درس هايي از انتخابات رياست جمهوري


یاددداشت اول |

 بامسووليت سردبير

 

انتخابات رياست جمهوري به هر کيفيتي بود به پايان رسيد. انتخاباتي که براي اهل دانايي درس هاي بسياري داشته و دارد. شايد از جمله درس هاي آن را بتوان از اقناع نزديک به ده درصد از مردان براي راي دادن در مرحله دوم در پاي صندوق هاي راي دانست. اتفاقي که  در نوع خود کم نظير بوده و هست، زيرا تجربه تاريخي در انتخاب هاي گذشته همواره آن بوده است که شهروندان در مرحله دوم کمتر بر سر صندوقها حاضر شده اند، اما درس ديگري که بايد به آن توجه داشت گذر بي سر و صدا و آرام جامعه ايراني با  عوام زدگي است. شايد پيشترها شهروندان به وعده هاي تو خالي فريفته مي شدند و آنها را باور مي کردند  اما اين انتخابات نشان داد مردم از پذيرش شعارهاي بي بنيان سرباز زده اند. شهروندان در اين انتخابات به نامزدي اقبال کرده اند که هم براي امام حسين (ع) عزاداري مي کند و هم به قرآن و نهج البلاغه مسلط است  و  هم معتقد است بدون پذيرش FATF  و برجام  در کنار تعامل سازنده با جهان  امکان رشد اقتصادي وجود ندارد. شهروندان در انتخاب خود به تلفيقي از سنت و مدرنيسم ايراني راي دادند که هم براي ايران و  هم براي اعتقادات ديني احترام قايل است، آنها نشان دادند برايشان صداقت و درست گويي در مرحله اي والاتر از  شعارها، ادعاها و وعده هاي آشفته اي که هر بار تکرار مي شود، اعتبار دارد. نکته بسيار  مهمتر در کنار اين پيام ها بايد به عدم حضور نيمي از واجدان شرايط در انتخابات توجه کرد و رضايت آنها را در چهار سال آينده به دست آورد، رضايت شهروندان عاقلي که ديگر به شعارها فريفته نمي شوند و مطالبات معلوم و مشخصي دارند کار ساده اي نيست، بنابراين هم رييس جمهور منتخب و هم  همه منتقدان  دلسوز جامعه ايراني در چهار سال آينده راه پر خطري را در پيش دارند که از اکنون بايد به آن بينديشند و براي آن برنامه ريزي نمايند که فردا بسيار ديراست.