تاملي در پسا انتخابات گلستان و گرگان - نقدي بر مواضع وسخنان حجت الاسلام دکتر طاهري


یادداشت |

حسين پايين محلي 

 

انتخابات تمام شد و فصل رفاقت شروع شد.مقام معظم رهبري نيز فرمودند که نبايد کام ملت را تلخ کرد.

استان گلستان نيز با حضور ارزشمند مردم در پاي صندوق راي بار ديگر با آرمانهاي امامين انقلاب،شهدا و نظام بيعت کردند.  خروجي انتخابات نيز بسيار معقول و مقبول صورت گرفت و مردم مثل هميشه پيروز انتخابات هستند. اما جريانات سياسي و احزاب در فضاي انتخاباتي مواضع متفاوتي گرفتند.اقوام بر گزينه هاي مشخصي به وحدت رسيدند. برخي چهره هاي سياسي به دلايل بسياري مستقل آمدند.يکي اينکه بگويند رويکردشان حزبي نيست،يا اينکه نخواستند وامدار جريان سياسي باشند و برخي نيز به دليل عدم حضور در اليگارشي قدرت اعم از فاميل بودن، رابطه خاص با پدرخوانده هاي سياسي در استان، همشهري بودن و....مستقل آمدند.جريان اصلاحات رگه هاي تند رو در سکوتي ذلت وار به تحريم انتخاباتي پرداختند که هويت سياسي خود را از اين نظام مقدس گرفتند اما اپوزسيون وار در کنشي خروج در حاکميتي(سه گانه خروج در،خروج از،خروج بر) نه کانديدا دادند و نه موضع رسمي گرفتند وحتي منافقانه از انجام يک مصاحبه براي گرم شدن تنور انتخابات پرهيز کردند و اين خيانت تاريخي آنان در حافظه تاريخي ملت خواهد ماند.نظام نيز بايد رودر بايستي و تساهل را با ابن قاعدين کنار بگذارد!گروه و افراد معقول تر وسط ميدان آمدند و به طرح ديدگاه خود پرداختند، اما جريان انقلابي که ديگر نميتواند در حوزه هاي خرد و متوسط(مثل شورا و مجلس)در قالب گفتمان ظهور کند به گفت مان هاي متکثري تقليل پيدا کرد که در نوشتاري متفاوت به تفاوت گفتمان يا ديسکورس با گفت مان پرداختيم. در دايره المعارف سياسي عمدتا در ذيل کلمات تعاريف با مثالها وتوضيحاتي ارائه ميشود.مثلا در تعريف دموکراسي به ريشه شناسي اين کلمه استناد ميشود و آن را به حکومت مردم بر مردم اطلاق ميگردد و نمونه آن هم حکومت در غرب و يونان معرفي ميگردد.  اما سه کلمه ائتلاف و اختلاف و اتلاف چه تعاريفي دارند؟ ما بايد به ارائه تصوير درستي از اين کلمات برسيم.

اولين کلمه ائتلاف هست. اين کلمه را مقارن با اتحاد وهمبستگي و اتفاق دانسته اند.ائتلاف سياسي نيز برهمين کلمات در عرصه سياسي دلالت دارد با اين تفاوت که پيوستگي مد نظر در عالم سياست برکساني رخ ميدهد که تقارن ديدگاهي دارند. شوراي ائتلاف به جريان سياسي گفته شد که در دوره هاي گذشته نيز اعلام موجوديت کرد و افراد شاخصي از آن در سالهاي 98 در مجلس شوراي اسلامي و در سال 1400در شوراي شهر  راي آوردند و امسال نيز به مانند لوبياي سحر آميز جک رشد کرد!

اما اينبار در استان ما شوراي ائتلاف نه شورا بود ونه ائتلاف، به نحوي که به موازات شوراي ائتلاف شاهد شکل گيري شوراي وحدت در سطح کشور و ازسويي حضور چهره هاي شاخص از جريان انقلاب به صورت مستقل بوديم و نخبگان بسياري در جريان انقلابي حتي از دل شوراي ائتلاف برآمدند- من جمله صاحب اين قلم- که شوراي ائتلاف را نه شوراي ائتلاف بلکه شوراي اختلاف و شوراي اتلاف ديدند.  شورايي که در انتخابات 98 مردم به آن اعتماد کردند و به تيم ائتلاف راي دادند اما آنها کسي را در جايگاه شهرداري نشاندند که باوجود تذکرات نخبگان،خواص وفعالان رسانه وجبهه انقلاب بر کرسي شهرداري نشست و با وجود تذکرات نهادهاي نظارتي به غارت بيت المال پرداخت....وانتخابات1400که با نامه نگاريهاي حجت الاسلام طاهري گفتمان به گفت مان تقليل يافت و دريغ از يک عذر خواهي از مردم وجريان انقلابي!

