بدرود پورنيک پا طلايي


گزارش |

اشاره:

زندگي نامه ي پورنيک قوشچي

در نخستين روز بهارسال 1333خورشيدي، پسري سبزه و تقريبا سيه چرده در محله ي باغ پلنگ گرگان (هفت دستگاه محله ي پرويزکياني دريانورد افسانه اي گرگان )متولد شد که پدرش نوراله قوشچي بر اساس حرف اول نام کوچک ديگر فرزندانش، نام او را پورنيک (پسرخوب) گذاشت.  او خيلي زود قد کشيد و به مدرسه ابتدايي راه يافت که در همان دوران کودکي در محله ي باغ پلنگ به شکل عجيبي به ورزش و به پيروي از برادران بزرگترش پرويز و پيروز به شدت به فوتبال گرايش پيدا کرد، به گونه اي که جدا کردنش از زمين خاکي محله دشوار شده بود. پورنيک دوره ي ابتدايي را در دبستان 15بهمن گرگان گذراند. با سپري کردن دبستان و رشد جسماني، ميزان علاقه مندي اش به فوتبال نيز افزونتر شد و در دوره ي بعدي در مدرسه ابن سينا براي خودش اسم و رسمي پيدا کرد و با هم تيمي هايش براي انجام مسابقات دوستانه فوتبال به محلات مختلف گرگان مي رفت و هر روز نيز ماهرتر مي شد. در دوره ي متوسطه و ورود به دبيرستان بازرگاني به پرسپوليس گرگان پيوست اما پس از تاسيس باشگاه پاس توسط برادرش پرويز قوشچي در گرگان او نيز به پاس پيوست. آنقدر خوب و بامهارت شده بود که از سوي مربيان وقت، به تيم منتخب گرگان فرا خوانده شد و برغم نوجواني همانند افراد باتجربه، خوب و پخته در زمين عمل مي کرد. از همان روزها تکنيک ناب و مهارت هايش به چشم آمد و بسياري از هم سن وسالان، بزرگان و پيشکسوتان شيفته ي بازي هاي چشم نواز او شدند که به اعتقاد آن ها بايد به تيم ملي نوجوانان دعوت مي شد تا درادامه نيز به تيم ملي بزرگسالان ايران برسد. با پايان رساندن دوره ي متوسطه و براي گرفتن ليسانس در رشته ي فوتبال به مدرسه عالي ورزش راه يافت و با بسياري از بزرگان همکلاسي اش از جمله محمد مايلي کهن به عضويت تيم دانشجويان درآمد و مدت ها در تيم هاي دانشگاهي بازي کرد وخوش درخشيد.  در همان زمان بازيکنان سرشناسي چون: مسعود معيني، ابراهيم آشتياني و محمد مايلي کهن و همچنين استاد فکري پيگير پيوستن پورنيک به پرسپوليس يا عقاب تهران بودند که او به علت عرق به گرگان و به احترام برادرش پرويز در پاس گرگان ماند و هرگز راضي به ترک گرگان نشد.  حتي پس ازگذشت مدتي، فيروز کريمي نيز خواهان جذب پورنيک و برادر کوچکترش پاشا(اينک در بلژيک بسر مي برد) در پاس تهران بود که باز هم آن ها ترجيح دادند در پاس گرگان و در کنار برادرشان پرويز بمانند که تا پايان دوره ي بازيگري هم در گرگان ماندند.  به اعتقاد بسياري از کارشناسان و مربيان، پورنيک براي رسيدن به تيم ملي فوتبال ايران چيزي کم نداشت. شايد بزرگ ترين عامل خودش بود که زياد رغبت به پيشرفت و رسيدن به جايگاه بالاتر نشان نداد و بيشتر علاقه مند بود درگرگان و در کنارخانواده باشد. پورنيک قوشچي سال 1356به عنوان دبير ورزش به استخدام آموزش و پرورش در آمد و در ادامه در مدارس مختلف گرگان، آق قلا و بابل به کار آموزش مشغول بود. پورنيک هيچگاه دست از فوتبال نکشيد و همواره عضو ثابت پاس گرگان بود که در مقاطعي با شاهين و دانشگاه علوم پزشکي گرگان در ليگ مازندران نيز بازي کرد. سال1364 در جام فلق کاپيتان تيم مازندران بود و سپس در ليگ قدس نيز به همراه برادرش پاشا براي تيم منتخب مازندران بازي کرد.  پورنيک علاوه بر تکنيک و دريبل هاي جادويي اش در مقابل حريفان و دادن پاس هاي بلند به هر نقطه از زمين، خارج از زمين مسابقه نيز مهارت هاي فردي خاصي داشت. او درحالي که با فرد بغل دستي اش صحبت مي کرد، بارها دور زمين آزادي گرگان (حدود400متر) را روپايي مي زد و با تسلط از پله ها بالاو پايين مي رفت. انگار که با دست توپ را حمل مي کرد.  اعجوبه اي کم نظير و شايد هم تکرار نشدني در فوتبال که در زمين هاي خاکي ناهموار و يانيمه چمن قادر به ارائه ناب ترين تکنيک ها بود.

