بنيان هاي انقلاب اسلامي


یاددداشت اول |

 بامسووليت سردبير

نيمه خرداد سالروز دو اتفاق بزرگ تاريخي براي ملت ايران است -يکي در پانزدهم خرداد 42 و ديگري رحلت امام (ره)- اتفاقاتي که در يکي دو دهه شايد به خاطر نگاه بشدت فرماليستي، تبليغاتي و ايدئولوژيک حال حاضر، چندان براي نسل جديد جذابيت نداشته باشد و همين فقدان جذابيت باعث شده است ناخواسته يا نخواسته اطلاعات درست و دقيقي از آن زمان نداشته باشند و شوربختانه آنکه آموزش و پرورش و نهادهاي فرهنگي و اجتماعي نيز نتوانسته اند نقش ارزنده اي در اين مسير داشته باشند و به همين خاطر هر روز که مي گذرد نسل جديد با اتفاقات بنيادين معاصر ايران بيگانه تر مي شود، يک سوال و جواب سر انگشتي از نوجوانان و جوانان نشانگر آن است که اعتمادي به رسانه ملي ندارند و کتابهاي تاريخ دبيرستانشان را نيز فقط براي آزمونها خوانده و مي خوانند، روش نادرست و ناکارآمد آموزشي در کشور باعث شده است آنها از دلايل انقلاب اسلامي و علت قيام امام راحل (ره ) بي خبر باشند و به همين خاطر امکان تحريف و قلب واقعيتها فراهم شده است و چنين امري  در روزگار رسانه ها و گسترش اطلاع رساني يک اتفاق ناميمون و تلخ است. امامي که ملت ايران  با پيام و نام او در برابر استبداد ايستاد، امام استقلال، امام آزادي و امام  جمهوري اسلامي بود و انقلاب اسلامي که از پانزدهم خرداد 42 با تبعيد امام آغاز شد نيز در همين چهار واژه بنيادين  خلاصه شده است، چهار واژه اي که براي فهم انقلاب اسلامي ايران آنها را بايد در يک بستر و در يک گفتمان فهميد، نيت انقلابيون 57 استقلال ايران از ابرقدرتهاي خارجي، آزادي شهروندان در چارچوب آزادي هاي مشروح سياسي، اجتماعي و فرهنگي، پذيرش جمهوريت به مفهوم عام و علمي آن و پذيرش اسلام به عنوان دين اکثريت شهروندان ايران بود. فهمي از اسلام که با سه گانه استقلال، آزادي و جمهوري سازگار باشد...

 و جامعه را به سوي حکومت قانون مبتني بر رضايت شهروندان راهنمايي کند. هر اتفاق ناخواسته اي  در انحراف از اين اصول  در اين سالها اتفاق  افتاده باشد بدون شک خواسته  و نيت امام و انقلابيون 57 نبود و بايد با فراهم کردن فضاي آزاد و گفت و گوهاي انتقادي از گسترش تحريف و قلب واقعيت جلوگيري کرد، راهي جز آزادي و گفت و گو نيست و تنها را فلاح ملت ايران نيز همان استقلال آزادي و جمهوري اسلامي به معناي واقعي کلمه بوده و هست.