براي حکمراني شايستگان : قاعده بازي را تغييردهيد
تیتر اول |
محمد نظري - براي جلوگيري از تبديل شدن استان به بيابان و براي ... قواعد بازي «انتخاب و انتصاب مديران استان» را تغيير دهيد. همانند رييس جمهور محترم با ساز و کاري علمي و شاخصهاي معتبر، چهره هاي طراز اول و متخصص استان براي تصدي مناصب معرفي کنيد. از اولين اقدامات رييس جمهور منتخب، آقاي دکتر پزشکيان تغيير روش انتخاب وزرا و معاونانش بود. در دهه هاي گذشته براي انتخاب وزرا و معاونان، در پستوها و لابي هاي سياسي تصميم گيري مي شد. ولي دکتر پزشکيان بر شعارهاي اصلي خود (حق و عدالت، کارشناسي، پاسخگو بودن و شفافيت، انسجام همه نيروها، جوانگرايي...) پاي بند ماند. دکتر پزشکيان از دانشگاهيان، خبرگان، نهادهاي مدني، همه جريانات( همه جريانات موافق، مخالف، تحريمي) براي تعيين مکانيزم اصولي شاخصهاي انتخاب و به دنبال آن معرفي چهره هاي کارآمد درخواست ياري کرد. دکتر پزشکيان ساز و کاري تحت عنوان شوراي راهبري تعريف کرد. از همه جريانهاي سياسي، گروهها، اقوام و مذاهب در کارگروهها و کميته هاي کارشناسي استفاده کرد. دکتر پزشکيان خواستار برقراري حق و عدالت براي همه (نه فقط طرفداران خود)، شايسته سالاري(حتي اگر از گروه مخالف وي باشد)، تخصص و توانمندي علمي، حرفه اي و
حرکت بر اساس وحدت همه نيروها و جوانگرايي است. آقاي پزشکيان فرياد اتحاد و وحدت سر داد و از همهي رقباي خود دعوت به همکاري کرد. بر اين اساس وي مخالف دوگانه سازي
( اصلاحات، اصولگرا، فارس، غيرفارس، انتخابي، انتصابي)بوده و معتقد است که هر فرد ايراني که توانمند، شايسته، سالم و متخصص باشد براي تحقق اهداف کلان سند چشم انداز و برنامه هفتم توسعه مورد استفاده قرار گيرد. بر مبناي طرز تفکر فوق است که دکتر پزشکيان قاعده بازي انتخاب مديران را تغيير داده، در پشت شيشه هاي شفاف قرار ميدهد که قابل ارزيابي، رديابي و انتقاد باشد. اگر روش دکتر پزشکيان را مبنا قرار دهيم مديران ارشد استان گلستان و فعالان اجتماعي، سياسي استان گلستان هم لازم است قواعد معرفي چهره هاي سياسي و اداري را تغيير دهند. ساز و کاري جديد و علمي شکل بدهند تا چهره هاي جديد، متخصص، شايسته، جوان با ساز و کاري قابل اندازهگيري معرفي گردند. فراخواندن دانشگاهيان، جريانات سياسي، نهادهاي مدني، چهره هاي معتبر اجتماعي ،براي شکل دهي ساز و کار مناسب و تعيين شاخص هاي معتبر نخستين گام است.
بر مبناي روش کارشناس محور، شايسته سالار، وحدت گرا، جوانگرا و هدف گراي پزشکيان، شخصيتهاي توانمند و شايسته زيادي در بين متخصصين و فعالان استان گلستان اعم از فارس، ترکمن، سيستاني، بلوچ... وجود دارد که در رسته و حوزه خود حرفي براي گفتن دارند. مديران ارشد استاني، نمايندگان مجلس و فعالان سياسي و اجتماعي بايد توجه داشته باشند که مشکلات فعلي نتيجه روشها، ساز و کارهاي انتخاب مديران در سالهاي قبل است. به عنوان مثال در سال 1355 نرخ بيکاري کشور حدود 10 درصد و نرخ بيکاري استان گلستان حدود 2 درصد و
بمراتب پايين تر از ميانگين نرخ بيکاري کشوري است ولي استان طي دهه هاي اخير با نرخ بيکاري بالاي ده درصد دست و پنجه نرم ميکرده است. همچنين صنعت پنبه استان گلستان و کارخانجات مرتبط با آن (زنجيره ارزش پنبه) تقريباً نابود شد. محيط زيست استان بشکلي تخريب شده است که طبق يک گزارش، استان گلستان تا 15 سال آينده تبديل به بيابان ميشود که در اين ميان306 هزار هکتار از مراتع شمال استان مستعد تبديل به بيابان است که از اين مقدار، 130 هزار هکتار در شرايط بحراني بيابانزايي و توليد ريزگرد قرار دارد. اثرات معضلات زيست محيطي در زندگي روزمره مردم استان بويژه در فصل تابستان کاملا ملموس است. شاخص هاي مزبور مبين خروجي و عملکرد مديران استاني اعم از اصلاح طلبان و اصولگرايان و روشهاي حکمراني آنان است. بديهي است که روشهاي گذشته انتخاب (انتخاب جناحي، گروهي )و حکمراني غيرکارشناسي، مشکلات کنوني را توليد کرده، لذا با روشهاي قبلي نميتوان مشکلات کنوني را حل کرد. بنابر اين سعي شود مطابق سياست ورزي کلان کشوري، با روشها و ساز وکارهاي جديد و روشهاي علمي، با محور قراردادن تخصص، جوانگرايي، وحدت، حقوق اساسي ملت براي برخورداري از حداقل رفاه و تامين اجتماعي، با استفاده از ظرفيتهاي سند چشمانداز و برنامه هفتم توسعه مشکلات را حل کرده و جامعه را به پيش برد. خلاصه بحث آن است که براي حل مشکلات استان لازم است ضمن تغيير قاعده نصب و انتصاب مديران سياسي و اداري تلاش شود که ساز وکاري اصولي و کارشناسي تعيين شود که در آن افراد معرفي شده، چهره هاي طراز اول استان، متخصص، شايسته، عدالت محور در حوزه هاي مختلف علمي، اداري، سياسي باشند. انتخاب آنان مبتني بر ساز و کاري مشخص، شفاف و قابل اندازهگيري باشد تا معرفي شده گان برآيند واقعي توانمنديهاي استان در زمينه هاي علمي، تخصصي، سياسي، اجتماعي براي آباداني و پيشرفت ايران و استان باشد. مفهوم معکوس مطالب فوق آن است که انتخاب چهره هاي ضعيف، ناکارآمد و غير متخصص، صرفا مبتني بر نزديکي به مديران ارشد و نماينده گان مجلس، به ضرر استان و تداوم بخش مشکلات اقتصادي، اجتماعي، زيست محيطي استان و سلب حق حيات حداقلي رفاه و آسايش از شهروندان است. و در صورت وقوع فاجعه زيست محيطي( فاجعه اي که حدود 15 سال با آن فاصله داريم)، نسلهاي آتي و تاريخ از مديران ارشد و نماينده گان مجلس، به عنوان عاملان تبديل استان سرسبز گلستان به بيابان ياد خواهند کرد.
فوق دکتري مديريت و کارشناس
ارشد حقوق بين الملل