ايران و بازدارندگي


یاددداشت اول |

 بامسووليت سردبير

 

براي درک درست و عميق يک اتفاق بايد همواره کمي از آن اتفاق فاصله گرفت تا بتوان تمام زواياي آن را درک کرد، همين قاعده نيز درباره موشک باران اسراييل صادق است، آن چنانکه مي توان حدس زد، اسراييل به دنبال گسترش ميدان درگيري از غزه به بخش هاي ديگر خاورميانه بوده و هست، به همين خاطر نيز چندين بار با حمله به مراکز نمايندگي ايران و يا ترور مستشاران و نظاميان ايران دنبال آن بود تا ايران با پاسخ خود زمينه را براي جنگي تمام عيار بوجود آورد، در آن صورت اسراييل از سويي پشتيباني قاطع کشورهاي اروپايي و آمريکا را با خود داشت و از طرفي  احتمالا با تمام قوا به ايران مي تاختند و مي توانستند تمام مراکز اقتصادي کشورمان را نابود کنند. در ابتداي امر راه ميانه اي هم براي ايران وجود نداشت، از طرفي تحمل رجزخواني و حملات پي در پي، شرايط را براي ايران در افکار عمومي و ساختار حکمراني سخت مي کرد و از جانبي رقيب به ميدان آمده هر روز برطبل جنگ مي کوبيد، اما با اتفاقي که از سر خاورميانه گذشت، راه ميانه اي توسط ايران انتخاب شد و آن نشان دادن قدرت تهاجمي و موشکي کشور بدون قصد تخريب و نابودي  دشمن بود، در واقع به نظر مي آيد ايران هوشمندانه هم قدرت خود را به رخ دنيا و اسراييل کشيد و هم نشان داد که قصد جنگ و درگيري را ندارد، اما توان پاسخگويي را داشته و براي خود محفوظ نگاه خواهد داشت. موشک باران اسراييل را هم نمي توان به عنوان آغاز نبرد تصور کرد زيرا  اصل  اول نبرد غافلگيري است با آنکه همه مي دانند ايران از قبل، زمان حمله را به کشورهاي غربي اطلاع داده بود و علاوه بر آنها کشورهاي همسايه نيز از قصد ايران مطلع بودند، بنابراين ايران  با اين اعلام قبلي خواسته بود که اسراييل و غربيها هم براي دفاع آماده باشند و ديديم که آمريکا، انگليس، فرانسه و حتي اردن با رديابي پهبادها و موشک هاي ايران به دفاع از اسراييل پرداختند...

علوه بر آن ترتيب پرتاپ پهبادها و موشک ها و زمان به زمين نشستن آنها نشانگر آن بوده و هست که ايران قصدي غير از تخريب و نابودي اسراييل در اين مقطع داشته است. نهايت آنکه ايران تا به اکنون  علاوه بر صيد افکار عمومي کشورهاي عربي که به ذات و به صورت طبيعي دشمن اسراييل هستند  توانسته است  يک مانوربزرگ از قدرت نظامي خود را به جهانيان نشان دهد و در کنار آن منفذهاي نفوذ سپر آهنين در اسراييل و پدافند دفاعي کشورهاي متخاصم را شناسايي نمايد و به اين گونه بازدارندگي فعال را با قدرت پيگيري نمايد.  براين اساس  به نظر مي آيد  ايران توانست بازي قدرت در خاورميانه را به نفع خود تغيير دهد و توازن را به نفع خود مديريت کند.