زن و شوهر گرگاني از خاطراتشان گفتند : سفر با موتور به هند و پاکستان


گفت وگو |

مهران موذني -  سفر با موتورسيکلتهايي موسوم به موتورهاي ادونچر از جمله سبکهاي نوپاي سفر است که به تازگي در ايران باب شده. وحيد لندراني و سحر رمضاني، زن و شوهر جهانگرد گرگاني اخيراً چنين سفري به مقصد هندوستان داشتند که در مسير، کشور پاکستان را نيز پيمودند. در همين راستا، گفتوگويي داشتيم با آنها که در ادامه ميخوانيم.

 

با سلام و عرض ادب خدمت شما. لطفاً خودتان را براي مخاطبان گلشن مهر معرفي کنيد.

وحيد: با سلام خدمت شما و مخاطبان گلشن مهر، کار ما در حوزه‌ي سخت‌افزار، نرم‌افزار، فروش و خدمات پس از فروش کامپيوتر است. به سفر و طبيعت‌گردي هم علاقه‌ي زيادي داريم. من متولد سال 1360 در گرگان هستم. گرگان شهري است که هر چهار فصل را دارد و صحرا و کوه و جنگل و دريا را در بر مي‌گيرد. وقتي با چنين طبيعتي بزرگ شويم، طبيعتاً با آن خو مي‌گيريم. از گذشته به کوه‌نوردي علاقه داشتيم. حتي امروز که 2 تا دختر داريم، کوه‌نوردي و سفر را کنار نگذاشته‌ايم و بچه‌هايمان هم به کوه‌نوردي و سفر بسيار علاقه‌مندند.

 

اغلب با چه وسايلي سفر ميکنيد؟

وحيد: ما به روش‌هاي مختلفي سفر مي‌کنيم. با کمپر، کاروان، خودروي شخصي و هر وسيله‌اي که در اختيار ما باشد. چرا که مقصد اصلي ما سفر است. پيرارسال با موتور يک سفر حدوداً 5 يا 6 هزار کيلومتري به سمت قشم داشتيم. همين باعث شد به سفر با موتور علاقه‌مند شويم. در واقع به اين نوع از سفر ادونچر گفته مي‌شود که سبکي نوپا در ايران است. اين نوع از سفر هيجانات خاص خودش را دارد. به طور مثال شما تغييرات آب و هوايي را حس مي‌کنيد. ما در سال گذشته يک سفر حدوداً 50 روزه با موتور به ترکيه، گرجستان و ارمنستان داشتيم. امسال نيز چنين قصدي داشتيم. يکي از اهداف ما تاجيکستان بود. اما بايد در مسير از ترکمنستان رد مي‌شديم که هزينه‌ي سنگين ويزا و اسکورت آن باعث شد ما قيد تاجيکستان را بزنيم. اين‌طور شد که هندوستان را براي سفر انتخاب کرديم و به همين سبب، از کشور پاکستان هم عبور کرديم. اين سفر به طور کلي حدود 2 ماه طول کشيد.

 

سفر با موتور سيکلت چه چالشهايي به همراه دارد؟

وحيد: طبيعتاً هر نوعي از سفر چالش‌ها و سختي‌هاي خاص خودش را به همراه دارد.  موتورسيکلت نيز مثل باقي وسايل سفر امکان خراب شدن دارد. اما مواردي از قبيل باران يا آفتاب شديد در سفر با اتومبيل به آن شکل دردسرساز نيستند. چرا که به طور مثال مي‌توانيد در ماشين کولر بزنيد. اما تفاوتي که موتور با باقي وسايل نقليه دارد، اين است که شما را با چالش‌هاي آب‌وهوايي رو‌به‌رو مي‌کند. اين بخشي از سفر با موتورسيکلت است. البته عده‌اي ممکن است آن را نپسندند.

