راستي‌آزمايي يک بحث در مناظره: منطق چه مي‌گويد؟


یادداشت |

مهران موذني مناظره هاي انتخاباتي همواره از تعيينکنندهترين عوامل در تعيين رؤساي جمهور گذشته بوده. کانديداهاي هر دوره در اين رويداد به بيان برنامههاي کلي خود در عرصههاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي پرداخته و سياستهاي کلي رقيبانشان را نقد ميکنند. عليرغم نگاه ويژهي نامزدها به اين حوزهها، علم منطق کمتر مورد توجه قرار ميگيرد. اين در حالي است که ريشهي بخش بزرگي از اختلافات در تمامي عرصهها را بايد در همين علم جويا شد. در نخستين مناظرهي چهاردهمين انتخابات رياستجمهوري به تاريخ 28 خرداد 1403 نيز در موارد متعددي شاهد اين کمتوجهي بوديم. در بخشي از مناظره آقاي مسعود پزشکيان مدعي شد:«از جنگ جهاني دوم تا به امروز، هيچ کشوري بدون رشد صادرات و سرمايهگذاريهاي خارجي، رشد نداشته و ما براي رشد بايد صادرات و سرمايهگذاري خارجي داشته باشيم.» آقاي عليرضا زاکاني در پاسخ ايشان عنوان کرد: «ترکيه عضو ناتو و WHO است و در مرکزيت FATF قرار دارد. از سال 2003 تا سال 2023 مبلغ 250 ميليارد دلار سرمايهگذاري خارجي داشته و هدف اول سرمايهگذاري اروپا بوده. همچنين در سال 2023 مبلغ 250 ميليارد دلار صادرات داشته. اما 70 درصد تورم داشته و ارزش پول ملي آن از 5 سال پيش تاکنون از 5 لير به ازاي هر دلار به 32 لير رسيده.» آقاي زاکاني ترکيه را بهعنوانمثال نقضي براي گفتهي آقاي پزشکيان مطرح کرد. در حاليکه از نظر علم منطق، چنين عبارتي نميتواند نقيض جملهي آقاي پزشکيان باشد. ابتدا نياز است يک شفافسازي از گفتهي آقاي پزشکيان داشته باشيم. در واقع ما با يک جملهي شرطي طرفيم. بدين صورت که: هرگاه کشوري پس از جنگ جهاني دوم موفق باشد، حتماً صادرات و سرمايهگذاري خارجي دارد. اين يک سور عمومي است. چرا که صحبت از همهي کشورهاي موفق پس از جنگ جهاني دوم به ميان است. اين يعني براي نقض کردن چنين جملهاي، ابتدائاً بايد سور عمومي به سور وجودي تبديل شده، شرط به همان شکل باقي مانده و جزاي شرط (حتماً صادرات و سرمايهگذار خارجي دارد) به شکل نقيضش تغيير کند. ارسطو، واعظ علم منطق و فيلسوف مطرح يوناني در اين باره در کتاب منطق (اُرگانون) خود ميگويد: «اکنون من برابر نهاده شدنِ آريگويي =] ايجاب[ را با نيگويي =] سلب[ پادگويانه =] نقيض[ ميخوانم اگر گزارهاي که موضوع کلي را به شيوهي کلي نشانگري ميکند در برابر گزارهاي قرار گيرد که همان موضوع را نشانگري نميکند؛ براي نمونه «هر انساني سپيد است» - «نه هر انساني سپيد است / برخي از انسانها سپيد نيستند»؛ هيچ انساني سپيد نيست - «برخي از انسانها سپيداند»» [1] به تعبير ارسطو، نقيض جملهي شرطي آقاي پزشکيان ميشود: «برخي از کشورهاي موفق داراي صادرات و سرمايهگذاري خارجي نيستند.» آقاي زاکاني با آوردن چنين نمونههايي قادر بود تا گفتهي آقاي پزشکيان را زير سؤال ببرد. اما عنوانکردن کشور ترکيه توسط ايشان بهعنوان يک مثال نقض، از اينجهت نادرست مينمايد که ترکيه به تعبير ايشان، کشور ناموفقي است که داراي صادرات و سرمايهگذاري خارجي است. اين در حالي است که پيشتر اثبات شد چنين چيزي اصلاً نقيض گفتهي آقاي پزشکيان نيست. به تعبير سادهتر، فرض کنيد گزارهي «هر گياهي براي رشد به خاک نياز دارد» صحيح است. حال اگر شخصي بگويد گياهي که در خاک گذاشته و به آن قطرهاي آب نداده، رشد نکرده و در نتيجه عبارت فوق غلط است، قطعاً در اشتباه است. چرا که نقيض گزارهي «هر گياهي براي رشد به خاک نياز دارد» بدين صورت است: «برخي گياهان براي رشد به خاک نياز ندارند» در واقع آوردن يک نمونه از گياهي که خاک مورد نيازش فراهم بوده؛ اما رشد نکرده، نميتواند يک مثال نقض باشد. چرا که خاک