يلدا آييني که ريشه در فرهنگ ايرانيان دارد


یادداشت |

غلامرضا خارکوهي

 

شب يلدا نامي بسيار آشنا براي ايرانيان است و همه اقوام آن را دوست دارند، مثل عيد نوروز دوست داشتني است و هزاران سال است که در فرهنگ اين ديار نهادينه شده و هيچ شخص و نهادي نبايد به آن تعرض نمايد. کوچکترين تلنگر به اينگونه هنجارهاي عميق اجتماعي، با واکنشهاي منفي گسترده جامعه مواجه مي شود. اين آيين نه مشکل مذهبي و سياسي دارد و نه مزاحمتي براي يک جريان و جناح سياسي ايجاد کرده است، بلکه يکي از مخلوقات فرهنگي خداوند است که در اولين شب فصل زمستان متجلي مي شود و بندگان خدا را متوجه خود مي کند. در واقع بزرگداشت اين پديده، بزرگداشت يکي از مظاهر خلقت الهي است به عنوان طولاني ترين شب سال و قدرشناسي از کمترين لحظات زندگي براي نيل به کمالات و اخلاقيات انساني توام با نشاط و همبستگي خانوادگي. نام اين آيين باستاني و ايراني "يلدا يا شب چله" است، و هر عنوان ديگري برآن، از نظر جامعه شناسي برچسبي ناچسب و " تابوشکني" است. اگر مقامات و نهادهاي دولتي علاقمند به پاسداشت اين آيين مردمي هستند يارانه مخصوصي براي تامين هزينه هاي گزاف خريد اقلام اين شب به حساب مردم واريز نمايند تا نشاط خانواده هاي محروم در اين شب بيشتر شود. يلدا يا شب چِلِّه دومين آيين بزرگ باستاني بعد از عيد نوروز در ميان مردم ايران است. اين آيين از نظر مردم شناسي اهميت بسيار زيادي دارد. در شب يلدا اعضاي خانواده سعي مي کنند در منزل بزرگتر فاميل که بيشتر پدر بزرگ و يا مادر بزرگ يا پدر و مادر هستند، جمع شوند. تا هم شب نشيني و گفتگو داشته باشند و هم به قول گرگانيها شُوچِره و خوش و بِش فاميلي داشته باشند. در اين شب صاحبخانه سعي مي کند از مهمانانش که بيشتر فرزندان و نوه ها هستند به خوبي پذيرايي کند. به همين جهت يلدا شيرين ترين شب سال است. شب مهرباني و شکستن کينه ها و کدورت هاست.  شبي که دلها را به هم نزديک مي شوند. گرچه يک شب تاريک و طولاني است اما آسمان دل مردم روشن و خرّم است. فرداي اين شب، زمستان سرد آغاز مي شود. اما لذت مراسم اين شب تا مدتها در خاطره ها ميماند و به انسان انرژي مثبت مي دهد. در اين شب پس از خوردن شام، نوبت آجيل و بعد هم شکستن هندوانه است. در قديم همه مردم نمي توانستند هندوانه بخورند چون سردخانه اي نبود و هر خانواده اي مي بايست براي شب يلدا يک يا چند هندوانه خوب و پوست کلفت را به اين دليل که ديرتر خراب مي شود از اواخر فصل تابستان يا اوايل پاييز براي خود نگه مي داشت. براي اين کار هندوانه را در سردابه مي گذاشتند يا آن را با نخ هايي از جنس پنبه يا کتان بود به سقف انبار خُنک منزل آويزان مي کردند. برخي هم هندوانه را داخل انبار در لابلاي کاه نگه مي داشتند تا نپوسد و شب يلدا استفاده کنند. در قديم يخچال وجود نداشت و مردم در حياط منزلشان زمين را مي کندند و سپس سقفي و در و دريچه اي برايش تعبيه مي کردند و اين حکم يخچال را داشت.  