 

در اين سبک از سفر تا چه اندازه امکان حمل وسايل وجود دارد؟

وحيد: موتورهاي ادونچر به منظور حمل هرچه بيش‌تر وسايل سفر طراحي شده‌اند. پيرارسال که سفري با موتور به ترکيه، گرجستان و ارمنستان داشتيم، به کمپين يکي از دوستانمان رفتيم که با وجود اينکه با اتومبيل سفر مي‌کردند، برخي از وسايل ما را نداشتند. ما هميشه يکي از 3 باکس موتورمان را به لوازم آشپزخانه اختصاص مي‌دهيم و تمامي لوازم مورد نياز براي آشپزي را در آن حمل مي‌کنيم. يکي از باکس‌ها براي حمل لوازم يدکي موتورسيکلت ماست و باکس ديگر براي خريدهايي که در طول سفر انجام مي‌دهيم. امکان سوار کردن وسيله روي اين باکس‌ها و حمل دراي‌بگ نيز وجود دارد. به طور کلي، کم و کسري خاصي نداريم. حتي چادر، کيسه‌ي خواب و ميز و صندلي‌هاي تاشو هم به همراه داريم.

 

در سفرهايتان معمولاً چه مکانهايي را براي اقامت انتخاب ميکنيد؟

وحيد: ما به طور کلي طبيعت‌گرد هستيم و اقامت در هتل براي ما جذاب نيست. البته برخي به اين سبک از سفر علاقه‌مندند. اما ما به دنبال کمپ کردن در طبيعت هستيم. در سفري که به ترکيه، گرجستان و ارمنستان داشتيم، به دليل امنيت بالاي اين کشورها، معمولاً در طبيعت کمپ مي‌کرديم. به طوري که 3 روز در طبيعت کمپ مي‌کرديم و روز چهارم به منظور استحمام، شست و شوي البسه و استراحت هتل مي‌گرفتيم. اما در سفر اخيرمان به هندوستان و پاکستان شرايط متفاوت بود. پاکستان در ابتدا برايمان ناشناخته بود. ما هيچ شناخت خاصي به اين کشور نداشتيم و تنها حرف‌هاي منفي درباره‌ي آن شنيده بوديم. هرچند که در طول سفر متوجه غلط بودن اين باورها شديم. پاکستان و هندوستان مردم خون‌گرمي دارند و در صورت بروز مشکلات به کمک شما مي‌آيند. يکي از دوستان ما که اهل سفر با دوچرخه است، هميشه مي‌گويد: يکي از قوانين نانوشته‌ي سفر اين است که امن‌ترين جا براي کمپ کردن، اطراف پمپ‌هاي بنزين است. پمپ‌هاي بنزين به علت داشتن دوربين و حضور کارمندهاي جايگاه، امنيت به نسبت خوبي دارند. وجود فضاهاي سبز و سرويس بهداشتي نيز مزيد بر علت است. در پاکستان و هندوستان از جايگاه‌هاي پمپ بنزين براي کمپ کردن استفاده مي‌کرديم. البته به نسبت ترکيه، ارمنستان و گرجستان بيش‌تر در هتل اقامت داشتيم.

 

سفري که به هندوستان و پاکستان داشتيد، چند روز طول کشيد؟

وحيد: کل سفر ما حدود 2 ماه طول کشيد. ويزاي ما در هندوستان به مدت 1 ماه بود. بخشي از سفر نيز در ايران بود. حدود 7 يا 8 روز در مسير رفت در پاکستان بوديم و همين حدود نيز در راه برگشت در پاکستان گذرانديم. البته در مسير برگشت به اين خاطر که اسکورت نداشتيم، توانستيم از برخي از مکان‌هاي ديدني پاکستان ديدن کنيم.

