غم نامه عاشورا


یاددداشت اول |

 بامسووليت سردبير

 

عاشوراست و عاشورا  همواره به لحاظ سنتي، روزعزاداري و بازگشت به مرام و زندگي امام حسين (ع) براي بخش وسيعي از شهروندان ايران زمين است اما از آنجا که همواره مديريت  فضاي عمومي به دست مداحان و خطيبان سپرده مي شود و نه پژوهشگران و محققان، بنابراين آنها نيز به اقتضاي توان علمي و فهم خود از غم نامه حسيني، درک خود را از نهضت حسيني  در روح و روان مخاطبان بي شمار جا انداخته اند. در اين فهم امام حسين (ع) شخصيتي است معدود به دهه محرم که به دست لشگريان يزيد به شهادت مي رسد. ابتدا و انتهايي براي منظومه فکري آن امام تشريح نمي شود و عملا يک امام متفاوت  را به عزاداران معرفي مي کنند که نيازمند سوگواري و تشنه آب است و شوربختانه در تمام اين سالها نيز، جز استاد شهيد مطهري و شايد تني ديگر از روحانيون تلاش نکرده اند که انديشه زلال عدالتخواهانه و صلح جويانه امام را براي شهروندان تبيين کنند و از تمام زندگي شصت و چند ساله ايشان تنها به يک نيم روز بسنده کرده اند و تلختر آنکه  کسي هم نپرسيده است، وقتي نزديک به صد سال از شهادت امام در عاشورا تا کتابت  آن حادثه در  مقتل هاي معتبر گذشته است، چگونه مي توان به آن مقاتل اطمينان کرد و اين در حالي است که متون واضح و معتبري از فرمايشات امام در خطبه منا و تمام موقف هاي سفر دو ماهه ايشان و يارانشان از مدينه تا کربلا  وجود دارد و در آن سخنان امام (ع)به گونه اي منظومه اي چارچوب هاي فکري و دلايل انتخاب راه را براي تاريخ بيان کرده است، با مطالعه اين متون به عنوان يک شهروند امروزي و برخلاف تصور مداحان امروز و ديروز، امام را در قامت يک انسان اسطوره اي که براي نجات جامعه اش از جاي برخاسته است مي بينيم، امامي که براي زندگي برنامه معلومي دارد، براي انسانها حق انتخاب قائل است، امر به معروف و نهي از منکر و نقد حاکمان را واجب مي داند و از فقر و فاقه جامعه اسلامي انتقاد مي کند و جالبتر آنکه به شدت از بزرگان و علما به خاطر سکوت و همراهي با حکمراني ناعادلانه انتقاد  مي کند و انسانها را به عدالت، برابري و اخلاق فرا مي خواند .باري پيام امام يک پيام انساني، اخلاقي و مومنانه براي همه بشر است، مشروط به آنکه آن را منظومه اي بازنمايي کنيم  و با تلخيص امام (ع)به يک نيم روز، مظلوميت ايشان را مضاعف نکنيم.