■  بامسووليت سردبير

انتخابات يک عمل سياسي  است براي تغيير در حکمراني. وقتي يک جامعه و شهروندان آن از روش ها و عملکردها رويگردان مي شوند با  حضور در انتخابات  و انتخاب متفاوت خود مي توانند رويکردها و رفتارها را تغيير دهند و به حاکمان پيام تغيير دهند، به اين خاطر براي انتخابات پانزدهم تير ماه مي توان دهها فلسفه و تحليل ساخت اما مهمترين آن را نمي توان جز تغيير  دانست، تغيير در دنياي اکنون جز با اصلاح سياستها و برنامه ها ممکن نيست،  بيش از پنجاه درصد شهروندان با همه تلاشهاي متنفذين و گروههاي سياسي  و اجتماعي در پاي صندوق هاي راي حاضر نشدند و پيام  نارضايتي خود را به همگان ابلاغ کردند، اين دسته از شهروندان صاحب حقوق شهروندي هستند و نارضايتي آنها در صورت استمرار مشروعيت ساختار حکمراني را زير سوال مي برد، ناگفته پيداست که رضايت شهروندان براي بقاي يک نظام مردم سالار يک اصل اساسي است و با رضايت مردم است که ارکان حکمراني داراي اعتبار مي شوند به اين خاطر به نظر مي آيد، رييس جمهور منتخب بايد تمام برنامه هاي خود را به جلب  رضايت عمومي شهروندان اختصاص  دهد، شهروندان خواستار اصلاح سياستهاي اقتصادي تورم زا و توجه به معيشت مردم، روابط مناسب و عاقلانه با دنياي خارج، حفظ کرامت انسان ها در رفتارهاي اجتماعي، توجه به حقوق مغفول اقوام ايراني، توجه به نهادهاي مدني، ارتقا و ميدان دادن به احزاب و ... مي باشند. بايد توجه داشت، زماني دروغ گويي و نيرنگ از جامعه رخت بر مي بندد که زيرساخت هاي اقتصادي به سامان شده باشد  و شهروندان در آرامشي نسبي بتوانند روزگار خود را تمشيت نمايند و البته نيک مي دانيم  بدون اصلاح روش هاي اقتصادي و در فقدان  تعامل سازنده با دنيا چنين اتفاقي امکان پذير نيست، کار صعب و پيچيده اي است که اميدواريم رييس جمهور منتخب از پس آن بر آيد.