 

در پاکستان گردشگران را اسکورت ميکنند؟

وحيد: در پاکستان گردشگران را به منظور حفظ امنيت اسکورت مي‌کنند. در حالت معمول، گردشگران را تا کميته‌ي پاکستان اسکورت مي‌کنند و در ادامه‌ي مسير، تحت اختيار خودشان مي‌گذارند. اما در سفري که داشتيم، ما را تا لاهور همراهي کردند. به عبارتي از ابتدا تا انتهاي پاکستان اسکورت شديم. اما در مسير برگشت به اين خاطر که ورود ما از هندوستان بود و اولين شهر پاکستان از آن سمت که لاهور باشد، امنيت بالايي دارد، تا شهر کويته هيچ اسکورتي صورت نمي‌گيرد. البته ما با انتخاب مسيري که از کويته نمي‌گذشت، اسکورت‌ها را دور زديم. چرا که اسکورت وقتي شما را از يک حوزه‌ي استحفاظي تحويل بگيرد، تحويل حوزه‌ي بعدي مي‌دهد و در طول مسير، بارها پاسپورت و مدارک شما را چک مي‌کنند. اين موضوع کمي آزاردهنده است. از طرفي هم ديده بوديم امنيت در پاکستان برقرار است و مشکلي وجود ندارد. هرچند که هر کشوري معضلات خاص خودش را دارد. اما براي ما پيش نيامد که کسي بخواهد موجب آزار و اذيتمان بشود. البته امکان نداشت که جايي توقف کنيم و 5 الي 10 نفر دور ما جمع نشوند. در ايران نيز اگر کسي را با موتور و آن سر و وضع موتورسواري ببينند، توجهشان جلب مي‌شود. هندوستان هم به همين شکل بود و اگر مشکلي هم داشتيم، به ما کمک مي‌کردند. در نهايت در ايست بازرسي نزديک مرز تفتان به ما گفتند که حتماً بايد اسکورت شويم.

 

سفر زميني به کشوري مثل هندوستان چه مزيتهايي نسبت به سفر هوايي دارد؟

سحر: اگر کسي بخواهد هند را آن‌طور که هست ببيند، حتماً بايد زميني سفر کند تا تضادهاي فرهنگي آن‌ها را ببيند. برخي از ما مي‌پرسيدند که چرا با تور مسافرتي به هندوستان نمي‌رويم. تورهاي مسافرتي به مدت 7 روز شما را به دهلي، آگرا و جيپور مي‌برند و شما تنها اين 3 شهر را مي‌بينيد. در حالي که در سفرهاي زميني از داخل روستاها عبور مي‌کنيد و با فرهنگ مردم آن مناطق آشنا مي‌شويد. به طور مثال، خياباني در هندوستان بود که پيروان هر ديني در آن خدايان خودشان را تزيين کرده و مي‌پرستيدند. دعاي خدايان خودشان را نيز از بلندگوها پخش مي‌کردند و همين سبب شده بود نوعي رقابت بين آن‌ها به وجود آيد. به طوري که انگار هر کدام که صداي دعايشان بيش‌تر باشد، موفق‌تر است.

 

به نظر درصد بالايي از جمعيت هند همان اقشار پايين آن هستند و با سفر هوايي، از ديدن آنها محروم خواهيم شد. اينطور نيست؟

سحر: در هندوستان طبقه‌ي متوسط به آن شکل وجود ندارد. مردم يا از طبقه‌ي بالا هستند و يا از طبقه‌ي پايين. حد وسطي وجود ندارد. در حالي که در ايران طبقه‌اي وجود دارد که اصطلاحاً دستش به دهانش مي‌رسد. تورهاي مسافرتي کم‌تر طبقات پايين هندوستان را به گردشگران نشان مي‌دهند.

