در جنگ نرم ؛ بهترين دفاع حمله است


یادداشت |

محمد ديلم کتولي  

 

با تأمل در ماهيت و نوع وقوع حوادث اخير در جهان به خصوص در منطقه غرب آسيا مشاهده ميشود که يک استراتژي مشابه درونمايه همه حوادث روي داده در آن کشورها را تشکيل ميدهد و آن «سلب هويت فرهنگي» در پيش قراول مشروعيت زدايي از حاکمان جامعه با بهره گيري از ابزار جنگ نرم است.  جهان امروز از يک سو دنياي تصويري و انگاره سازي سياست و روابط بين الملل و از سوي ديگر دنياي فکر انديشه و فرهنگ است. اين دو ديدگاه به ناچار در تقابل و تخاصم با يکديگر قرار دارند. براساس ديدگاه فرهنگ، محور عرضه و ارائه حقيقت امري عالي و ضرورتي انساني به شمار مي رود.  بر اين اساس تکنيکها و شيوههاي رايج رسانه اي و تبليغاتي تنها به مثابه ابزار انتقال افکار و ايده ها به شمار ميروند و براي عرضه حقيقت تنها بايد بر منطق و اصول اخلاقي منبعث از آموزه هاي ديني تکيه داشت. بي سبب نيست که متخصصان جنگ نرم به حضور جنگ نرم در همه اعصار اذعان داشته و قدمت آن به بلنداي تاريخ انسان ميدانند به گونه اي که حتي پيامبران الهي همواره به انجام سِحر و جادو محکوم شده اند، اين نزاع پيوسته بين سلطه جويان و مظلومين وجود داشته است.  در دوران معاصر و پس از جنگ دوم جهاني و حاکميت جنگ سرد اين شيوه نوين از رقابت بين ايالات متحده آمريکا و اتحاد جماهير شوروي از نظر کميت و کيفيت به اوج خود رسيد.  سپس با ظهور اينترنت و عمومي شدن آن و همراهي ساير فنآوريهاي ارتباطي به پديده اي جهاني تبديل شد. با وجود اين پيشينه تاريخي جنگ نرم در حال حاضر شکلي متفاوت به خود گرفته است.  ظهور و بلوغ علوم انساني به ويژه علوم اجتماعي روانشناسي و انسان شناسي و ... همچنين گسترش فناوري ارتباطات باعث شده تا پديده جنگ نرم در سطوحي گسترده تر و عميق تر در تغيير و تحولات کشورها، ملتها، ايدئولوژيها و فرهنگها و ساير ابعاد و شئون، انساني همچنين در صورتبندي روابط بين الملل نقش آفريني کند.  از سوي ديگر، هر چند واژه هاي متعدد متفاوتي همچون جنگ ايدئولوژي، جنگ سرد، جنگ کم شدت و غيره براي اين منظور ابداع شده، اما همه آنها نشان ميدهد که «تسليم رواني جامعه» هدف مشترک و نهايي تمام واژگان مختلف است.  به عبارت ديگر اهداف جنگ نرم تغيير نکرده بلکه شيوه ها و روشهاي آن مطابق با هر زمان بروزرساني شده است. براين اساس، جنگ نرم به «هرگونه اقدام نرم رواني تبليغات رسانه اي که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگيري و استفاده از زور و اجبار آن جامعه را به انفعال و شکست وا مي دارد» اطلاق مي شود.  درونمايه و ماهيت اين نوع جنگ تلاش براي تأثيرگذاري و اقناع فکري مخاطبان آن جامعه است. هدف نهايي جنگ نرم به مثابه يک جنگ تمام عيار«         سقوط حاکميت ملي و نشاندن حاکميت وابسته»است.  با وجود اين، به دست گرفتن حاکميت کشورهاي مورد نظر و قرار دادن آنها در راستاي سياستهاي خود مطلوبتر به نظر ميرسد اين روش بسيار کم هزينه تر از ساير شيوههاي بوده و با اطمينان بيشتر جامع آماج را به پذيرش خواسته هاي مجري تسليم مي کند.  در اين حال بايد توجه داشت جنگ نرم مسئله اي ناگهاني نيست که به يکباره پديد آيد بلکه پايههاي آن از قبل برنامه ريزي شده و دشمن پيشاپيش در صدد نفوذ در طيفهاي مختلف بر ميآيد جنگ نرم ميکوشد تا با تغيير سياستهاي جامعه هدف تضميني براي ساير اهداف خود به دست آورد؛ همچنين تلاش دارد تا در داخل کشور يک اقليت را در نقش اکثريت به نمايش در آورد؛ به ويژه در دوره انتخابات که مردم در آستانه تحريک و تأثير پذيري بيشتر قرار دارند. اين شرايط بهترين ترفند مجريان جنگ نرم ادعاي تخلف در رأي گيري و شايعه تقلب در انتخابات است، افزون بر آن دشمن در جنگ نرم سعي ميکند تا بين نخبگان و مسئولان رده بالاي حاکميت رخنه کرده منابعي از نيروي انساني را به سوي خود جذب کند. که اين شرايط در هر دو شکل ممکن براي جمهوري اسلامي ايران اتفاق افتاده و براي نمونه «تخلف در رأي گيري و شايعه تقلب در انتخابات»  فتنه بزرگ سال 1388 و براي نمونه نفوذي و جذب نخبگان و مسئولان رده بالاي حاکميت«سيد ابوالحسن بني صدر رئيس جمهور و آيت الله منتظري نائب رهبري»  هستند. به طور کلي جنگ نرم تغيير در ساختار سياسي و فرهنگي حکومتها و ملتها را دنبال ميکند در اين نوع از جنگ بر خلاف جنگ سخت از حربههاي نظامي و برخوردهاي خونين و خشونت آميز خبري نيست، بلکه ستيز حکومتها وجهه نرم افزاري دارد به عبارت ديگر جنگ نرم با حمله به مباني فرهنگي و اعتقادي و هنجارهاي مسلم و پذيرفته شده جامعه (حجاب و عفاف، غيرت و مردانگي، ناموس پرستي ، نماز و واجبات ديني و...) کار خود را آغاز ميکند. اين تهاجم اوليه به تدريج، ظهور و گسترش بحران هاي اخلاقي و اجتماعي را در پي دارد و سرانجام به وقوع بحرانهاي امنيتي، سياسي و حتي تغيير نظامها منتهي مي شود در اين بين رسانه ها از جمله ابزار اصلي اشاعه فرهنگ هاي غير بومي مخرب به شمار ميروند. رسانه هاي بيگانه که عامل اصلي انتشار ويروس ابتذال هستند در جبهه جنگ نرم فرهنگي حضور پيدا ميکنند و براي آماده سازي حضور سياسي سلطه گران فرهنگ بومي کشورهاي هدف را نابود ميکنند با وجود اين فرهنگ و هويت بومي و اسلامي مانعي اساسي در برابر نفوذ فرهنگ غربي است.نمونه اين رسانه هاي مبتذل و عامل جنگ فرهنگي« شبکه تلويزيوني ايران اينترنشنال، بي بي سي فارسي، من و تو و... » هستند که تاثيرات و پيامدهاي منفي و مخربي بر اذهان عمومي مردم ايران داشته و دارند.  امروز در عالم سياست و فرهنگ و جهان بين الملل کشوري فرهنگ خود را در بازي با قدرتهاي بيگانه با بي بصيرتي ببازد يا پيوسته مشغول دفاع شود هرگز نخواهد توانست در ميدان جنگ نرم ايستادگي کند و اين مسئله اي است که بارها مورد تأکيد رهبر معظم انقلاب اسلامي مورد تاکيد قرار گرفته است:

