نقد ها را بود آيا که عياري گيرند!؟


یادداشت |

حسين پايين محلي- ريچارد براتيگان نويسنده معروف جمله حيرت انگيزي دارد.او ميگويد آخرين حيرت زماني به سراغ تو مي آيد که پي ميبري ديگر چيزي حيرت تو را بر نخواهد انگيخت!و اما ما که گويي با چنين حيرتي مواجه شديم! در ماراتن انتخابات، شوراي اختلاف زود مشتش را باز کرد و چنانچه از قبل پيشبيني ميشد به معرفي دوچهره به عنوان گزينه هاي نهايي براي انتخابات مجلس حوزه انتخابيه گرگان پرداخت.اولين چهره دکتر منتظري(فرزند علي آباد) مرد علم و اخلاق است که سري قبل نيز منتخب شوراي ائتلاف بود ودر اولين روز پس از انتخاب در گلزار شهداي امام زاده عبدالله دوستان و نخبگان و اصحاب رسانه جريان انقلاب را به نظارت بر عملکرد خود دعوت کرد، اما همواره چند پرسش و نقد اساسي را بي پاسخ گذاشته که يکي آن ورود ايشان به انتصابات مديران، علي الخصوص مديران علي آبادي در جايگاه هاي مهم و دوم ميزان پاسخگويي ايشان به جريان انقلاب به خصوص شوراي ائتلاف که احتمالا گزينه سري بعد شوراي نامبرده نيزخواهد بود!

دومين چهره ابوذر فردوسي برادر داماد دکتر حجت الاسلام طاهري که بدون هيچ سابقه و فعاليت سياسي، فرهنگي و رسانه اي منتخب شوراي ائتلاف شد و تعجب جريان انقلابي و نخبگان را برانگيخت و شائبه هاي بسياري را دامن زد. نگارنده پيشتر بارها حضوري و در جمع و حتي خصوصي نکاتي را درباب جريان انقلابي به سمع حجت الاسلام دکتر طاهري رساند و اذعان ميکند ايشان فردي سالم وصالح وبادغدغه براي جريان انقلاب است وبه مانند آيت ا...طاهري سليم النفس است اما هرگز گفتگوها ونقدها مثمر ثمر نبود و نتيجه نداشت تا اينکه راقم سطور قلم به دست گرفت و در راستاي آسيب شناسي جريان انقلابي در استان نکاتي را در قالب دو يادداشت در فاصله زماني 3ماه در فضاي عمومي منتشر کرد که متاسفانه باز نتيجه اي نداشت.اکنون پس از انتخاب نهايي چهره ها توسط شوراي ائتلاف که چندي است به عنوان شوراي اختلاف و يا اتلاف هم در بين نخبگان انقلابي ياد ميشود بايد نکاتي را متذکر شود که پيشتر بنابر برخي مصلحت ها از بيان آنان احتراز نموده اما اکنون چاره اي جز آن نميبيند!

پيشتر به شما عرض شده بود برخي افراد کوتوله سياسي در اطراف شما هستند که بايد با آنان برخورد نماييد.افرادي که در کنار شما هستند اما در محافل خصوصي به نقدغيرمنصفانه شما هم مي پردازند!نکته دوم رفتار چند گانه برخي از اعضاي شوراي اختلاف است که ظاهرا در مجموعه مذکور به انتخاب افرادي ميپردازند و در محافل خصوصي تر با کانديداي ديگري ميبندند!

اين رفتارهاي چندگانه با مباني انقلابي گري در تضاد است و باعث نااميدي در جريان انقلابي ميشود. چرا عده اي اصرار دارند هم در کنار شما باشند و هم راه ديگري را بروند؟!ايکاش اعضاي شوراي ائتلاف براي اثبات حقانيت انقلابي در اين تصميمات هريک در راستاي شفاف سازي به معرفي کامل خود و ميزان دارايي ها واموال شخصي هم ميپرداختند. با نگاهي به تاريخ 20ساله فعاليت شما در عرصه سياست ورزي به صراحت ميتوان گفت در جريان انقلابي برخي افراد بزرگ کوچک و برخي افراد کوچک بزرگ شده اند و شما به عنوان پدر جريان انقلابي از ظرفيت بسياري از جوانان و نخبگان_ حال خواسته يا دانسته و يا به دليل مشاورت با همان نا اهلاني که بارها به شما يادآوري شده _غفلت ورزيده و اين زمينه را براي رشد کاريکاتوري و بادکنکي عده اي مهيا نموده است. ماه ها قبل از شروع فرايند انتخاب گزينه هاي نهايي توسط شورا برهمه مسجل بود که خروجي آن چه کساني هستند!!!

از کرامات شيخ ما اين است

شيره را خورد وگفت شيرين است

بله!ظاهرا فرايندي طي شده !اما اين چه فرايندي است که حتي يک جوان 20 ساله هم ماه ها قبل ميتوانست آن را پيشبيني کند!؟

اين ترازو گر ترازوي خداست

اين کژي و نادرستي از کجاست؟!