 

هزينههاي سفري که به هندوستان و پاکستان داشتيد چقدر بود؟

سحر: هزينه‌هاي اصلي سفر ما خورد و خوراک، سوخت و اقامتگاه هستند. اگر صرفاً اين موارد را در نظر بگيريم، هزينه‌ي سفر دونفره‌اي که داشتيم، 80 ميليون تومان بود. در حالي که اگر پاکستان و هندوستان براي کمپ زدن کشورهاي امن‌تري بودند، هزينه‌هاي ما به 60 ميليون تومان مي‌رسيد. نزديک به 30 ميليون نيز براي ويزا هزينه کرديم. يعني روي هم رفته، 120 ميليون تومان بدون در نظر گرفتن خريدهاي شخصي و خرابي موتور خرج کرديم. در حالي که سفر با تورهاي مسافرتي تنها به مثلث طلايي، نفري 70 الي 80 ميليون تومان هزينه‌بردار است. در سفر دوماهه‌اي که به ترکيه، ارمنستان و گرجستان داشتيم نيز مجموعاً 23 ميليون تومان هزينه کرديم. در حالي که هزينه‌ي تورهاي مسافرتي ترکيه، نفري 12 يا 13 ميليون تومان بود. در نظر بگيريد که ما علاوه بر ترکيه، ارمنستان، گرجستان و ايران را نيز گشتيم.

 

سفر در پاکستان سختتر بود يا در هندوستان؟

وحيد: جاده‌هاي هر دو کشور تقريباً مشابه هستند. البته هندوستان وضعيت بهتري دارد. غذاي مردم هر دو کشور تقريباً يکي است. هم پاکستاني‌ها و هم هندي‌ها به غذاهاي تند علاقه‌مندند. البته مزيتي که هندوستان دارد، اين بود که اگر از آن‌ها مي‌خواستيم غذايمان تند نباشد، رعايت مي‌کردند. اما در پاکستان در هر صورت کار خودشان را مي‌کردند. مگر برخي رستوران‌ها که غذاهايي که تند نيستند را سرو مي‌کنند. سوخت در هر دو کشور در دسترس است. البته هزينه‌‌هاي سوخت در هندوستان بيش‌تر است. در پاکستان بنزين از ليتري 55 تا 65 تومان هزينه‌بردار بود. در هندوستان همين بنزين ليتري 70 تا 80 تومان به فروش مي‌رسيد. در هر دو کشور تقريباً همه چيز در دسترس بود. به طور کلي، سختي سفر در پاکستان همان اسکورت بود. چرا که سفر با موتور با باقي وسايل نقليه متفاوت است. در اين نوع از سفر، بعد از 60 يا 70 کيلومتر طي کردن مسير، نياز است که هم موتور و هم موتورسوار استراحت کند. اما در مسير رفت حدود 200 کيلومتر را بدون توقف طي کرديم که واقعاً آزاردهنده بود. اينکه در مسير رفت در کشور پاکستان تحت اختيار خودمان نبوديم، از سختي‌هاي سفر بود. مسيريابي نيز از ديگر مشکلات ما بود. يعني گوگل‌مپ مسيرهاي خاکي را به ما پيشنهاد مي‌داد. در بحث رزرو هتل نيز بايد گفت که متأسفانه متقلبين زيادي در سايت بوکينگ وجود دارند. نماهايي که از هتل در معرفي اينترنتي هتل ارائه شده بود، با چيزي که ما مي‌ديديم متفاوت بود.

 

