دولتها و تربيت انسان
یاددداشت اول |
■ بامسووليت سردبير
بسياري از کشورهاي پيشرفته در جهان خصوصا کشورهاي شرقي و آسياي دور مانند ژاپن، کره جنوبي و سنگاپور ... حرکت به سوي توسعه را هم زمان با ما يا با فاصله اي چند ساله پس از ما آغاز کرده اند، در اين ميان حتي مالزي با فاصله اي بيش از پنجاه سال از ايران حرکت به سوي رشد و توسعه را آغاز کرد، اما آنگونه که مي بينيم اين کشورها اينک خود را به دروازه هاي توسعه رسانده اند و يا با کشورهاي درجه اول دنيا رقابت مي نمايند در حالي که ايران با اينکه دو انقلاب مشروطه و اسلامي را در صد و ده سال گذشته به انجام رسانده است ولي هم چنان درگير توسعه نيافتگي و عقب ماندگي از کشورهاي جهان اول است. برخي از متفکران معتقدند علت عقب ماندگي کلان ايران را بايد در نوع تعليم و تربيت شهروندان آن جستجو کرد و با توجه به اينکه در صد و ده سال گذشته سه مدل حکمراني با سه نوع ايدئولوژي در ايران به قدرت رسيده اند و نظام مدرسه و تعليم و تربيت در ايران را تحت تاثير خود قرار داده اند، هر يک نيز مدل خاص خود را در مدرسه و تعليم و تربيت پيش گرفته اند، بنابراين به نظر مي رسد شهروندان ايراني به تبع سياستهاي تاثيرگذار دولتها در امر آموزش شهرونداني ايدئولوژيک تربيت شده اند و با توجه به ظهور سه دولت ايدئولوژيک و آموزه هاي متفاوت به نظر مي آيد بحران هويت و به تبع آن بحران رفتاري در زندگي شخصي و اجتماعي ايرانيان غير قابل اجتناب باشد. اما تجربيات کشورهاي توسعه يافته حکايت از اين واقعيت دارد که آنان از ابتداي ايجاد دولت مدرن به درستي دريافته اند که در جهت احقاق حقوق شهروندان و استفاده از پتانسيل هاي شهروندان؛ به اين فهم نايل شده اند که چگونه انساني را مي خواهند تربيت نمايند .اين مساله البته تنها شامل ايران نبوده و نيست بلکه بسياري از کشورهاي خاورميانه و شاخ آفريقا نيز درگير چنين مشکلي بوده و هستند.
بعنوان نمونه نصر حامد ابو زيد که يکي از متفکران صاحب نظر مصري است در نقد ساختار آموزشي مصريان مي گويد"عقلانيت، ضد استبداد و تماميت خواهي است و مخالف با نژاد پرستي و تعصب ديني، مذهبي يا قومي .
تمام اين ارزش هاي ضد عقل در فرهنگ سياسي، ديني و اجتماعي ما ريشه دوانده است ..... کودکان ما از هنگام زاده شدن اين ارزش ها را تنفس مي کنند، در مدرسه آنها را مي آموزند، سپس از طريق رسانه هاي جمعي و شنيداري شب و روز در مغزشان فرو مي کنند و وقتي بزرگ مي شوند در دانشگاهها ...... " اين گفته ابو زيد در جامعه ايران نيز تسري دارد و مي توان نمونه هاي بسياري از آن را در جاي جاي ساحت تربيتي مدارس نشان داد و تاثير ايدئولوژي هاي دولتهاي مدرن را در آن يافت، بديهي است که شاگردان مدرسه مشروطه، با سبک و سياق دولتهاي مشروطه، شاگردان دولتهاي پهلوي اول و دوم با آموزه هاي خاص مورد نظر آن دولتها و شاگردان مکتب جمهوري اسلامي با انديشه ديني پرورش يافته اند و جالب آنکه گاهي اين آموزه ها بصورت بنيادين با هم تفاوت دارد و از منظر هستي شناسي، معرفت شناسي و ... در نقطه مقابل يکديگرند، از جانب ديگر بايد اذعان کرد از مهمترين وظايف حکمراني خوب تربيت شهروندان آگاه و بالغ است. عدم توجه علمي و حرفه اي به تربيت و آموزش و پرورش همواره باعث عقب ماندگي هاي بنيادين در جامعه بشري شده است، بنابراين بايد توجه داشت در دنياي مدرن هر روز دست دولتها در تربيت آنچه که مي خواهند بسته تر مي شود و انسان ها راه خود را در يافتن مسيري براي صلح، اخلاق، همزيستي و رواداري پي مي گيرند، منطق آن است که در روزهاي گشايش مدرسه ها، کمي به اين بنيان هاي اساسي ارتقا نوع بشر بينديشيم و خردمندانه ترين مسير را انتخاب کنيم.