■  با مسووليت  سردبير

نهم بهمن ماه تيتر اول  گلشن مهر  قطع درختان النگدره نوشته استاد ارجمند دکتر محمد اسماعيل اسدي بود که حکايت از قطع حدود صد درخت در جنگل النگدره داشت. در اين باره انتظار از سازمانها و نهادهاي مسوول علاوه بر پاسخگويي دقيق، درست و به هنگام، توضيح چنين اتفاقي بدون فرافکني و با شفافيت بوده و هست، اما در کمال تعجب اکنون که دو هفته از آن تيتر مي گذرد هنوز هيچ پاسخي به افکار عمومي داده نشده است که بر اساس آنچه ادعا  مي شود آيا تمام اين درختان پوسيده بوده اند و براي  حفظ جان شهروندان بايد قطع مي شدند ؟ و اگر چنين است، تعداد دقيق آنها چند اصله بوده است؟ کدام کارخانه يا شرکت متولي قطع درختان بوده است ؟ آيا اخبار منتشر شده  در حواشي اين مساله شايعه است يا واقعيت دارد؟ و يا درختان قطع شده از کدام نوع درختان بوده اند ؟ آيا به يکباره معلوم شده است که  صد اصله درخت در النگدره پوسيده اند و بايد قطع شوند ؟و دهها سوال کارشناسي ديگر که بايد به افکار عمومي پاسخ داده شود، نکته مهمتر آنکه وقتي در برابر چشمان شهروندان چنين اتفاقاتي مي افتد و سازمان مربوطه حتي زحمت يک پاسخگويي دقيق و علمي به خود نمي دهد و خردسالانه مي خواهد آن را مشمول مرور زمان نمايد آيا جايي براي اعتماد شهروندان باقي مي ماند؟وقتي در برابر چشمان شهروندان  و در يک  بوستان عمومي  مانند جنگل النگدره صد درخت  از فسيلهاي برجا مانده از يک ميليون سال پيش در جنگلهاي هيرکاني  که هر يک مي تواند يک اثر ارزشمند علمي و طبيعي باشد قطع مي شود، آنگاه  پرسش آن است اداره کل منابع طبيعي و يا  هر نهاد مسوول ديگر دقيقا از چه چيزي مراقبت مي کنند. آيا مديران اين اداره کل نمي دانند چه گنجينه هاي گرانبهايي را  براي مراقبت به آنها سپرده اند ؟

نکته مهمتر آنکه آيا احاطه اداره کل منابع طبيعي  بر بقيه جنگل ها و مراتع استان نيز به همين  شکل وشمايل است؟و آيا با همين مديريت مي خواهد سيصد هزار هکتار بيابان گلستان را تبديل به جنگل و مرتع نمايد ؟  در پايان به مصداق عيب اين جمله بگفتي هنرش نيز بگو بايد بگوييم در همان اولين ساعات انتشار خبر با دستور دادستان مرکز استان  در اين باره پيگيريهاي انجام شده است که جاي قدرداني دارد و از ايشان سپاسگزاريم.