مردم هندوستان و پاکستان از نظر فرهنگي چه تفاوتهايي دارند؟

وحيد: هندوستان کشور 72 ملت است. بخش عمده‌اي از مردم آن هندو، مسلمان و مسيحي هستند و باقي اديان بخش‌هاي کوچک‌تري از کل جمعيت آن را تشکيل مي‌دهند. در حالي که پاکستان کشوري مسلمان است و از اين جهت، به فرهنگ ما نزديک‌تر هستند. يعني برخي موارد که براي ما مهم هستند را آنان نيز رعايت مي‌کنند. اما هندوستان مملو از عجايب است. به طور مثال در يکي از مسيرهايي که مي‌پيموديم، عده‌اي مثل سرخپوست‌ها با لباس‌هايي که دور کمرشان بسته‌اند و نيزه در دست دارند را ديديم. اول گمان کرديم که نوعي نمايش است. اما آن‌هاwدر واقع مردم يک قبيله بودند. اين چيزها در پاکستان ديده نمي‌شود. يا به طور مثال در هندوستان ما براي خريدن گوشت مشکل داشتيم. من فکر نمي‌کنم هيچ‌جاي هند گوشت گاو پيدا کنيد. در بهترين حالت امکان خريد گوشت مرغ يا نهايتا گوشت گوسفند داريد. هرچند که گوشت مرغ هم در ايالتي مثل پنجاب به سختي پيدا مي‌شد. چرا که سيک‌ها مي‌گويند بايد به همه‌ي طبيعت احترام گذاشت. به همين خاطر، اکثر آن‌ها گياه‌خوارند. مردم پاکستان در خورد و خوراک به ما نزديک‌ترند و به علت مسلمان بودن ما و آن‌ها، اشتراکات زيادي ميانمان هست.

 

با توجه به اختلافات عقيدتي و فرهنگي در هندوستان، مردم چطور کنار هم زندگي ميکنند؟

وحيد: من به شخصي در هندوستان گفتم: هندوستان از اين جهت که مردم با اديان مختلف کنار هم زندگي مي‌کنند و هيچ مشکلي با هم ندارند، بسيار کشور جالبي است. آن شخص به من گفت: اتفاقاً ما با هم مشکل داريم. اما از روي اجبار کنار هم زندگي مي‌کنيم.

 

همزيستي اديان در هندوستان در چه مکانهايي نمود پيدا ميکند؟

وحيد: اين هم‌زيستي همه‌جا به وضوح به چشم مي‌آيد. در خيابان‌هاي هند مساجد و معابد نزديک يکديگر بنا شده‌اند. کنار آن‌ها نيز افراد ديگري خدايان خودشان را مي‌پرستند. ما شخصي را به چشم ديديم که کفش‌هايش را درآورد، مقداري آب را سمت آفتاب ريخت و شروع به  عبادت خورشيد کرد. همچنين در خيابان‌ها عکس خدايان خودشان را مي‌زنند و پايينشان شمع روشن مي‌کنند.

 

با توجه به در نظر گرفتن تفاوتهاي فرهنگي زياد مردم ايران و هندوستان، چه صحنههاي عجيبي را در هند مشاهده کرديد؟

سحر: در سفر به هند گاوي را ديدم که کنار خيابان مشغول علف خوردن بود. به يک‌باره يک خانم جوان پاي گاو را لمس کرد و بر سر و صورتش دست کشيد. حتماً مي‌دانيد که مردم هندوستان اهميت زيادي به گاو مي‌دهند. چندين بار به گاوهايي برخورديم که وسط جاده نشسته بودند. به همسرم گفتم اگر با يکي از اين گاوها تصادف کرديم، بايد پا به فرار بگذاريم. چون ممکن است واکنش خوبي را شاهد نباشيم. درختي در هندوستان وجود دارد که در ايران به آن انجير معابد مي‌گويند. اين درخت‌ها را در هندوستان رنگ کرده و کنارشان سنگ و شمع مي‌گذارند. در سفري که به هند داشتيم، به يکي از اين درخت‌ها برخورديم که عده‌اي دورش به عبادت مشغول بودند. من با کفش روي پله‌ي نزديک درخت ايستادم که ناگهان ديدم شخصي صدايش را بالا برد. راننده‌اي آنجا بود که براي ما توضيح داد نبايد با کفش بالاي آن قسمت بروم. در منطقه‌اي از هندوستان مردم چادرنشين بودند. آنجا مادري را ديدم که دست‌هايش را با آب مي‌شست که بچه‌ي همان خانم کاسه‌اش را در آب‌هاي کفي زد و از آن خورد. يا به طور مثال، رود گنگ کثيف‌ترين رود جهان است و خاکستر مردگان را در آن مي‌ريزند. البته جسد روحانيون، بچه‌ها و زنان باردار را نمي‌سوزانند و با بستن سنگ به پاهايشان، مستقيماً در رود گنگ مي‌اندازند. حالا تصور کنيد که مردم هندوستان از اين آب مي‌خورند. ما در معبد گلدن تمپل ديديم که مردم از همان آبي که در آن غسل مي‌کنند، مي‌خورند و آن را با دبه به خانه مي‌برند. يکي ديگر از مسائل آزاردهنده اين بود که در دستشويي‌هاي هتل‌هاي هندوستان دمپايي وجود نداشت. چندين بار با مسئولين هتل جر و بحث کرديم که چرا براي گردشگرهايي مثل ما دمپايي نمي‌گذارند. هندي‌ها به پوشيدن دمپايي در توالت اعتقاد ندارند و بدون دمپايي وارد آنجا مي‌شوند. به طور کلي، فرهنگ مردم قسمت‌هاي شمالي هند بيش‌تر به خلق و خوي ما ايراني‌ها مي‌خورد. از نظر بهداشتي نيز مناطق شمالي شرايط بهتري دارند.

