زباله هاي مانده در طبيعت


تیتر اول |

عليرضا صدرايي -  بشر تا روزگاري طولاني توليد مي کرد و چون خود مولد بود ارزش و قدر کار را بيشتر درک مي کرد. وقتي براي به دست آوردن کمي آب آشاميدني دهها متر را تقب مي زد، وقتي براي پرورش درختان سالها منتظر مي ماند و وقتي براي زندگي حداقلي بايد يک فصل را منتظر چند دانه ميوه يا سيب زميني و پياز مي ماند، قدر بازمانده ها را هم بيشتر مي فهميد، به همين خاطر بهره وري بيشتر بود و برون ريزي کمتر ، در روستاها هر خانه اي چند مرغ و خروس داشتند يا چند گوسفند، غذاي سفره ها سهم مرغ و خروس ها بود و کودهاي باقي مانده از گاو و گوسفندها هم سهم زمين هاي زراعي، هر خانه اي کمي سبزي و صيفي جات در حياط داشت و در کنارش تنوري براي پخت نان و..... همه اينها باعث مي شد انسانها ممسک باشند و قدر آنچه که هست را بيشتر بدانند، اما اکنون با صنعتي شدن و شتاب دنيا، فلسفه زندگي هم تغيير کرده است، ديگر نه توليدي هست، نه بهره وري، بسياري از امکانات به وفور در دسترس است. تنها شايد با اندکي وجه نقد مي توان بهترين ها را تصاحب کرد، ديدگاهها و نگرش ها نسبت به پديده ها عوض شده است، همه چيز بوي سطحي بودن مي دهد، شايد بسيار ديده ايد که  راننده ماشين مدل بالايي آشغال هاي خوراکي خود را به خيابان پرت کرده است و يا شير آبي براي مدتي طولاني باز مانده است و يا لقمه هاي غذاي بسياري نيم خورده جا مانده است و يا ... حال وقتي قرار بر مسافرت دسته جمعي اين شهروندان به برخي نقاط مي شود مي توان پيش بيني کرد چه مقدار غذاي نيم خورده، آشغالهاي پر از آلودگي و گنداب، مشماها و پلاستيک هاي رها شده در طبيعت و.... چه آسيبي به طبيعت مي زند و خواسته يا ناخواسته ميزان اتلاف منابع را افزايش مي دهد. جداي از آلودگي هاي رها شده در طبيعت،  امروزه به دليل افزايش جمعيت، زباله هاي شهرها نيز افزايش يافته است. از آن گذشته رواج فرهنگ مصرف سبب شده است در شهرهاي بزرگي چون تهران هر فرد روزانه 900 گرم زباله توليد کند. زباله هاي خانگي عبارتند از: پس مانده هاي مواد خوراکي، کاغذ، شيشه، فلزات، پلاستيک، پارچه و غيره. بخش بزرگي از زباله هاي خانگي را پسمانده هاي گياهي و حيواني مثل پسمانده سبزي ها، پوست و ضايعات ميوه و استخوان و ضايعات گوشت و مرغ و ماهي تشکيل مي دهند که زباله تر به حساب مي آيد. کاغذ و مقوا اعم از روزنامه، کتاب، دفتر و کاغذ بسته بندي نيز بخش بزرگ ديگري از زباله را تشکيل مي دهد. انواع پلاستيک، ظروف يک بار مصرف، اسباب بازي و قوطي هاي فلزي و شيشه اي نيز بخشي از زباله هاي منازل است. بايد توجه داشت تمام موادي که از نظر ما به درد بخور نيستند، دور ريختني نيست. اگر به هزينه هاي جمع آوري و دفن زباله نگاهي بيندازيم، متوجه مي شويم که با کمي دقت مي توان از استهلاک چه سرمايه قابل توجهي جلوگيري کرد...

هزينه جمع آوري و دفن هر تن زباله 35 هزار ريال است. براي توليد هر تن کاغذ بايد 15 اصله درخت تنومند قطع شود و براي توليد هر تن آلومينيوم 4 تن سنگ معدن و 7 تن زغال سنگ و قير لازم است. براي توليد شيشه بايد مقدار زيادي شن و ماسه از زمين استخراج شود. عمل حفاري و استخراج منظره زشتي به محل معدن مي دهد و علاوه بر آن مقدار زيادي سوخت و آب نيز مصرف مي شود. هر تن زباله حدود 400 متر مکعب گاز گلخانه اي دي اکسيد کربن متصاعد مي کند و از هر تن زباله 400 تا 600 ليتر شيرابه خارج مي شود که مي تواند تاثير خطرناکي روي آب و خاک داشته باشد و محل هاي دفن زباله هر روز گسترش بيشتري پيدا مي کنند. اگر توليد زباله به همين ترتيب ادامه داشته باشد، مدت زيادي طول نخواهد کشيد که تمام اراضي اطراف شهرها پر از زباله شده و محلي براي دفن زباله باقي نخواهد ماند در کنار اين موارد خطراتي که با رها کردن زباله ها در طبيعت براي حيوانات بوجود مي آوريم خود آماري بس بلند بالااست.بسيار ديده ايم که پوزه يک حيوان در ظروف رها شده در جنگل گير افتاده و حيوان بي نوا جان خود را از دست داده است يا پرنده اي به اشتباه لقمه اي را خورده است و .... اين روزها بدون شک با گذري به جنگل هاي هيرکاني نتايج حضور انسانها را مي توانيم مشاهده کنيم، از پوشک بچه گرفته تا حلبي ها و کنسروهاي حلبي نوک تيز تا ..... و تلخ آنکه تا مردم خود  نخواهند هم کاري از دست دولت هم بر نمي آيد. حداکثر مي توانند به شهروندان توصيه کرد و... و شايد تنها منطقه امان مانده از آشغال ها جنگل النگدره گرگان باشد که پيش از آن با تدبير از دست خلق اله به امان مانده است.بياد داشته باشيم طبيعت هميشه  با ما مهربان نخواهد بود.