هنر و سنت در صنايع دستي


یاددداشت اول |

 بامسووليت سردبير

 بيست و يکم خرداد روز جهاني صنايع دستي است. ما در دوره اي زندگي مي کنيم که همه چيز رنگ و بوي متفاوتي پيدا کرده است. هر روز اصطلاحات جديد و کشف هاي نو ذهن بشر را به خود مشغول کرده است، در چنين دوره اي که بشر در حال رسيدن به دنياي زندگي با هوش مصنوعي است و به تعبير فوکوياما با نسلي مواجهيم که از انجام کوچکترين امورات دستي عاجز است، اما در همان حال ساعتها پاي سيستم هاي خود با نرم افزارها در حال چالش است و مي تواند دهها معادله فضايي  را حل و فصل نمايد، صنايع دستي معنا و مفهوم ديگري پيدا کرده و در آينده قطعا با پيشرفت فناوري اين جايگاه متفاوت تر نيز خواهد شد . بر اين اساس صنايع دستي علاوه بر هنر و خلاقيت در آينده اي نه چندان دور بار مفهومي سنت را نيز با خود خواهد داشت، اگر تا به امروز صنايع دستي  نمادي از حوصله، شکيبايي و ايده هاي ساده و درعين حال دور از دسترس و به تعبيري سهل و ممتنع را داشت، نسل فردا از آن به عنوان سنتهاي فرهنگي و تاريخي نيز ياد خواهند کرد، بنابراين در همين دنياي پر شتاب، جايگاه هنرمندان و صاحبان خلاقيت و هنرهاي دستي نيز خواسته يا نخواسته محفوظ خواهد ماند. اما مساله مردم شناسانه در گلستان آن است که نيمي از جمعيت گلستان در روستاها زندگي مي کنند و با بسياري از هنرهاي دستي سر و کار دارند،  صنايع دستي که بر پوشش، تغذيه، سلامت و در مجموع بر سبک زندگي و زيست آنها موثر است، به اين لحاظ اگر چه ممکن است در شهر يا استاني به مثابه تهران و کلان شهرهاي ديگر صنايع دستي به سنت پيوسته باشد اما در گلستان به جهت بافت جمعيتي و جغرافيايي آن صنايع دستي هم چنان  يک واقعيت موجود و بخشي از هنر و سبک زندگي شهروندان است و بايد با نگاهي عميق تر و جدي تر آن را پاس داشت و از آن در مسير توسعه متوازن بهره برد.