انتخابات گرگان جداي از همه حوادث، اتفاقاتي که يک کانديداي جوان و مورد حمايت ائتلاف و دکتر حجت الاسلام طاهري قرار گرفت نه تنها درس عبرتي نشد بلکه هزينه زايي از جريان انقلاب توسط حجت الاسلام دکتر طاهري کماکان ادامه دارد.

اين ترازو گر ترازوي خداست

اين کژي و نارسايي از کجاست!؟

آقاي طاهري!چه کسي جلسه شوراي ائتلاف را برهم زد؟!چه کساني معاون فرماندار گرگان را به باد کتک گرفتند؟!چه افرادي در شبهاي آخر به خريد راي مي پرداختند؟!چه کسي گفته وچگونه اطلاعات ارائه شده به استاندار گلستان توسط شما مورد نفي قرار ميگيرد؟!

شما چگونه هرکس و هرچيزي را به نقد مي پردازيد اما خود از پاسخگويي به افکار عمومي،جريان انقلاب ونخبگان وفعالان عرصه رسانه پرهيز داريد!؟

اين عدم مشروعيت براي همه و مصونيت براي خود را از کجا آورده ايد!؟

تا کي مي خواهيد به اين مسير اشتباه ادامه بدهيد؟!جريان انقلابي تا کدام ايستگاه بايد هزينه تصميمات اشتباه شما را بپردازد؟!آيا نقد موضع رسمي مدير ارشد استان به تضعيف دولت وحاکميت نمي انجامد؟!

تاييد افراد و بزرگ کردن آن توسط شما نشان داد تجربه وتخصص وتعهد تنها لفظ هاي دهن پرکني هستند که براي ناديده گرفتن وکنار زدن نيروهاي دهه شصتي که تنها زير پرچم ولايت هستند و در اصطلاح به کسي باج نداده اند به کار گرفته ميشود وگرنه کيست که نداند در اين استان چه خبر است و قاعده کنشگري شما در بازي سياست بر چه مبنايي هست!؟

متاسفانه کارنامه عملکردي شما نشان داد نه تنها گوش شنوايي نداريد بلکه اطرافتان را مجيز گوياني گرفتند که از قضا هروقت خلوتي بيابند برعليه شما نيز به کاري مشغول مي شوند و در اصطلاح شما را دور مي زنند!

اين مسير چنان که ديديم و تجربه کرديم جز خسران چيزي نداشت و راه حل آن هم چنانچه پيشتر در سه يادداشت جداگانه عنوان شد پرهيز از انحصار گرايي و توجه به نخبگان وجوانان و باز کردن حلقه قدرت در استان وعبور از همشهري بازي وفاميل گرايي است وکلام آخر اينکه اگر مردم به چنين کارنامه اي راي ندادند مردم را نبايد مذمت کرد و مصداق بارز ابيات  جناب سعدي خواهيم شد:

گمانش خطا بود و تدبير سست

که در عدل بود آنچه در ظلم جست

يکي بر سر شاخ، بن ميبريد

خداوند بستان نگه کرد و ديد

بگفتا گر اين مرد بد ميکند

نه با من که با نفس خود ميکند

نصيحت بجاي است اگر بشنوي

ضعيفان ميفکن به کتف قوي

که فردا به داور برد خسروي

گدايي که پيشت نيرزد جوي

چو خواهي که فردا به وي مهتري

مکن دشمن خويشتن، کهتري

که چون بگذرد بر تو اين سلطنت

بگيرد به قهر آن گدا دامنت

مکن، پنجه از ناتوانان بدار

که گر بفکنندت شوي شرمسار

که زشت است در چشم آزادگان

بيافتادن از دست افتادگان

بزرگان روشندل نيکبخت

به فرزانگي تاج بردند و تخت

به دنباله راستان کج مرو

وگر راست خواهي ز سعدي شنو

شهروند درجه دو