نگارنده در سال 93 مقاله اي به عنوان مباني اصولگرايي و آسيب شناسي آن و تاکيد بر نظريه گردش نخبگان پارتو نوشت. اکنون پس از 10 سال کماکان با اين پرسش مواجه است که چرا نبايد به همه فرصت مشابه داد؟!چرانبايد از ظرفيت نخبگان وجوانان استفاده کرد؟!جرم برخي چهره هاي جوان وتوانمند چون عليرضا طاهريان وصاحب حجتي با وجود کارنامه و برنامه اين است که احتمالا از نسل اول نيستند و يا نسبت فاميلي با شما ندارند.

چرا از تجربيات تلخ سال 98 و1400شورا درس عبرت گرفته نشد؟!

چرا سرنوشت جريان انقلابي در انتخابات بايد فداي رودر بايسي و احتمالا مناسبات فاميلي شما با برخي شود؟! چرا بايد به جاي تصميم گفتماني (discourse) گفت مان تقليل يافته  (ur personal discussion )

را شاهدباشيم.(که در نوشتاري مجزا بعنوان از گفتمان تاگفت مان به آن پرداخته شده است.)در دور بعد انتخابات شورا،مجلس و رياست جمهوري جريان انقلابي بايد هزينه تعارف باکدام شخص يا نزديکان و وابستگان شما را بپردازد؟!

البته درحوزه خبرگان رهبري باشما اتفاق نظر داريم و باز جاي شکرش هست که در حوزه انتخابات خبرگان رهبري، جامعتين ورود کردند و تکليف ما روشن شد وگرنه با تصميماتي که شما در قالب شوراي ائتلاف براي جريان انقلابي در اين چند دوره گرفته ايد خدا مي داند چه ريزشهايي صورت گرفته و البته رويشهايي هم داشته ايم که احتمالابعد از انتخابات ثمره اش قابل بهره برداري است!

اتفاقات جلسه کذايي شوراي اتلاف در فضاي رسانه اي چنان وايرال شد که انتظار عذر خواهي و جبران آن مي رفت.حوادثي که از قضا توسط يک کانديداي منتسب به شما در جلسه رخ داد و از ذکر جزئيات آن پرهيز ميشود. متاسفانه بنده و بسياري از جوانان انقلابي بامشاهده اليگارشي موجود در استان از اصلاح ساختار در جريان انقلابي استان نااميد هستيم و با اين رويکرد روزنه اميدي در افق پيش رو قابل تصور نيست.بالخص که گزينه هاي معرفي شده شورا در شهرستانهاي ديگر نيز مورد چون و چراست و باعث کدورت خاطر ساير کانديداي انقلابي و احتمالا بايد شاهد ريزش راي آيت ا...محسن طاهري باشيم.با توجه به نگرش وعملکرد شما... که يا بايد از نسل اول و کسانيکه شما را در رو دربايستي قرار ميدهند، استفاده شود ويا ساير کسانيکه با شما احتمالا نسبت سببي يا نسبي دارند، انتظار حمايت خواهند داشت و يا احتمالا شما بعد از نامه نگاري اظهار ناخرسندي کنيد و به جرگه منتقدين بپيونديد و از خود سلب مسئوليت کنيد! لذا انتظار از شما براي حفظ شأنيت مرجعيت روحانيت مبارز تاريخي و مغشوش نشدن ذهنيت ها تصميم عاجل و اعلام آن در عرصه سياسي است چرا که جريان انقلابي ساکت وصامت نمي نشيند و بي شک با عبور از جريان ائتلاف که به اختلاف و اتلاف شهره شده شاهد ظهور جوانان نخبه انقلابي خواهيم بود که يک معبر تاريخي ايجاد خواهند کرد و رويارويي با شما از جريانات سياسي مخالف به حوزه درون گفتماني تبديل و اين جريان انقلابي به شکل آشکار وعملياتي به تقابل باشماخواهد پرداخت!.باغزلي از حافظ به اين سطور خاتمه مي دهيم.

العاقبه للمتقين

نقدها را بُوَد آيا که عَياري گيرند؟

تا همه صومعه داران پيِ کاري گيرند

مصلحت ديدِ من آن است که ياران همه کار

بِگُذارَند و خَمِ طُرِّه ياري گيرند

خوش گرفتند حريفان سرِ زلفِ ساقي

گر فَلَکْشان بِگُذارَد که قراري گيرند

قُوِّتِ بازويِ پرهيز به خوبان مفروش

که در اين خيل حِصاري به سواري گيرند

يا رب اين بَچِّه تُرکان چه دليرند به خون

که به تيرِ مُژه، هر لحظه شکاري گيرند

رقص بر شعرِ تر و ناله نِي خوش باشد

خاصه رقصي که در آن دستِ نگاري گيرند

حافظ اَبنايِ زمان را غم مسکينان نيست

زين ميان گر بتوان بِه که کناري گيرند