حکايت هم چنان باقي


یاددداشت اول |

 با مسووليت  سردبير

بازي قدرت براي آنها که آن را حرفه اي آموخته اند، بازي جذابي است. بازي قدرت يک تجارت است. براي آنها که قصد تجارت دارند، منفعت است. براي آنها که قصد نفع بردن از اين بازي دارند، بازي قدرت همه چيز در خود دارد. براي آنها که همه چيز از آن انتظار دارند براي همين، شيرين است و جذاب و دلبرانه، همه عشاق خود را مجذوب مي کند، اما در کنار همه شيريني ها و تلخي هايش بازي قدرت، چار چوب هاي خود را دارد و آن معبارها را براي نظارت شهروندان بر بازيگران عرصه قدرت نوشته اند تا وقتي سوار بر اسب قدرت  مي شوند، فيلشان ياد هندوستان نکند و گمان نکنند که قدرت، مادام العمر به آنها داده شده  است و اجازه دارند تا به هر سو که مي خواهند بتازند و براي هر که خواستند بنازند. قدرت را مقيد به نظارت و انتخاب کرده اند تا صاحبان قدرت بدانند بايد و لابد تحت نظارت شهروندان هستند و براي سواري از اسب قدرت زماني معدود تعيين کرده اند تا سواران اين عرصه بدانند زود هنگامي است که بايد اسب قدرت را به سواري ديگر بسپارند و خود راه ديگري در پيش گيرند. باري اين مقدمه را گفتيم تا  بدانيم اگر چه اين دوره از انتخابات با همه کاستي هايش به پايان مي رسد اما فقدان حضور احزاب کار آمد و قدرتمند مساله اي نبود که نتوان آنرا ناديده انگاشت، هر دولتي با هر برنامه و سياستي نيازمند اجتماعي از خرد جمعي است و اين اجتماعات تنها در احزاب و نهادهاي سياسي مي توانند در کنار هم قرار گيرند، اينکه نامزدها بدون تخصص مجبور مي شوند از هر مساله اي نکته اي بگويند و شعارهاي بي سر انجام بدهند پيش و بيش از همه ضرورت وجود احزاب را به حکمرانان يادآوري مي کند، نگاهي به کليپ ها و سخنان و کلمات نامزدها و شعارهاي آنها نشان مي دهد که ما نياز به بازسازي اساسي در رفتار حکمراني براي اصلاح امور داريم و الا با چنين فرايندي امکان حضور شايستگان در تصميم سازي ها دست نايافتني مي نمايد.