مردگاني که فقط نفس مي کشند
یادداشت |
️ابراهيم حسن بيگي
در نقد اداره کل فرهنگو ارشاد اسلامی
شنيدم هوشنگ برنجي، هنرمند اهل موسيقي و معلم سرشناس و بازنشسته گرگاني، به رحمت خدا رفته است. در اطلاعيه ترحيم نوشته بودند که سه شنبه بيست و سوم مرداد از مقابل تالار فخرالدين اسعد گرگاني تشييع خواهد شد. خوشحال شدم از اينکه مديران فرهنگي و بخصوص اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، اگر زنده هنرمندان را در نمي يابند، اما به مرده شان ارزش و احترام قايلند.
با اينکه با مرحوم برنجي دوستي و آشنايي نزديکي نداشتم اما به حرمت هنرش و اينکه از بستگان نزديک دوست و نويسنده سرشناس کشور و استان، آقاي سيد حسين ميرکاظمي هستند خودم را به اين مراسم رساندم. تابوت را گذاشته بودند روي پله هاي مقابل در ورودي تالار. درهاي تالار بسته بود.
هيچ نوع بنر و پوستري، شاخه گلي، حاکي از تسليت از طرف نهادهاي فرهنگي و بخصوص ارشاد اسلامي نصب نشده بود. و تاسف بار اينکه از مديران فرهنگي شهر و استان کسي نبود. حتي محتمل ترين فرد يعني مدير کل ارشاد استان. نکته دردناکتر اينکه درهاي تالار بسته بود و مدعوين در گرماي شديد هوا ايستاده بودند. اگر قصد توهين و تحقير اهل هنر نبوده باشد،
حداقل مي توانستند درهاي تالار را باز کنند تا مراسم تشييع اين هنرمند فرهيخته در سالن ورودي تالار برگزار مي شد. اين حداقل احترام به يک هنرمند بود و به دوستان و بستگان وخانواده اش تا در زير آفتاب سوزان، تن و جانشان به عرق ننشيند.
بايد خوشحال بود که پيش از تمام شدن عمر مرحوم برنجي، عمر مديريت اين مسيولين و مديران بيگانه با فرهنگ و هنر و انسانيت به پايان رسيد. و اينک مي شود فاتحه اي هم براي مديران بي کفايت و مرده اي خواند که فقط نفس مي کشند... نويسنده معاصر