اتلاف منابع
یاددداشت اول |
■ با مسووليت سردبير
گاهي گمان مي شود کسي يا کساني علاقه اي به حل مساله ندارند، آنها اصولا حکمراني را يک امر جدي و قطعي نمي دانند، سخن بدون پشتوانه مي گويند، شعار بي حساب مي دهند و چندان به دخل و خرج نمي انديشند، به جاي اصلاح ساختارها و سياستها ي نادرست مدام به کارگزاراني نقد مي کنند که نمي توانند از پس ساختارها و سياستهاي نادرست بر آيند و بعد از چندي مدام دور خود به دوران مي افتند و نمي دانند چه کنند، بنابراين اولين گام، پذيرش اشکالات ساختاري در حکمراني و تبيين آن نقص هاست، بايد دقيق و حرفه اي به مساله نگاه کرد و آن را به خوبي شناخت، براي نمونه آيا مي توان هزينه سنگيني که در گسست دو دولت براي ملت بوجود مي آيد را شمارش کرد، ملت بايد چند وقت منتظر باشد تا رييس جمهور جديد سر کار آيد، تا به کي منتظر باشد وزرا و سپس معاونين و استانداران و مديران ديگر منصوب شوند و سپس تا چند وقت مشکلات را به گردن دولت قبلي بيندازند و تا ... آيا حسابي از هزينه سنگيني که جابجايي دولتها و رها شدن امورات در پي دارد را شمرده ايم ؟ آيا دنيا هم همين گونه پر هزينه رفتار مي کند؟ علاوه بر اين با کدام مکانيزم مديران را انتخاب مي کنيم، الان همه مي خواهند استاندار باشند و فردا همه در صف معاون استاندار يا مديرکلي و اين فرايند تا آخر سال به درازا خواهد کشيد. طرفه آنکه کسي نمي پرسد با کدام برنامه ريزي و کدام نيروي تربيت شده مي خواهيد قبول مسووليت کنيد؟ اين اتلاف وقت و منبع در لحظه از جيب ملتي هزينه مي شود که آه در بساط ندارد و هر روز بيشتر زير خط فقر غوطه مي خورد، علاوه بر اينها نگاهي به سازمان ها و دستگاههاي موازي که معلوم نيست هر يک کدام کار را انجام مي دهند به ما مي گويد اتلاف منابع را جدي نگرفته ايم و هر روز در حال فرصت سوزي هستيم. بر اين اساس به نظر مي آيد راه ميان بري براي توسعه وجود ندارد. تکيه بر خرد جمعي، حکمراني حزبي، اطلاع رساني آزاد، گسترش نهادهاي مدني و صنفي و پاسخگويي کارگزاران، بنيان حرکت به سوي توسعه است که بايد جدي گرفت زيرا حکمراني يک امر کاملا جدي است، بايد بدانيم با تعارف هيچ ملتي رستگار نشده است.