هروي نويسنده ي نخستين شرح کامل ديوان خواجه حافظ


یادداشت |

علي بايزيدي   

 

از سال 792 ه.ق که خواجه ي بزرگ شهر راز، رخ در نقاب خاک کشيد و قريب به ششصد غزل عارفانه، عاشقانه، سياسي و اجتماعي را از خود برجاي گذارد که خلق اين آثار بديع، اوج تحول غزل فارسي لقب گرفت و قله اي رفيع ساخته شد که نه پس و نه پيش از او، کسي نه به بالاتر که حتي به همان ارتفاع از ساختار و معنا در غزل دست نيازيد. غزليات او دستمايه اي شد تا دوستاران شعر و ادب فارسي، سده ها بر سر معناي آن و ويژگي هاي شخصيتي شاعرش به مباحثه و مجادله و تحقيق و تفحص بپردازند، برخي ديوانش را کفرآميز و شرک آلود خواندند و برخي تا حد قرآن محترم شماردند به طوري که ديوان او در کنار قرآن، بر سر سفره ي هفت سين ايراني نشست.  باري در اين ششصد و پنجاه سالي که از فقدان غزلسراي بزرگ ايران زمين مي گذرد، شرح و تفسيرهايي بر غزليات او نوشته شد  که البته هيچ يک در برگيرنده ي تمامي غزل هاي او نبود(به جز شرح سودي که به زبان ترکي بود)، تا آنکه چهل و اندي سال پيش، يکي از دوستاران واقعي و دلداده اش، دکتر حسينعلي هروي گرگاني کمر همت بر بست و سرتاسر ديوان غزليات حافظ را بيت به بيت و واژه به واژه معنا کرد و ماحصل اين اقدام، چهار جلد کتاب شرح غزل هاي حافظ شد که در سال 1367 باکوشش دکتر زهرا شادمان، روانه ي بازار کتاب شد و توجه بسياري را برانگيخت. چنانکه بهاءالدين خرمشاهي، مفسر مشهور غزل هاي خواجه حافظ در کتاب «ذهن و زبان حافظ» از او با عنوان «دکتر هروي، حافظ شناس نامدار» ياد مي کند.  زنده ياد دکتر حسينعلي هروي فرزند مرحوم ميرزا احمدخان هروي معروف به «بابا»، متولد اول مهرماه 1297 در محله ي سرپير شهر گرگان، نويسنده، مترجم، حافظ پژوه، حافظ خوان و حافظ دان و استاد دانشکده معارف اسلامي (معقول و منقول) دانشگاه تهران بود. پدربزرگ او حبيب الله خان سررشته دار استرآبادي، عضو محکمه حقوق استرآباد و جد اعلايش حاج شيخ عبدالصمد خان مقصودلو مشهور به موقر الملک استرآبادي (جد خاندان قره داغي) از چهره هاي سرشناس سرخنکلاته و گرگان بود. هروي پس از اتمام تحصيلات مقطع ابتدايي و متوسطه ي اول در استرآباد (در مدرسه دولتي نمره يک سعادت واقع در محله ي سرچشمه منزل حاج صمد تقوي که هر نُه سال از اول ابتدايي تا سوم سيکل اول دبيرستان را يکجا داشت که البته بعدها اين مدرسه در مقطع متوسطه به نام ايرانشهر در ابتداي کوي ويلا  محل مجتمع ورزشي جهان پهلوان تختي کنوني- تغيير نام و مکان داد)، به تهران رفت و دوره ي دوم دبيرستان را در آنجا گذراند. از آموزگاران مشهور هروي در گرگان، پرويز کاويان جهرمي بود که به تدريس ادبيات فارسي سال هاي چهارم تا ششم ابتدايي و بعدها سال هاي هفتم تا نهم مشغول بود و در تمامي اين سال ها آموزگار هروي بود. از ديگر شاگردان مشهور کاويان، مهدي اخوان ثالث در مشهد بود. هروي در سال 1315 با مدرک ديپلم به استخدام آموزش و پرورش شهرستان گرگان [آموزگار پنجم دبستان کوروش روستاي آرخ] درآمد و سه سال معلم بود. پس از آن وارد دانشسراي مقدماتي و بعد دانشسراي عالي تهران شد و در رشته ي زبان هاي خارجه به تحصيل پرداخت، در تهران به مدت يک سال (1321) با مرحومان دکتر حسين و دکتر احمد فلسفي همخانه بود، در 25سالگي (1322) مدرک کارشناسي خود را دريافت داشت و دو سال بعد به عنوان دبير فرانسه در گرگان و مدتي هم در آمل تدرس کرد. از سال  1325 تا 1332 به رياست آموزش و پرورش و رياست فرهنگ گناباد منصوب شد؛ او نخستين شاغل داراي مدرک ليسانس در گناباد بود. در سال 1334 به دليل علاقه به زبان فرانسه، به اين کشور رفت و در دوره ي دکتراي مدرسه عالي السنه شرقي دانشگاه پاريس نام نويسي کرد و موفق به اخذ درجه دکترا در رشته ي فرهنگ و تمدن اسلامي شد. به گفته ي دکتر منوچهر فرهنگ، رفيق گرمابه و گلستان هروي، او به عنوان پايان نامه، ترجمه ي خسرونامه و يا گل و هرمز عطار را به فرانسه انجام داد و به استاد راهنمايش شادروان پروفسور هانري ماسه، مترجم نامدار ويس و رامين فخرالدين اسعد گرگاني تقديم داشت. البته او پس از بازگشت به کشور، در سال 1349 مجددا در دانشگاه تهران از تز خود دفاع کرد و رساله ي دکتراي او با عنوان «مذاهب موجود در خليج فارس» در دانشکده ي الهيات به تصويب رسيد. هروي در مطلبي با عنوان «لطيفه ي نوربخش» درباره ي خود مي نويسد: بنده از مهرماه 1329 تا اواخر 1337 مدير دفتر دانشکده ي معقول و منقول (بعدا الهيات) بودم.

