استراحت جنگل یک تصمیم غیرکارشناسی است




بخش اول - دکتر محمد هادی معیری عضو هیات علمی گروه جنگلداری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و متخصص برنامه ریزی و مدیریت جنگل است. با ایشان درباره مدیریت جنگل های گلستان صحبت کردیم ، دکتر معیری که سالها در کارنامه خود انجام امورات پژوهشی درباره جنگل را دارد معتقد است باید با جنگل علمی و کارشناسانه رفتار کرد . 

 

 

  از نظر حضرتعالی به عنوان متخصص جنگل، مساله ی جنگل های گلستان چیست؟جنگل های استان گلستان بخشی از جنگل های خزری یا جنگل های هیرکانی است که بعنوان جنگل معتدله پهن برگ طبیعی محسوب می شود. دره زیارت مرز بین دو تیپ غالب این جنگلها است بطوریکه در بخش غربی گونه راش و در بخش شرقی گونه بلوط غالب است. البته جنگلهای طبیعی سوزنی برگ کمیاب با شهرت جهانی مثل جنگلهای سرخدار، زربین و ارس را بصورت لکه ای در سطح استان داریم. در کنار جنگلهای طبیعی سطح قابل ملاحظه ای جنگل های دست کاشت سوزنی برگ و پهن برگ در حاشیه جنگلهای طبیعی بویژه در حوزه شهرهای کلاله، علی آباد و گرگان توسعه داده شده است. بخشی از جنگلهای استان نیز در قالب طرح های حفاظتی (مثل پارک ملی گلستان و ذخیره گاه جهان نما) و یا تفرجی (مثل پارکهای جنگلی ناهارخوران، النگ دره، قرق، کردکوی و غیره) تخصیص یافته بود.مجموعه این جنگلها نقش بسیار مهمی برای جوامع بشری ایفا می کنند. خدماتی که اکوسیستم های جنگلی برای رفاه انسانها فراهم می کنند به چهار مقوله خدمات تامینی (مواد خام چوبی و غیرچوبی، تولید مواد غذایی، عرضه آب سالم)، خدمات تنظیمی (تصفیه هوا، کنترل فرسایش خاک، تنظیم آب، جلوگیری از بروز سیل و بهمن و رانش)، خدمات حمایتی (زیستگاه حیات وحش، گرده افشانی، چرخه عناصر مغذی) و نهایتا خدمات فرهنگی (زیبایی، تفریح و تفرج) تقسیم می شوند. بدین لحاظ وظیفه ما استفاده صحیح و حفاظت از این نعمت خدادادی برای نسل فعلی و آینده است.مهمترین مساله ی جنگل های استان گلستان مشابه همه سطوح جنگلهای هیرکانی دخالت های غیراصولی سودجایانه و ناآگاهانه انسانها در این جنگلها از قبیل تغییرکاربری، حمل مواد آلی خاک، قاچاق چوب و محصولات غیرچوبی، چرای دام، آتش سوزیهای عمدی و غیرعمدی، ریختن زباله های تجزیه ناپذیر و غیره است. از طرفی ضعف ها و فقدان برنامه ریزی، مدیریت، نظارت و حفاظت این جنگلها براساس اصول علمی روز از دیگر مسایل جنگل ها می باشد.  

 