اکثر مواد غذايي و آنچه را که مي خواستند براي مدت زيادي نگه دارند در اين مکان سرد طبيعي نگهداري مي کردند. حتي در تابستان يخ را از کوهستان و غارهايي که در آنها يخ طبيعي توليد مي شد، مي آوردند و در داخل سردابه ميگذاشتند و مصرف مي کردند. شب يلدا همه منتظر شکستن هندوانه بودند. يک نفر هندوانه را در داخل مَجمَع قرار داده و همه دور اين سيني جمع مي شدند تا ببينند که آيا هندوانه قرمز است يا نه؟ براي اين کار هم ابتدا از ته هندوانه برش گرد و کوچکي مي زدند اگر قرمز بود، مشخص بود رسيده است و همه اظهار خوشحالي مي کردند. اين لحظه اي هيجان انگيز بود و البته نگران کننده. نگراني از اين بابت که نکند هندوانه نارس باشد يا داخلش پوسيده و غيرقابل مصرف باشد. پس از اينکه اين کار به خير مي گذشت، براي هرکس يک قاچ هندوانه در ظرفي مي گذاشتند و با دندان و گاز زدن آن را نوش جان مي کردند. در قديم مثل امروز پيش دستي و کارد و چنگال زياد نبود که جلوي هر نفر بگذارند به همين جهت بصورت قاچ قاچ مي خوردند که لذت خاصي دارد. براي نوزادان هم که نمي توانستند قاچ کرده بخورند پدر گوشت زير هندوانه را با کارد يا قاشق مي تراشيد و به دهان نوزاد مي دادند. بچه ها از چند روز قبل با ديدن هندوانه، منتظر شب يلدا بودند تا با وجود آغاز فصل سرما آن را بخورند. قديمي ها مي گفتند هندوانه خاصيتش سرد است و با خوردن آن در شب چله که اولين شب زمستان است به سرماي زمستان عادت خواهيم کرد. بعد از هندوانه که ميوه اصلي شب يلداست، يکي از ميوه هاي مخصوص اين شب انار است. در گذشته که يخچال و سردخانه برقي نبود انار ميوه اي کمياب محسوب مي شد و مردم بيشتر به صورت خشک شده مصرف مي کردند. ولي امروزه به خاطر وجود سردخانههاي برقي انار را تازه مصرف مي کنند. در قديم علاوه بر مصرف هندوانه و انار، مردم در اين شب پسته و فندوق و گردو هم مي خوردند. اما تخمه هندوانه و سمشکه و تخمه ژاپني و بادام درختي و بادام زميني را يا مي خريدند و يا خودشان شور مي کردند. شب يلدا در گذشته سرگرميهايي هم داشت. بازي گُل يا پوچ، حافظ خواني، شاهنامه خواني و گفتن قصه ها و معماهاي محلي از ديگر برنامههاي اين شب بود.  البته امروزه اين رسوم مقداري کمرنگ شده و در عصر حاضر مدرن تر شده و مردم براي شب يلدا هر چه دوست دارند و مي پسندند از ميوه گرفته تا سرگرمي فراهم مي کنند. ضمن اينکه هنوز فال حافظ را فراموش نکرده اند و مهمترين آنها در اين دوره رفتن به خانه بزرگترها است که هنوز هم پابرجاست. علاوه بر اين يکي از رسومات و سرگرمي هاي شب يلدا در سال هاي اخير ارسال پيامک با گوشي همراه براي يکديگر است. همچنين در کانال هاي فضاي مجازي و اينترنت به هم تبريک مي گويند و احوال هم را مي پرسند. حتي در اين کانال ها فايل هاي صوتي و تصويري و پوسترها و طرح هاي زيبايي نقاشي مي کنند و مي فرستند. برخي هم از سفره و هندوانه قرمز قاچ شده و تنقلات خود عکس هاي زيبايي مي گيرند و از طريق فضاي مجازي براي دوستان و بستگان خود مي فرستند. لذا اين شب يکي از با نشاط ترين شب هاي سال زندگي براي ما ايرانيهاست. پس آن را همانگونه که بوده و هست، بدون هيچ گونه پيرايه اي پاس بداريم و به عنوان يک آيين و سنت نيکو به فرزندان و آيندگان اين ديار منتقل نماييم.

تاريخ نگار