 روحش شاد ويادش گرامي باد.

 

 

 

 

بهنام نيک پيام

در ميان غم و اندوه انبوه جمعيت علاقه مند به فوتبال، پيکر اسطوره ي تکرار نشدني فوتبال گرگان بر روي دستان هواداران در ورزشگاه آزادي گرگان قرار گرفت که با دور زدن زمين فوتبال با پنجاه سال خاطرات فوتبالي اش وداعي تلخ و غمگمانه نمودند.  درحقيقت آخرين سوت فوتبالي زندگي اش را با خواندن غزل خداحافظ پورنيک پاطلايي به صدا درآوردند. در ادامه جامعه ي ورزش گرگان،گلستان، مازندران و اقشار مختلف درآرامستان گرگان اسطوره ي فراموش نشدني فوتبال گرگان را تا خانه ي ابدي تشييع و پيکر بي جانش را همراه با ضرب مرشد روشني به خاک سرد سپردند.  وداع ورزشي ها بويژه فوتبالي ها با پورنيک اعجوبه ي بي بديل مستطيل سبز بسيارجانگداز بود.  پيشکسوتان موي سپيدکرده، نوجوانان وجوانان همه آمده بودند تا با پرسه زدن در بايگاني تاريخ، بيش از پنجاه سال خاطرات تلخ وشيرين فرزند گرگان زمين را ورق زده و آخرين سياه مشق را با عبارت بدرود پورنيک پا طلايي بر سنگ قبرش نقش ببندند. اکثر جمعيت اندوهگين و اشکبار علاقه مند به پورنيک قوشچي، رخت سياه برتن کرده بودند و تعدادي از جمله پرويزقوشچي برادر بزرگ او و موسس باشگاه پاس و همچنين خودمن (نگارنده) به احترام پورنيک که تمام عمرش پاسي بود، لباس سبز پوشيديم. در ميان سيل جمعيت چهره هاي مختلف با نگاه هاي متفاوت ديده مي شدند که مبين وجهه ي مردمي پورنيک بود.

 

پورنيک از نگاه پيشکسوتان و بزرگان جامعه ي ورزش

منوچهرعقيلي مدرس اسبق فدراسيون فوتبال:

پورنيک تکرار نشدني و مردمي بود

پورنيک يعني فوتبال.يعني عشق به زمين هاي خاکي.  از زماني که معلم ورزش او بودم به خوبي به استعداد شگرفش پي بردم که به اعتقاد من جايش در تيم هاي ملي خالي بود.  بزرگان فوتبال همانند:آقاي فکري و سورتيچي هر بار که من را مي ديدند درباره ي خلاقيت و هنرنمايي او در زمين فوتبال صحبت مي کردند و از من مي خواستند که او را به تيم هاي بزرگ پايتخت بفرستم تا به تيم ملي برسد. اماپورنيک عاشق گرگان بودوجايي نرفت.

 

بهرام پيوندي پيشکسوت فوتبال گرگان:

پورنيک خلاق بود

هربار که بازي او را مي ديدم از خلاقيت و هنرنمايي او لذت مي بردم . فوتبال را به خوبي مي فهميد و به آن عشق مي ورزيد.

 

علي نقي مصطفي نژاد داوراسبق بين المللي کشور:

بازيکني به خوبي پورنيک نديدم

من با ديدن بازي هاي تکنيکي و چشم نواز، پورنيک گرايش بيشتري به فوتبال پيدا کردم. با او هم تيم بودم و درجام تخت جمشيد باهم بازي مي کرديم و همراه با تيم مازندران به اندونزي رفتيم.  در بسياري از شهرهاي مازندران اکثر تماشاگران به محض اطلاع از حضور پورنيک، براي ديدن بازي هاي تکنيکي و هنرمندانه او به ورزشگاه مي رفتند که واقعا هم لذت مي بردند‌‌.  از نظر من بازيکني رودست پورنيک نيامده و حتي بازيکنان تيم ملي را درحد او نديدم. پورنيک قوشچي روي سر بازيکنان بزرگ وملي پوش استوپ سينه مي کرد و به اعتقاد من اگر دست و پايش را هم مي بستي با قسمت هاي ديگر بدنش توپ را پاس مي داد. در واقع او به عنوان يک پا طلايي جايش درتيم ملي واقعا خالي بود.

 

سيروس ملک محمدي پيشکسوت فوتبال گرگان و مازندران:

پورنيک همتا نداشت

 من به عنوان کسي که حدود چهل سال با پورنيک در فوتبال بوده خاطرات زياد و عجيبي از او دارم که ذکر آن ها منجر به چاپ يک کتاب خواهدشد.  بدون اغراق مي گويم که پورنيک منحصربفرد بود  و در زمين فوتبال همتايي نداشت. در تمرين هر تيمي که شرکت مي کرديم خواهان جذب ما بودند اما پورنيک از گرگان دل نمي کند و عاشق ماندن در گرگان بود و من هم به خاطر رفاقت با او به جايي نرفتم. پورنيک خودش نخواست که به تيم هاي بزرگ پايتخت بپيوندد وگرنه مي توانست بهترين بازيکن تيم ملي باشد. اما صدافسوس که هرگز نخواست و حسرت بردل همگان گذاشت!