«... اولويت آن چيزي است که امروز به آن ميگويند جنگ نرم؛ يعني جنگ به وسيله ابزارهاي فرهنگي به وسيله نفوذ به وسيله دروغ به وسيله شايعه پراکني؛ با ابزارهاي پيشرفته اي که امروز وجود دارد ابزارهاي ارتباطي اي که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سي سال قبل نبود، امروز گسترش پيدا کرده جنگ نرم يعني ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاي مردم ...»

(4 آذر 1388 بيانات در ديدار جمع کثيري از بسيجيان کشور)

 

نتيجه اينکه :

1-) سلب هويت فرهنگي در پيش قراول مشروعيت زدايي از حاکمان جامعه با بهره گيري از ابزار جنگ نرم، حقيقتي انکار ناپذير و مداوم است که تغييري در آن ايجاد نشده و کماکان ( به همراه ساير تهديدات اقتصادي،اجتماعي،امنيتي و نظامي ) ادامه دارد.

 

2-)تسليم رواني جامعه و سقوط حاکميت و اضمحلال نظام حاکميتي هدف مشترک و نهايي تمام اشکال مختلف جنگ نرم است.

 

3-) ترفندهاي مجريان جنگ نرم ادعاي تخلف در رأي گيري و پخش شايعه ( از تقلب در انتخابات گرفته تا دست داشتن حاکميت در کشتن افراد مختلف ) - نفوذ در ارکان حاکميتي و به کارگرفتن افراد نفوذي براي سست کردن پايههاي حاکميت - ترغيب و تهييج مردم به شورش -  دميدن در اعتراضات دانشجويي، مردمي، صنفي -  روشن نگهداشتن اختلافات قوميتي و ديني. دوقطبي سازي هاي کاذب و.... هستند که فهرستي طولاني دارد.

 

4-) رسانه هاي بيگانه به عنوان عامل اصلي انتشار ويروس ابتذال، در جبهه جنگ نرم فرهنگي حضور پيدا ميکنند و براي آماده سازي حضور سياسي سلطه گران فرهنگ بومي کشورهاي هدف را نابود ميکنند.

 

5-) نکته نهايي اينکه، قرارگرفتن در حالت تدافعي قطعا سقوط، استحاله و اضمحلال نظامهاي سياسي و حاکميت ها را بهمراه دارد و اگر به ثبات و دوام نظام جمهوري اسلامي ايران که ثمره اديان الهي و نهضت انبياء الهي و هدايت ائمه اطهار(عليهم السلام )، خون هاي پاک شهداست مي انديشيم بايد مانند سيره امام راحل عظيم الشأن(ره) و براساس رهنمودهاي پيامبرگونه مقام معظم رهبري عليه مباني، رفتار و عملکرد غرب بويژه آمريکا و اروپا به حالت تهاجمي برگرديم و از حالت تدافعي خارج شويم.

 

« وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى  لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ»

و خدا آن وعده را نداد مگر آنکه به شما مژده فتح دهد و تا دل شما مطمئن شود و فتح و پيروزي نصيب کسي نشود مگر از جانب خداي تواناي دانا

 

(قرآن کريم، آيه 126

سوره مبارکه آل عمران)

 

فعال رسانه اي