 

هندوستان و پاکستان از نظر رفاهي چه تفاوتهايي دارند؟

وحيد: هندوستان شهري به اسم بنارس دارد که در آن مردگان را مي‌سوزانند. ما قصد رفتن به آنجا را داشتيم. اما به ما گفتند که نزديک به روزي 300 مرده را در آنجا مي‌سوزانند و به همين سبب، هواي کل شهر آلوده است. جدا از آلودگي هوا، محيط شهر بسيار سنگين است و شايد هرکسي دل ديدن آن را نداشته باشد. به طور کلي هندوستان کشور بسيار پهناوري است. اما بهداشت ضعيفي دارد. ما وقتي در منطقه‌ي مرزي هند و پاکستان بوديم، به دنبال يک سطل آشغال براي پوست يک خوراکي مي‌گشتم که مسئول مرز هندوستان آن را از من گرفت و روي زمين پرت کرد. همه‌ي شهرهاي هندوستان، حتي دهلي به همين شکل بودند. در دهلي سطل زباله وجود داشت و روي آن‌ها نوشته شده بود: لطفاً از من استفاده کنيد. ولي آشغال‌هاي زيادي روي زمين ديده مي‌شد. روي هم رفته، از بين تمام شهرهايي که ما ديديم، دهلي تميزترين شهر بود. البته مرکز آن تميز بود و حومه‌ي شهر پر از زباله بود. آگرا و جيپور با اينکه از شهرهاي توريستي هندوستان هستند، اما اصلاً پاکيزه نيستند. بخشي از آن برمي‌گردد به اينکه با وجود جمعيت بالاي هند، امکان مديريت زباله وجود ندارد. بخشي ديگر برمي‌گردد به اينکه گاندي براي بيرون کردن انگليسي‌ها از مردم خواسته بود زباله‌ها و فاضلابشان را در خيابان‌ها بريزند و اين موضوع از همان زمان باقي مانده. ما جاهاي مختلف شهر را مي‌ديديم و اين‌طور نبود که تنها قسمت‌هاي کثيف آن را ببينيم. اين کثيفي در تمام هندوستان مشهود بود. پاکستان نيز از نظر بهداشتي کشور تميزي نبود. هرچند که اسلام‌آباد و لاهور فوق‌العاده تميز و قشنگ بودند. در خود پاکستان هم اگر بپرسيد، به شما اسلام‌آباد و لاهور را پيشنهاد مي‌کنند. لاهور واقعاً شهر زيبايي بود و اماکن جذابي داشت. اسلام‌آباد نيز بسيار تميز و زيبا بود. اسلام‌آباد طوري بود که شما احساس مي‌کرديد در جنگل هستيد. از دور تا دور نيز با کوهستان محصور شده. مردم پاکستان مي‌گفتند که دولت فقط به همين دو شهر رسيدگي مي‌کند و از ديگر ايالات کشور غافل است. در ايالت بلوچستانِ پاکستان به هر سوپرمارکتي که مي‌رفتيم، آب‌ معدني خنک پيدا نمي‌شد‌. همه آب معدني گرم داشتند. علتش را پرسيديم. گفتند که تنها روزي 3 الي 4 ساعت برق دارند و حتي گوشي‌هاي موبايلشان باتري خالي مي‌کند. خنکي آب معدني که جاي خود دارد. در واقع نه برق داشتند، نه گاز و نه آب. به عبارتي هيچ چيزي ندارند. ما در سفرهايي که به ترکيه که يک کشور توريستي‌ است و گرجستان و ارمنستان که کشورهاي کم‌جمعيتي هستند داشتيم، اين‌طور برداشت کرديم که ايران از نظر رفاهي اين کشورها عقب‌تر است. اما وقتي پاکستان و هندوستان را ديدم، متوجه شدم ايران از اين دو کشور جلوتر است. ما در ايران تقريباً قطعي برق نداريم. هرچند که مشکل قطعي آب داريم. اما به طور مثال، جاده‌هاي ايران خيلي شرايط بهتري دارند. ما در پاکستان 700 کيلومتر را تا کويته در يک جاده با سطح دسترسي روستايي که پر از چاله است و در قسمت‌هايي از آن شن تلنبار شده طي کرديم. اما وقتي از مرز پاکستان پا به ايران گذاشتيم، با اتوبان رو‌به‌رو شديم.