آثار هروي: ترجمه کتاب فرهنگ البسه مسلمانان اثر ر. پ. آ. دُزي؛ ترجمه کتاب داستايفسکي اثر هانري تروآيا؛ ترجمه کتاب زندگي نامه پوشکين اثر هانري تروآيا؛ ترجمه کتاب درس هايي از زندگي زناشويي اثر آندره موروا؛

علاقه ي وافر هروي به حافظ تا آنجا بود که او و دوستان اديب و فاضلش هر سه شنبه، جلسات حافظ-خواني برگزار مي کردند: دکتر منوچهر اميري، دکتر مهدي پرهام، ولي الله دروديان، دکتر شرف، اسماعيل صارمي، دکتر مصطفي مقربي، دکتر علينقي منزوي، اسماعيل نياوراني، دکتر عباس زرياب خويي، بهاءالدين خرمشاهي، حسين ابوالحسني، حميد ايزدپناه، دکتر عنايت الله مجيدي، و دکتر محمدرضا شفيعي کدکني. البته يوسف مسگري و کريم الله قائمي نيز از گرگان گهگاهي به آنها اضافه مي شدند. اين افراد به اصحاب سه شنبه / ياران سه شنبه معروف بودند. ابوالقاسم انجوي شيرازي، از اديبان مشهور معاصر و حافظ شناس مشهور در مجلس يادبود دکتر هروي در مسجدالرضا تهران، سخنان دردآلودي بر زبان راند و گفت: بچه هاي خانه هم بهانه ي هروي را مي گيرند و جوابي نداريم به آنها بدهيم. داغ مرگ هروي براي هميشه در دل هاي دوستان و ارادتمندانش نشسته است. دوستاران هروي در گرگان، در ششم ارديبهشت 1383 براي او همايش بزرگداشت برگزار کردند که به همت محمد ايرانفر و حميد آخوندي، به جز همايش، کتاب «پروانه ناپروا» درباره ي زندگي و آثار و دوستان اين اديب بزرگ و استثنائي گرگان زمين منتشر شد. در طول ساليان گذشته، چند مرتبه اي دوستاران هروي از تهران به طور دسته جمعي براي خوانش فاتحه بر مزار او در ضلع غربي آرامستان امام زاده عبداله گرگان حاضر شدند. مرحوم هروي با سرکار خانم هما وزيري، برادرزاده کلنل علينقي وزيري و نوه ي بي بي خانم استرآبادي ازدواج کرد که ماحصل زندگي ايشان تولد يک دختر ليسانس زبان فرانسه، يک پسر دکتر شيمي مقيم در آلمان و يک پسر مقيم لندن است.