براي مخاطبي که نيست


یاددداشت اول |

 

 بامسووليت سردبير

اولين مناظره نامزدهاي رياست جمهوري در حالي برگزار شد که فقدان راهبرد دقيق براي برگزاري مناظره ها کاملا عيان بود، ماندن در فرم و غلطيدن به نوعي رياکاري ملال آور روح و جان مخاطب را در هم مي فشرد، بي توجهي به گوهر وقت مخاطبان از يک سو و راه اندازي يک نمايش ضعيف از حضور نامزدها و رژه رفتن  و سپس اتلاف وقت نامزدها تا وقت فريضه واجب همه و همه حتي در صورت ضرورت در کمترين وقت قابل انجام بود، در حالي که نامزدها هر يک مديران ارشد کشوري، نماينده مجلس، رييس مجلس  هستند و هر دقيقه از وقت آنها ميليون ها تومان يا دلار براي کشور هزينه در بردارد،  بي توجهي در اين اندازه به مهمانان و مخاطبان، نشانه سقوط عمل حرفه اي يک دستگاه اطلاع رساني است که وظيفه اوليه و اصلي خود را در لابلاي مصلحت ها و رياکاري ها فراموش کرده است،  جداي از اين دوساعت و نيم اتلاف وقت و منابع بايد به فرم برگزاري و پرسش و پاسخ هاي اشاره کرد و بعد اين سوال ابتدايي که مگر قرار است رييس جمهور در همه حوزه ها کارشناس باشد که از همه لون از او سوال مي شود که اگر چنين است بايد از نو آدمي ساخت که  بتواند همه تخصص ها و راهبردها را در خود جمع کند و بکار گيرد. نکته ديگر آنکه اصولا مناظره داراي اصول و قواعدي است که بايد در فرم و مضمون آن را به اجرا در آورد تا بتوان نام مناظره بر آن اتفاق گذاشت. صحنه آرايي و شمايلي که براي مناظرات در نظر گرفته شده است اصولا براي يک پرسش و پاسخ طراحي شده است تا مناظره. به هر حال بايد به نسل جوان حق داد که پاي گيرنده ها ننشيند و به چنين برنامه هايي نگاه نکند و اطلاعات خود را از جاي ديگر بدست آورد. در دو ساعت و نيم مي توان بيش از صد صفحه رمان خواند، يک فيلم خوش ساخت از يک کارگردان  برگزيده را تماشا کرد يا مي توان از گرگان تا بابل رانندگي کرد  و دهها کار ديگر به انجام رساند تا رژه نامزدها به پايان برسد.  به راستي در دنيايي که خردمندان براي ثانيه ها برنامه ريزي مي کنند چنين در فرم و ظواهر فرو رفتن، هر چه باشد از سر تدبير و خردمندي نيست.