تنها نياز گياه براي رشد نيست و عواملي چون آب، نور خورشيد و... نيز ضرورياند. ازاينرو، اگر شخصي چنين ادعايي کند، دچار نوعي مغلطه شده است. مولانا جلالالدين محمد بلخي، شاعر نامدار ايراني نيز در حکايت جذابِ «طوطي و بقال» از کتاب مثنوي پا به وادي منطق و گزارههاي شرطي گذاشته است. هرچند که نيتش نوع ديگري از نتيجهگيري است. در اين حکايت يک بقال طوطياش را به علت ريختن روغن از شيشه با زدن ضربهاي به پشت سرش تنبيه ميکند. موهاي طوطي ريخته و وي ديگر لب به سخن نميگشايد. تا اينکه بهمحض ديدن شخص بيمويي به حرف آمده و ميگويد: «از چه اي کل با کلان آميختي؟ / تو مگر از شيشه روغن ريختي؟» [2] نقيض عبارت «هرگاه شخصي از شيشه روغن ريخته و تنبيه فيزيکي شود، قطعاً کچل خواهد شد» بدين صورت است که: «برخي از اشخاصي که از شيشه روغن ريخته و تنبيه فيزيکي ميشوند، کچل نخواهند شد.» عبارت «برخي از افرادي که دچار ريزش مو شدهاند، از شيشه روغن نريختهاند» تنها ميتواند نقيض عبارت «همهي افرادي که دچار ريزش مو شدهاند، از شيشه روغن ريختهاند» باشد و اين همان مغالطهاي است که مولانا از آن بر حذر بوده. تلاش آقاي زاکاني نيز در جهت يافتن مصداقي براي گزارهي «برخي کشورهايي که صادرات و سرمايهگذاريهاي خارجي دارند، موفق نيستند» از اين جهت مغالطهآميز است که از نظر علم منطق، اين عبارت تنها ميتواند نقيض جملهي «همهي کشورهايي که صادرات و سرمايهگذاري خارجي دارند، موفق هستند» باشد. در حالي که گفتهي آقاي پزشکيان چنين چيزي نبود. البته منطقيون مرزهاي اين علم را از عبارات دشوار ارسطو و حکايات مولانا فراتر برده و پايش را به رياضيات گشودهاند. به نحوي که امروز براي اثبات مغالطات به فرمولهاي رياضي اتکا ميشود. اگر عبارت «کشورهاي موفق پس از جنگ جهاني دوم» را برابر با p و عبارت «داشتن صادرات و سرمايهگذاري خارجي» را q فرض کنيم، صورت رياضي جملهي شرطي «هرگاه کشوري پس از جنگ جهاني دوم موفق باشد، حتماً صادرات و سرمايهگذاري خارجي دارد» بدين شکل است: pq. چنين عبارتي از نظر منطقي تنها در صورتي اشتباه است که p صحيح (T) و q غلط (F) باشد. يعني کشور موفقي پس از جنگ جهاني دوم وجود داشته باشد که صادرات و سرمايهگذاري خارجي نداشته باشد (حالت TF). [3] مثال نقض آقاي زاکاني از اينجهت مغالطهآميز است که ايشان p را غلط (F) و q را صحيح (T) پنداشتند. به عبارتي، ترکيه را کشوري ناموفق پس از جنگ جهاني دوم در نظر گرفتند که داراي صادرات و سرمايهگذاري خارجي است و اين (حالت FT) در علم منطق نقيض جملهي شرطي آقاي پزشکيان نيست. همچنين صورت جامعتر و رياضياتيتر گفتهي آقاي پزشکيان و نقيض آن به شکل زير است که گفتهي آقاي زاکاني از آن پيروي نميکند:

~q 𝑥∈p: p 𝑥∈p: pq)~

در نهايت بايد گفت که منطق ابزاري براي تعيين درستي و نادرستي هر گزاره است. بدون منطق امکان تفکر صحيح در هيچ يک از علوم تجربي، نظري و انساني وجود نخواهد داشت. در واقع، علم منطق بستري است براي تمامي علوم و قطعاً انديشهورزي بدون داشتن يک بنيهي منطقي قوي ميسر نخواهد بود. هرچند که در برخي عرصههاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي کشور نياز فوري به جراحي وجود دارد، اما نبايد فراموش کرد که بدون يک زيربناي اصولي، موفق به داشتن يک روبناي مناسب نخواهيم بود. ازاينرو، شايد بد نباشد در کنار توجه به تجويز يک نسخهي فوري، به آموزش اساسي علوم انساني نيز توجه بيشتري داشته باشيم.

 

 

منابع:

:[1] منطق ارسطو (اُرگانون)، انتشارات نگاه، ترجمهي ميرشمسالدين اديب سلطاني، صفحه 76

:[2] مثنوي معنوي، انتشارات نگاه، تصحيح رينولد نيکلسون، صفحه 14

:[3] Discrete Mathematics with       Application by Susanna S Epp, Page90