 

حسين مسگرساروي بازيکن اسبق تيم ملي ايران:

پورنيک بازيکني بزرگ و با شخصيت بود

من جوانتر بودم و ديرتر به تيم مازندران پيوستم. اما هر بار که در کنار پورنيک قوشچي قرارگرفتم، به بزرگي وشخصيت او پي بردم و تازه فهميدم که چه بازيکن بزرگ و با شخصيتي است.  در حقيقت او براي من يک مربي بود.  از نظر تکنيک و مهارت که نمي دانم چگونه تعبيرکنم. خيلي خلاق و ماهر بود که جايش در تيم ملي خيلي خالي بود. او به عنوان کاپيتان تيم در کنار مهارت هاي فني و تکنيکي، درس معرفت و دوستي را نيز به ما انتقال مي داد که از اين منظر نيز خيلي چيزها از او يادگرفتم.

روحش شاد باد.

 

نقي تقي زاده پيشکسوت فوتبال گرگان و مازندران:

پورنيک يک اسطوره بود

 سال ها بازي هاي ناب و تکنيکي او را در زمين هاي فوتبال مي ديدم که به نظرم مهارت هاي فوتبالي و گذشت و معرفت او باعث شده بود که همه شيفته او مي شدند. در خارج از زمين هم بسيار خوشرو و اهل رفاقت بود و همواره در راه حل مشکلات همنوعان مي کوشيد.

 

بهمن رحمانيان پيشکسوت فوتبال گرگان و مازندران:

پورنيک مي توانست در تيم ملي باشد

او آنقدر مهارت و تکنيک فردي داشت که به چشم مي آمد و براحتي مي توانست نتيجه ي بازي را تغيير دهد.  پورنيک چارچوب ها و رفتارهاي خاص خودش را داشت که گاهي تحمل بعضي از مسائل برايش دشوار بود و به همين خاطر نمي توانست با ناملايمات کنار بيايد وگرنه رسيدن به تيم ملي برايش کار سختي نبود.

 

شعبان چهارنايي دبير ورزش و همکار پورنيک قوشچي:

پورنيک فردي متعهد و متخصص بود

 مدت زماني که با او در مدرسه همکار بودم او را فردي بسيار سخت کوش و پرتلاش ديدم. او به علت اينکه دبير ورزش بود همواره خودش نيز درحال فوتبال بازي کردن بود تا جايي که هرگز دوست نداشت از توپ فوتبال جدا شود.  پورنيک يک انسان متعهد و دلسوز بود. دست افراد نيازمند را مي گرفت و تلاش مي کرد که مشکلات آن ها را درحد توان حل کند.

 

حسين طاهري پيشکسوت فوتبال گرگان:

پورنيک قوشچي فردي توانمند و مقتدر بود

تکنيک و مهارت او زبانزد همگان بود و براستي که اگر برخي مسائل درست رقم مي خورد بطور قطع و يقين او در تيم ملي بود.  بايد هم خودش مي خواست و هم ديگران کمک مي کردند که شرايط بهتري فراهم شود. در آن صورت پورنيک مقتدرانه در تيم هاي ملي مي درخشيد. متاسفانه اما چنين نشد و جامعه ي فوتبال نتوانست از استعدادهاي فوتبالي او و مهارت هايش بهره مند شود.

 

بيژن حاجي بيک همکار پورنيک:

پورنيک بهترين بود

 به عنوان يک همکار فرهنگي از نزديک شاهد کوشش و تلاش او بودم که چگونه با توپ فوتبال انس گرفته بود و چقدر به اين رشته عشق مي ورزيد و اما در برنامه اي ديگر مرحوم نادر دست نشان گفت: بهترين بازيکن فوتبال ايران پورنيک قوشچي است که به نظر من هر دومورد درست اشاره کردند زيرا پورنيک سرشار از تکنيک و خلاقيت بود و به اين زودي ها تکرار نمي شود.

 

اصغرمحمودي مدرس فدراسيون:

پورنيک فوق العاده بود

او را ازسال هاي پيش مي شناختم و فوتبال تکنيکي اش را دنبال مي کردم.  به نظرم آنقدر خلاقيت داشت که مي توانست در تيم هاي خيلي بزرگ بازي کند زيرا بسيار مسلط بازي مي کرد و توانمند بود.  پورنيک مي توانست سال ها براي تيم ملي ايران بازي کند و بدرخشد. اما صد افسوس که برخي مسائل مانع از پيوستن او به تيم ملي شد.

 روحش شاد باد.