید: معنای زندگی در خود ساختن و ایجاد معنا و ارزش است، می گویند: انسان باید فعال و خودآگاه به مسائل زندگی نگریسته و معنای آن را با تصمیم گیری های خود بسازد.

4- دیدگاه اپیکورس: معنای زندگی در تحقق لذت و آرامش است. او معتقد بود که باید به جستجوی لذت های بدنی و روحی پرداخت و از درد و رنج دوری کرد.

5- فریدریش نیچه فیلسوف بزرگ قرن نوزده معتقد بود که معنای زندگی در رسیدن به قدرت و خودآگاهی است. او معتقد بود که انسان ها باید بعنوان فردی قوی و خودمختار زندگی کنند و از وابستگی به اعتقادات و ارزش های جامعه خود دوری کنند. او تاکید بر (ارزیابی مجدد ارزش ها) معیارهای اخلاقی که فرهنگ بشری را در رابطه با عدل و انصاف تحول بخشیده است، مردود می شمارد.

 6- منفی گرایان نیز زندگی را پر ادبار می دانند و یا آن را هیچ و پوچ و بی معنی می انگارند. شوپن هاور فیلسوف قرن نوزده آلمان بر آن بود که روحی دیوانه، کور و تیره بر جهان حاکم است. این روح قوانین طبیعی و اجتماعی را بازپس می زند و هر نوع شناخت علمی و تحول تاریخی را ناممکن می سازد، زندگی رو به سوی ادبار دارد و بشر را هیچ آینده ای نیست. کی یر کگور در مورد ملال و افسردگی می گوید: خدایان ملول بودند، آدم را آفریدند. آدم ملول شد. حوا برایش خلق شد، آدم و حوا ملول شدند و بچه هایی پس افکندند با رشد جمعیت ملال در دنیا تکثیر شد. با این فرض باید گفت: هرچند که بحران معنا و ملال حاصل از آن بطور اعم از عوارض قطع شدن حبل المتین مذهب و پیدایش زندگی مدرن و پسامدرن بحساب می آید و ساحت انسان سنتی به طور نسبی از آن برکنار بوده، با این حال می توان نشانه هایی از دغدغه های اگزیستانسیل و ملالت های وجودی را در سپهر انسان سنتی و احوال حکیمان و شاعران متقدمی مانند حافظ و خیام و مولانا و غزالی و سعدی و ... نیز نشان داد. از نگاه افلاطون هنگامی که از او می پرسند، شگفت انگیزترین رفتار انسان چیست؟ پاسخ می دهد: از کودکی خسته می شود، برای بزرگ شدن عجله می کند، سپس دلتنگ دوران کودکی خود می شود. ابتدا برای کسب مال و ثروت از سلامتی خود مایه می گذارد. سپس برای بازپس گرفتن سلامتی از دست رفته، پول خود را خرج می کند و بعد طوری می میرد که انگار هرگز زندگی نکرده است. آنقدر به آینده فکر می کند که متوجه از دست رفتن امروز نیست. در حالیکه زندگی گذشته یا آینده نیست، زندگی همین حالا است.