معضلات ما2 معضل نهاد بي مسماي جهاد کشاورزي
یادداشت |
دکترجلال الدين سيدي
گمان نمي کنم احتياج به مقدمه چيني باشد! تيتر مطلب گوياست! وزارتي که با ادغام نهاد انقلابي جهاد سازندگي قرار بود بهمراه داشتن خصلت يک سازمان اداري در امور کشاورزي، باغداري و دامداري با مساعدت از روحيه و تجربهء قرارگاهي جهاد سازندگي خود را مجهز به داشتن همزمان تخصص وتعهد سازد!. اکنون محصول سي سال يدک کشيدن اين عنوان گوش نوازش، پيش روي ماست! محصولي که بنظر اصلا هم چشم نواز نمي آيد! از روزي که براي برکرسي تخصص نشاندن فاقد تخصص ها شعار اصالت تعهد باب شد، هرچند اندک دلسوزاني چون شهيد چمران فرياد زدند: آنکس که تخصص ندارد و کرسي متخصص را اشغال مي کند، نمي تواند تعهد داشته باشد! گوش، گوش نامتخصص مدعي تعهد بود و ناله، نالهء متعهد به تخصص و آنچه به جايي نرسيد، فرياد بود! امروز فرياد خاموش طبيعت و زراعت حتي از لاي درزهاي زمين سوخته و ترک خورده و آبستن فرو نشست جاي جاي مملکت بوضوح قابل استماع است! گمان مي کنم بعنوان شهروندي که بعد از 24 سال تلمذ در امر اقتصاد و سياست و حقوق و روابط بين الملل، عاقبت کارم بازگشت به همان نقطه ي شروع يعني کشاورزي است، انتظارم از متوليان نهاد جهاد کشاورزي آنقدري واقع بينانه هست که نشود برچسب غرض ومرض يا فقدان اطلاع کافي! بر آن زد! به همين علت است که قلم برداشتم تا بگويم: آقاي وزير و مديرکشاورزي مملکت! "حال من کشاورز هيچ خوب نيست! شما به همه مي گوييد خوب است، انتظار داريد ما هم بگوييم خوب است،چون خوبيت ندارد؟!چرا،خوبيت دارد! آنچه خوبيت ندارد حال من است و قال شما! مدتهاست حرف درماني ديگرحال ما را خوب نمي کند!باور کنيد وقت کاستن از تعارف و افزودن برمبلغ است! از آن روز که به" فضيلت درک جايگاه استراتژيک کشاورزي" نايل گرديده شد و براي خودکفايي در محصولات استراتژيک زراعي چون گندم برنامه هاي توسعهء پنج ساله و هشت ساله تبيين و جوايز تشويقي براي ترويج فرهنگ زراعت استراتژيک تعيين کردند، سپس جشن خودکفايي گندم گرفتند! تا امروز که جيرهء نهاده هاي زراعتش را تقليل دادند، از سرو ته کيفيت وکميت خدمات حمايتي زدند! بذر را گران فروختند و محصول را ارزان خريدند و پولش را آنقدر ندادند تا براي پرداخت بدهي هاي سال قبلش براي سال بعد مقروض سلف خرهاي طناز شود، راه توسعهء کشاورزي به سمت اضمحلال و انقراض با بيشترين سرعت درکمترين زمان ممکن پيموده شده است! از شما مي پرسم: آيا اين بود رهيافت، رويکرد و کارکرد مد نظر" تز مديريت جهادي در وزارت کشاورزي"؟! گاهي اين سوال پيش مي آيد که هرساله يا چند ساله شعاري بعنوان تبيين استراتژي وتعيين هدف و نقشهء راه دولت يا وزارتخانه هايش بيان مي شود اما هيچ اثري ازتلاش براي تحقق آن استراتژي يا رسيدن به آن هدف مشاهده نمي شود: آيا براستي هدف ومقصد تعيين شده هماني است که بيان شده است؟ بعبارت ديگر "اهداف تبيين شده" با "اهداف تعيين شده" يکي است؟! يا اين که هدفي که تعيين شده غير از آن است که تبيين شده است و ما بي اطلاعيم و نيازمند" رمز گشايي اسماء" هستيم؟! وگرنه اينهمه راهنما به چپ و گردش براست کردن متوليان نهادي با نام بي مسماي جهاد کشاورزي از سرکدامين حکمت است؟! چرا راه طي شده با نقشه راه اعلام شده همخواني ندارد؟چرا سخن از حمايت از کشاورزان وتوسعهء کشاورزي است اما صداي خوردن تيشه به ريشهء کشاورز و کشاورزي به گوش مي رسد؟ درمورد وزارتخانهء کشاورزي، براستي ازکدام "مديريت جهادي در چنين نهادي" مي توان سراغ گرفت؟! آيا اگر قرار بود با احداث يک نهاد ضد جهادي! گردن کشاورزي مملکت زده بشود وضع کشاورز و کشاورزي مان ازامروز بدتر مي بود؟! باور کنيد سالهاست بي نتيجه فکر مي کنم: کجاي اين نهاد جهادي است؟ يکي بايد مفهوم جهاد را بازتعريف کند تا ما از سوءتفاهم بيرون بياييم! "جهادوار خدمت به کشاورزي" مملکت که اين نمي شود!اگر آنچه بر اثر عملکرد اين نهاد و بر حال و روز کشاورز و کشاورزي مملکت بر آمده خدمت است، پس خيانت چيست؟! آيا مشکل در درک ما ازاهميت کشاورزي ودامداري و باغداري در استقلال وتوسعهء کشور است؟يا اين که اين حوزه ديگر اهميت خود را ازدست داده است؟ويا اين که کساني بر سرکار هستند که يا از درک اهميت آن عاجز هستند يا اصلا اينکاره نيستند؟ نگاهي به واردات وصادرات محصولات کشاورزي گوياي وضعيت ماست! نيازي به سفسطه و مغلطه گويي و درلاک دفاعي رفتن مسولين امر نيست! کافيست جواب درست و واقع بينانه و منصفانهء اين سوال را بيابيم : آيا کشاورزي و دامداري و باغداري ما دراوج شکوفايي و رونق است و کشاورزان ودامداران وباغداران ما از وضعيت خودشان وشغلشان راضي هستند ؟!
من به عنوان يک کشاورز ابدا" از اين وضعيت راضي نيستم. در کشوري که به لحاظ برخورداري از ثروت منابع آبي وخاکي ومعدني وغناي طبيعي نسبت به پيشرفته ترين وتوسعه يافته ترين کشورها هيچگونه کم وکسري ندارد، توضيح چنين وضعيتي جز با سوء مديريت و ناکارآمدي قابل ايضاح نيست! نکتهء کليدي اينجاست که: اگر وزير هر وزارتخانه يي برخاسته از بطن ومتن وبدنهء همان وزارتخانه نباشد و بجاي تجربه وکارداني وکارآمدي اش براي پيشرفت آن وزارتخانه، لابيگري وتوصيه و اين را ببين و با آن ببند، در تعيين وزيرو رييس وزارتخانه نقش اصلي را داشته باشد، ناگزيروضعيت بحران مديريتي پيش خواهد آمد! و به تبع آن اتباع و رعاياي ! آن وزارتخانه هم به فلاکت درخواهند غلطيد! آيا گزافه گويي است چنانچه گفته شود کشاورزي مملکت هم چون دامداري وباغداري اش درحال نابودي است؟ و اضافه شود مسول اين وضعيت اگر متوليان وزارت کشاورزي نباشند لطفا توضيح بدهند کيست؟! کشاورزان مي پرسند : چرا از سروته کيفيت وکميت نهاده هاي ضروري کاشت،داشت و برداشت زده شده و برقيمت آن بصورت تصاعدي افزوده شده، هزينه هاي تحميل شده برکشاورز رو به آسمان سير مي کنند و محصول کشاورز برخلاف همهء اجناس و اقلام که اتفاقا توسط خود دولت هم گاه برنرخ شان تا دويست درصد افزوده مي شود، در مقابل به قيمت محصول کشاورز گاه حتي بيست درصد هم افزوده نمي گردد؟ چرا دولت بواسطهء وزارت کشاورزي برنرخ کمباين و کاميون و نهاده ها نظارت وکنترل ندارد و ازکشاورز بي دفاع ومظلوم درمقابل بي انصافي کمباين داران وکاميون داراني که هنگام درو با بي رحمي وبي انصافي پوست کشاورز بي پشت وپناه را مي کنند، حمايت نمي کند؟! چرا بجاي تشويق کشاورزان براي کاشت اقلام استراتژيک که ضامن استقلال مملکت هستند پس از شش ماه پر مرارت واسترس و استقراض و وامداري کشاورز درمراحل کاشت، داشت و برداشت، محصولات آنها را با هزار افت و کسر مفيد و نامفيدي که هم ريش و هم قيچي اش دست کارشناسان خود دولت است و توي سرمال کشاورز مي زنند، از آنها به اصطلاح مي خرد و پولش را هروقت دلش خواست مي دهد يا نمي دهد!؟ چرا جهاد يا ساير بازوهاي اجرايي دولت درهنگام فروش محصولي مانند گندم هم به سيلوها، امر وتهي مي کنند تا مديران سيلو هااز واگذاري انبار به بخش خصوصي امتناغ کنند و آنها جا براي نگهداري محصول خريداري شده ازکشاورز نداشته باشند ويا قادر به خريد نشوند! و عملا دست دولت براي خريد انحصاري محصول کشاورز باز باشد؟ بنظر مي رسد قرار بود پا جاي پاي کره جنوبي بگذاريم امااز کره شمالي سر درآورده ايم! آيا وزارت کشاورزي قرار است بصورت يک کارتل ، کشاورز و محصولش را درمشت خود نگه داشته و انحصار طلبانه با مداخله دربازار عليه کشاورز عمل کند؟! دست وبال تاجرين را با بستن درب انبار سيلو ها به رويشان بستيد، آنها را از خريدن گندم و غلات کشاورزان بازداشتيد! اشکال ندارد، پول محصول کشاورز را چرا سروقتش نمي دهيد؟!
چرا يارانهء ارزان نگه داشتن نان را بايد از جيب کشاورز گندمکار با مفت خريدن گندمش پرداخت کنيد؟ آيا با کشاورز شريک هستيد؟ اگر چنين فکر مي کنيد پس لطفا سهم شراکت خودتان را با تحويل بذرو کود وسموم با کيفيت بالا و قيمت پايين و کنترل نرخ حمل ونقل وکمباين و ادوات کشاورزي و جوايز تشويقي براي کاشت گندم و محصولات استراتژيک ضامن بقا واستقلال کشور،پرداخت کنيد! نمي شود هزينه کشاورز در کشور دو برابر سال قبل باشد وافزايش درآمدش يک دوم سال قبل! حالا اگر مي گوييد:"کرديم شد!". باشد ولي خيلي ها قبل ازشما فکر مي کردند شد،اما نشد!
مخاطب آنچه گفته شد صرفا متولين وزارت بي مسماي جهاد کشاورزي نبود، متوليان نصب وزير "اين نهاد فارغ ازجهاد" يعني شوراي راهبردي تعيين وزرا و مسولين آقاي دکتر پزشکيان هم بود. اکنون که دولت دکترپزشکيان درآغاز راه است، بهتر است از گذشته وحال وزارتخانه ها بويژه وزارت کشاورزي درس عبرت گرفته وبا مد نظر قراردادن ضرورت احراز تخصص وزرا و علي الخصوص وزارت (جهاد)کشاورزي در صدد رفع جدي معضلات کشاورز وکشاورزي درمملکت و مرهم نهادن برزخم کشاورزان باشند وگرنه اين زخم اگر عفوني شود، بعيد نيست مملکت را فلج کند!با توليد کنندگان نان مملکت شوخي نکنيد! ما گفتيم آنچه شرط بلاغ بود!