الگوهايي براي زندگي


یاددداشت اول |

   با مسووليت سردبير

 

هر جامعه اي براي آنکه راه رستگاري و سعادت را در پيش گيرد، ناگزير است که براي خود الگوهايي  به دست دهد. اين الگوها مي توانند کهن الگوهايي مانند رستم و سهراب براي مردان  و يا فرنگيس، تهمينه و روداوه  براي بانوان باشند و يا در حوزه مذهبي شخصيتهاي  کم نظيري مانند امام علي (ع) و امام حسين (ع) و يا حضرت فاطمه (س) را مي توان از آن دست الگوها دانست. علاوه بر اين کهن الگوها هم چنين نياز است که در دوران اکنون نيز هر جامعه اي  نمادها و الگوهاي خود را پرورش دهد تا به خود و منتقدان نشان دهد که آن انديشه و تمدن توان توليد انسان هاي فرهيخته را دارد، زيرا بدون خلق انسان هاي بزرگ اصولا امکان ادامه راه عقلانيت و فرهيختگي ميسر نخواهد شد و دير زماني نخواهد گذشت که مسير دانايي و عقلانيت متروکه خواهد شد و عوام سيطره خود را گسترش خواهند داد و لاجرم خردمندان و اهل تامل خانه نشين خواهند شد، به اين خاطر هر جامعه اي نيازمند يادآوري الگوهاي کهن و معاصر خويش است تا روح اميد  براي ارتقا از دست نرود  و جامعه هم چنان اميدوار براي کار و تلاش باقي بماند به همين خاطر يادآوري انسان هاي فرهيخته و بزرگداشت آنها بدور  از نگاه ايديولوژيک و سياسي  اهميت پيدا مي کند، زيرا مخاطبان متوجه اين نکته بنيادين مي شوند که علم و دانايي به خودي خود و وراي نگاههاي خرد سالانه سياست زده صاحب ارزش است و بايد براي آن احترام قايل بود.  شايد يکي از آن الگوهاي هم عصر ما استاد دکتر  غلامحسين يوسفي مصحح، مترجم و نويسنده  باشد که امروز سيزدهم آذرماه سالروز درگذشت اوست. اين استاد که با تصحيح بوستان و گلستان جناب سعدي نام خود را در کنار بزرگاني هم چون محمد علي فروغي، بديع الزمان فروزانفر  و ... جاودانه کرد علاوه بر اين تصحيح هاي ارزشمند دستي نيز در نقد ادبي داشت و با ترجمه آثار بزرگان در مسير دانايي و ارتقاي ملت ايران گام برداشت. ياد او که در چنين روزي در شصت و سه سالگي از دنيا گذر کرد، گرامي و خاطره اش ماندگار. بزرگان را قدر بدانيم و ياد و نامشان را بر صدر نشانيم.