 

مردم هندوستان با چنين مشکلاتي از قبيل قطعي برق که در پاکستان وجود دارد روبهرو نيستند؟

وحيد: هندوستان از نظر بهداشتي بهتر از پاکستان نيست. ولي بر خلاف پاکستان، در آن وسعت قطعي طولاني‌مدت برق ندارد. اما به طور کلي، هزينه‌ها در هر دو کشور خيلي بالاست. به طور مثال، شيملاي هندوستان يک منطقه‌ي کوهستاني مثل زيارت است. اما با ارتفاع خيلي بيش‌تري، جاي بسيار سردي است. ما در باران به هتلي که آنجا رزرو کرده بوديم، رسيديم و متوجه شديم که سيستم گرمايشي ندارد و بايد براي اجاره‌ي هيتر، شبي 300 روپيه بپردازيم. اين در حالي بود که اجاره‌ي اتاق شبي 1500 روپيه بود. يعني يک‌سوم هزينه‌ي هتل بايد بابت هيتر مي‌پرداختيم. چرا که برق در هندوستان بهاي بالايي دارد. در پاکستان هم وضعيت هتل‌ها همين بود و به طور مثال آب گرم نداشتند. چرا که چيزي تحت عنوان گاز ندارند و هزينه‌هاي برقشان نيز بالاست. برخي از هتل‌ها از ساعت 7 تا 11 آب گرم داشتند. اين در حالي است که تقريباً هر هتلي در ايران آب گرم دارد. البته وضعيت هندوستان در اين مورد بهتر بود. چرا که گازوئيل در دسترسشان است. البته هزينه‌هاي همان نيز بالاست.

 

بسياري از شاعران مطرح فارسيزبان مثل بيدل و امير خسرو اهل هندوستان بودند. از طرفي، اساطير ايران و هند نيز ريشههاي مشترکي دارند. در نتيجه، اشتراکاتي در فرهنگ ما و آنها وجود دارد. واکنش مردم هندوستان وقتي که متوجه ايراني بودنتان ميشدند چه بود؟

وحيد: به طور کلي، برخورد خوبي با ما داشتند. صرفاً نه با ما ايراني‌ها، بلکه با همه‌ي ملت‌ها رفتارهاي خوبي دارند. من فکر نمي‌کنم کشور هندوستان با کشوري جز پاکستان رابطه‌ي چندان بدي داشته باشد. در برخي موارد پيش مي‌آمد که آن‌ها رگ و ريشه‌هاي مشترک خودشان و ما را مي‌شناختند و براي ما بازگو مي‌کردند. در مواردي هم اصلاً نمي‌دانستند ايران کجاي دنياست.

