ساختار پوشاک بومي و محلي بانوان استان گلستان


تحلیل |

دکتر سمانه شهري نژاد-هنري گلاس، سه زمينه مرتبط بهم «ايجاد، ارتباط، مصرف» را براي درک خصوصيات پوشاک قومي و محلي، اين چنين توصيف مي کند.

آرمان ها و عقايد، دانش و تجربيات يک قوم با هم در مي آميزد (زمينه ايجاد) و به شکل پيام ها يا کدهايي در لباس ها نمود و انتقال يافته (زمينه ارتباطي) و در بين افراد آن جامعه پذيرفته مي شود و از طريق سنت دوام مي يابد (زمينه مصرف)؛ و در نهايت فرهنگي مادي جامعه اي را  مي سازد که ساختار و ويژگي هايش با ارزش هاي معنوي و زيبايي شناختي آن جامعه متناسب بوده و از ساير جوامع متمايز است. سرپوش زيبا ترين بخش پوشاک بانوان در استان است(نشانه اي از يک حجاب) که ابعاد و طريقه ي قرار گرفتن بر روي سر و موها، متنوع و گسترده است. بانوان متاهل و ميانسال، انواعي از چارقدهاي پشمي و  ابريشمي با نقوش متنوع، کلاه ها و دستارها را روي سر گذاشته که معمولا ادامه آن را در جلو يا پشت سر رها مي کنند، بانوان والاتبار از چارقدهاي پشمي و ابريشمي مي پوشاند، دختران مجرد انواع کلاهک ها و کلاهخودها را بر سر مي گذارند. پوشاک اقوام و جامه هاي زنان از تنوع بسياري در مناطق مختلف برخوردار بوده است. اين تنوع را مي توان از يک سو به دليل جغرافياي طبيعي و آب و هواي گوناگون در مناطق مختلف و از سوي ديگر به دليل تنوع فرهنگي آن با توجه به حضور اقوام متعدد در استان دانست. گرچه حضور دين واحد، خود عامل مهمي در تعريف اصول طراحي جامه هاي زنان دانسته مي شود اما در عين حال تنوع فرهنگي موجود را نبايد از نظر دور داشت؛ فرهنگي که ريشه در آداب و سنت هاي قومي و رسوم نواحي گوناگون پيشين دارد. تنوع فرهنگي در مناطق مود مطالعه همچنان پابرجا است، گرچه در عصر پس از مدرنيته و گرايش به جهاني شدن رو به کم رنگي گذارده است.

بررسي و قياس پوشاک بومي بانوان نشانگر اصول ذيل است:

1- عام گرايي و خاص گرايي فرهنگي در پوشاک بومي بانوان: لباس ها نوعي نشانه تمايز يک قوم از قوم ديگر تلقي مي شده اند که وجهي از مسئله خاص گرايي در ايران قديم بوده است. اين نگرش تاکيد بر نمايش هويت فردي يا ملي يک گروه خاص اجتماعي از گروهي ديگر دارد؛ امري که امروزه اهميت پيشين خود را ندارد و حتي در برخي جوامع شهري از آن احتراز نيز مي شود.

اصول واحد در پوشاک زنان ايران: سرپوش، تنپوش، پاپوش، تزيينات

2- ساختار طراحي لباس هاي سنتي بانوان نشانگر: قطعات متعدد، پوشانندگي، الگوي هندسي و مسطحي، استفاده از طرح و نقوش و رنگ هاي گسترده و تحت تاثير همجواري جغرافيايي و فرهنگي

اصول واحد در پوشاک بومي بانوان در استان گلستان

«سرپوش» يا جامه سر جزء جداناپذير جامه هاي اقوام استان است. اين سرجامه ها، روسري ها، سربندها، کلاه ها و گاهي عمامه، چارقدها و چادرها با تنوع بسيار طراحي شده و در قطعات متعدد در کنار هم يا روي يکديگر، استفاده مي شود.

«تن پوش» يا جامه هاي تن چند تکه بوده اند. انواع زيرپوش ها و روپوش ها، پيراهن ها و نيم تنه هايي کوتاه (جليقه يا بلند (قبا) و کمرپيچ ها در ترکيب هاي گوناگون در کنار هم و البته با رعايت تناسب ميان آنها به طور منظم استفاده مي شود.

«پاپوش ها» يا انواع جامه هاي پوشاننده با دامن هاي مستقل، شلوارها و کفش ها براي زنان چندان متنوع نيست. شلوارها جز جداناپذير پاپوش هاي زنان است که همراه با دامن هايي متوسط يا بلند استفاده شده است. اين دو پاپوش در کنار هم به کار مي رفته اند به نحوي که معمولا شلوار تنگ در زير دامني گشاد استفاده مي شده است و همراه با دامن هاي کوتاه تر معمولا شلوارهايي گشادتر استفاده مي کرده اند. «تزيينات» از مهمترين مؤلفه هاي لباس بومي تمامي اقوام گلستاني است. جامه ها در بيشتر موارد با زينت و زيورهايي يا از طريق گلدوزي ها و سوزن دوزي ها يا با الصاق برخي اشياي زينتي آراسته مي شوند. جامه هاي بسيار ساده و بدون تزيين اغلب لباس هايي مخصوص کار تلقي مي شوند و در غير آن صورت بيشتر لباس هاي زنان تزيين يافته هستند. ميزان اين تزيينات و نوع آنها ارتباط مستقيمي با دو عامل مهم داشته است؛ نخست اقليم جغرافيايي و دوم نوع گذران زندگي و تامين معيشت مردمان اقليم جغرافيايي در نوع مواد به کار گرفته شده در زينت آلات و تزيينات پوشاک مؤثر بوده است و نوع معيشت و حرفه مردمان در نقاط گوناگون نيز عامل مهمي در تعيين نوع هنرهاي دستي به کار رفته در آرايه هاي لباس ها محسوب مي شود. به اين ترتيب، در پوشاک مردم نواحي کوهستاني از تزيينات خشن تري که سريع تر دوخته يا تهيه مي شوند و ديرتر از بين مي روند استفاده مي شود و در تزيينات پوشاک زنان دشت ها، سوزن دوزي با نخ هاي ظريف که مستلزم صرف زمان زيادتري است، رواج دارد.

 

 

تحليلگر و محقق حوزه فرهنگ و هنر