ایران ملک مشاع همه شهروندان است


یاددداشت اول |

  بامسوولیت سردبیر

 

یکی از بزرگترین مساله های امروز  در علوم انسانی، طرح بحث درباره مسایل کیفی و تبدیل آن به  مساله کمی است  تا آن مساله ها امکان تعریف جامع و مانع پیدا کنند، بر این اساس روش های مختلفی در علوم انسانی به روش های کیفی پرداخته اند. این مطالعات خصوصا در دو دهه اخیر در علوم سیاسی، علوم اجتماعی و جامعه شناسی گسترش فراوان یافته و از درون آن شاخه های مختلفی  نیز در علوم انسانی و روش شناسی به آن اختصاص یافته است، همه این تلاش ها نیز برای درک دقیق بحران ها و مشکلات جوامع مختلف بوده و هست تا با طرح دقیق مساله و کشف حقیقت بتوانند راه حل های درست و منطقی را به انسانها پیشنهاد نمایند، بنابراین سهل گیری و استفاده بی جا و بی مورد از واژه ها و اصطلاحاتی کیفی و تعمیم آن به کمیتهای نامعلوم و غیرقابل شناسایی، پیش از هر چیز، نشانه ناتوانی و کم سوادی گوینده است، اما تاسف اصلی آن است که چنین گویندگانی در سطح حکمرانی ما بی مشتری نیستند  و دقیقا گسترش همین ادبیات ناتوان و بی پشتوانه است که هر روز پشت نظام را از مردم خالی تر کرده است که تا در آخرین انتخابات در مجموع  به زیر پنجاه درصد از حضور شهروندان اکتفا کنیم، در حالی که شعارهای انقلاب اسلامی، اسلامی مبتنی بر پذیرش جمهور در کنار آزادی های مشروح و مشروع در قانون اساسی بوده و هست. بنابراین ترویج ادبیاتی که برخاسته از فقدان اندیشه و تامل است و گسترش آن حتی اگر در کوتاه مدت برای کسی نان داشته باشد برای این ملت خسته و در جستجوی عدالت و آزادی آبی نخواهد داشت، به این خاطر است که نخبگان و خردمندان نباید وقعی به این افکار بی پایه بگذارند و از تلاش خود  برای اعتلای ایران ناامید نشوند، زیرا مملکت ملک مشاع همه شهروندان  است، هر کس در این خاک مقدس چشم به جهان گشوده است، صاحب این مملکت نیز هست و نمی توان این حق خداداد را از او سلب کرد.