 

واکنش پاکستانيها به ديدن دو مسافر ايراني چگونه بود؟

سحر: در برخي نقاط پاکستان احترام زيادي به ايراني‌ها مي‌گذاشتند. برخي ايران را با مشهد و امام رضا مي‌شناختند و به علت مسلمان بودنشان، علاقه‌ي زيادي به اين شهر داشتند. مردم هند اين‌گونه نبودند. از طرفي هندوستان کشور بسيار پرجمعيتي است و مردمش درگيري‌هاي زيادي دارند. به همين خاطر، کم‌تر توجه و علاقه نشان مي‌دادند.

 

سفر در پاکستان از اين جهت که برخي فارسي بلدند سادهتر نبود؟

وحيد: اتفاقاً پاکستاني‌ها اصلاً فارسي بلد نيستند. ما هم چنين تصور غلطي را درباره‌ي پاکستاني‌ها داشتيم. در حالي که زبان رسمي آن‌ها اردو و انگليسي است. مردم هر دو کشور از اين جهت که زماني مستعمره‌ي انگلستان بوده‌اند، به خوبي به زبان انگليسي تسلط دارند. البته در مناطق روستايي هندوستان و پاکستان، مردم بومي آن مناطق کم‌تر انگليسي صحبت مي‌کردند. هرچند که در شهرهاي بزرگ و حتي شهرهاي کوچک نيز مردم به خوبي انگليسي صحبت مي‌کردند.

 

در هندوستان فارسيزبان نديديد؟

سحر: اکثر فارسي‌زبان‌هاي هندوستان در گوا و بمبئي زندگي مي‌کنند. سفر  ما به مثلث طلايي (آگرا، جيپور و دهلي) در شمال هند بود. در حالي که گوا يک شهر دانشگاهي در جنوب هندوستان است.

 

با وجود همهي اين مشکلات، دوست داريد باري ديگر به هندوستان سفر کنيد؟

سحر: به شخصه علاقه دارم در سفرهاي بعدي از مرز ديگري وارد هندوستان شويم تا شهرهايي مثل بمبئي و بنگلور را هم ببينيم. چرا که در سفر قبلي فقط قسمت شمالي يا همان مثلث طلايي هند (آگرا، جيپور و دهلي) را ديديم. کشمير نيز از ديگر جاهايي بود که دوست داشتيم ببينيم. حتماً شنيده‌ايد که مي‌گويند تکه‌اي از بهشت است. اما به دليل برف و سرماي شديد هوا ترجيح داديم به آنجا سفر نکنيم. هندوستان طوري است که هر فصل بايد به نواحي خاصي سفر کرد.

 

قصد نوشتن سفرنامه از سفر اخيرتان را نداريد؟

نوشتن سفرنامه هم نياز به وقت زيادي دارد و هم از حوصله خارج است.  امروز با تکنولوژي‌هاي روز، مردم کتاب‌هاي الکترونيک را مطالعه کرده يا کتاب صوتي گوش مي‌دهند. انسان هم موجودي ذاتاً تنبل است و از اين جهت راحت‌تر است. البته خاطرات سفر را جز به جز در صفحه‌ي مجازي‌مان استوري و پست کرديم. البته قصد دارم همه‌ي نکات را به اشتراک بگذارم تا به همه‌ي سؤالات کساني که قصد چنين سفرهايي را دارند، پاسخ داده باشم.

از اينکه وقتتان را در اختيار

 مخاطبان گلشن مهر گذاشتيد، سپاسگزاريم