برنامه ریزی و مدیریت جنگلهای استان چگونه بوده است و در حال حاضر چگونه است ؟ قبل از سال 1338 که جنگلها عموما در اختیار خوانین بود و یا طی قراردادی توسط شرکت های خارجی بهره برداری می گردید قطع درختان بصورت "به گزینی" انجام می شد بدین معنی که بهترین درختان انتخاب و قطع و برداشت می گردید. بطوریکه درختان گونه های مرغوب از قبیل گردو، شمشاد، بلوط و نظیر آنها از جنگل خارج و به کشورهای اروپایی صادر شد. متعاقبا به علت از بین رفتن گونه های باارزش بالا و کمیاب، بهره برداری گونه های طبیعی مثل گردو، شمشاد، سرخدار و ارس ممنوع شد. سال 1338، تصویب قانونی که هرگونه بهره برداری از جنگلهای شمال را منوط به تهیه طرح و تصویب آن در شورای عالی جنگل کرده بود، نقطه عطفی در جنگلداری علمی کشور محسوب می شود. متعاقب آن با ملی شدن جنگلها و خلع ید از مالکین خصوصی، زمینه تهیه و اجرای طرح های جنگلداری توسط ادارات جنگلداری مهیا گردید. اولین طرح های بهره برداری جنگل که بعد از تصویب قانون فوق الذکر در حوزه سرجنگلداری کل گرگان تهیه شد طرح جنگلداری لوه، کندسکوه و کرنکفتر (تیپ جنگلی بلوطستان) و طرح جنگلداری وطنا و شموشک (تیپ جنگلی راشستان) بودند و بتدریج به تعداد طرح ها افزوده شد. این طرحها در سطوح 2000 الی 5000 هکتاری که اصطلاحا سری نامیده می شد برای یک دوره 10 ساله تدوین و تصویب و اجرا می گردید و در پایان دوره، طرح تجدیدنظر تهیه و تداوم اجرایی داشت. در این طرحها میزان موجودی درختان و رویش جنگل با روش های علمی برآورد و امکان برداشت جنگل به مقدار کمتر از میزان رویش محاسبه و برنامه برداشت بصورت سالیانه تنظیم می گردید. با توجه به فقدان شبکه جاده در همه عرصه های جنگلی، قطع و برداشت درختان در طرحهای اولیه عمدتا بصورت متمرکز سطحی-حجمی (روش دانگ بندی متداول در اروپا) در یک پنجم تا یک ششم سطح سری (دانگ تجدید نسل) طی دو تا سه دوره 10 ساله با هدف تبدیل جنگل ناهمسال (اختلاف سنی 200-300 سال) به همسال (اختلاف سنی 20-30 سال) صورت می گرفت.نتایج حاصل از اجرای این روش و شیوه برداشت درختان حاکی از بروز اشکال در استقرار کامل زادآوری طبیعی و تجدید حیات جنگل در بسیاری از عرصه های دانگ های اول داشت. بر اساس تحقیقات انجام شده، عواملی از قبیل مسن بودن جنگل، چرای دام (کوبیدگی خاک و خورده شده نهالها)، نشانه گذاری غیراصولی درختان مورد قطع از جمله دلایل مهم عدم موفقیت و دست یابی به اهداف این طرحها بود. البته در دوره های بعدی عرصه دانگ های اول با تهیه و اجرای طرح های پرورشی بازسازی و احیا شدند.بعد از 30 سال اجرای روش دانگ بندی، سازمان جنگها و مراتع استفاده از روشهای برداشت سطحی از قبیل قطع و برداشت درختان به صورت یکسره، نواری و تدریجی (دانگ بندی) را ممنوع اعلام نمود و فقط روش ناهمسالی با شیوه برداشت تک گزینی و نهایتا حفره ای (تک گزینی گروهی) را مجاز دانست. در این روش، سطح هر سری (دارای کتابچه طرح مستقل) از نطر سطحی به 10 قسمت (محوطه های برش) تقسیم و در هر سال یکی از محوطه های برش طبق برنامه درختان بصورت انفرادی و پراکنده نشانه گذاری و قطع می گردید. بطوریکه هر محوطه برش بعد از هر برداشت به مقدار امکان برداشت سالیانه، به مدت 10 سال استراحت داده می شد. این روش نیز توسط اروپائیان برای جنگلهای کوهستانی با شرایط سخت استقرار زادآوری ابداع و اجرا گردیده بود. با توجه به اینکه در طول دوره 10 ساله اجرای طرح، همه سطوح سری جنگل یک بار ورود و تعدادی از درختان بر اساس اصول علمی بصورت گزینشی انتخاب و قطع می گردد، نیاز به شبکه جاده در عرصه و همچنین کارشناس خبره جهت نشانه گذاری درختان دارد. از این لحاظ بسترهای مناسب درجنگلهای کوهستانی منطقه با حضور کارشناسان مجرب فراهم شده بود. لذا این روش که به نحوه اقدام طبیعت نزدیکتر است موفق تر گزارش شده است. البته هرچه به سالهای اخیر نزدیکتر می شویم دستورالعمل ها در جهت کاهش میزان برداشت چوب از جنگل بوده است بطوریکه که به یک دوم تا یک سوم میزان رویش کاهش یافته بود. بدین طریق نشانه گذار امکان نشانه گذاری یک الی دو درخت مسن و فرتوت در هکتار را داشت.

برای حل مشکل حضور دام در جنگلهای استان چه اقدامی صورت گرفته است؟حضور دام در جنگلهای هیرکانی از جمله جنگلهای استان گلستان سابقه طولانی داشته و با توجه به تضاد جنگلداری با دامداری یکی از معضلات مهم مدیریت جنگلها بود. در گذشته دامداران عمدتا در فصول زمستان و تابستان ییلاق و قشلاق می کردند و هر سال دامهای خود را بتدریج در فصل بهار به سمت ییلاق و در فصل پاییز بالعکس از داخل جنگل کوچ می دادند. همچنین دامسراهای زیادی در داخل جنگل با استفاده دائمی یا فصلی وجود داشت. روستاهای داخل و حاشیه جنگل نیز دامهای (بویژه گاوها) خود را روزانه روانه جنگل (کتول چر) می کردند. با توجه به عدم موفقیت طرحهای اولیه در دست یابی کامل به اهداف از پیش تعیین شده، سازمان جنگلها و مراتع با تلفیق چند طرح همجوار در قالب طرح جامع جنگلداری و تقویت مطالعه و برنامه ریزی مسایل اقتصادی- اجتماعی جنگل نشینان و دامداران در صدد حل این مشکل برآمد. از آنجایی که اجرای درست این نوع برنامه ها نیازمند تامین اعتبارات کافی و همکاری های بین سازمانی در حل مسایل اقتصادی و اجتماعی جنگل نشینان و کاهش وابستگی آنها به جنگل از جهت تامین علوفه، چوب سوخت و معیشت آنها بود موفقیت چندانی حاصل نشد. متعاقبا سازمان جنگلها و مراتع طرح خروج دام از جنگل و ساماندهی جنگل نشینان را در دستور کار ادارات کل جنگلداری شمال قرار داد. در این طرح مقرر شده بود ضمن اخذ آمار واقعی دامداران و تعداد واحد دامی آنها، با پرداخت مابه ازا بصورت نقدی، غیرنقدی (واگذاری زمین در خارج از جنگل) و یا فراهم کردن اشتغال آنها در منابع طبیعی، دامها را از جنگل خارج کنند. گزارش های سازمان و تحقیقات ما حاکی از این است که عملکرد این طرح در حوزه سرجنگلداری کل گرگان نسبت به سه حوزه دیگر سرجنگلداری های کل (ساری، نوشهر و رشت) موفقیت نسبی کسب کرده است که دلایل آن نیاز به تحقیق بیشتر دارد. متاسفانه بعد از طی یک دوره اجرای این طرح و تامین اعتبار و زمین، متوقف ماند. لذا جهت بررسی ثبات و یا بی­ثباتی نتایج طرح خروج دام از جنگل های استان نیاز به آماربرداری دقیق و به روز و مقایسه آن با آمارهای قبلی است.