بورس و عدم اعتماد مردم ...


یادداشت |

 

محمود رحيمي

 

 

کشور بسيار ثروتمند ايران از ساليان متمادي در دست حکمرانان گوناگوني بوده است. حاکماني که حاکميت موروثي داشتهاند و يا دولتهايي که به نوعي منتخب مردم بودهاند. در گذر زمان و عبور تاريخ هميشه در اين کشور ثروتمند ولي با مردماني فقير و مستمند در دست افرادي به گروگان گرفته شده است. البته منظور از گروگان گرفته شدن ثروتي است که متعلق به مردمانش بوده در دست عدهاي بيخرد و فاسد گروگان ميباشد. سوابق فساد اقتصادي در رژيم قبل از انقلاب و دولتهاي بعد از انقلاب نمود عيني داشته است که اگر بخواهم به فسادهاي مالي که رخ داده موردي اشاره نمايم از حوصلهي اين ياداشت خارج است. اما ميپردازم به تخلفي که اخيراً در سازمان بورس رخ داده است. همگان ميدانند که بورس قلب تپنده اقتصاد کشور ميباشد و شرکتهاي متعدد سرمايهگذاري را در دل خود جاي داده است. و مردم سرمايههاي خرد و کلان خود را در بازار سرمايه براي رونق اقتصادي و بهرهوري از سود آن وارد بورس کردهاند. بورس هميشه مورد اعتماد مردم بوده است و حضور بيش از دو ميليون نفر سپردهگذار بيانگر اهميت آن ميباشد. متاسفانه اين سازمان در دولتهاي قبل هم مورد تعرض قرار گرفت و براي يادآوري ريزش ميليوني سرمايه گذاران و نهايتاً خروج هنگفت سرمايه از اين بازار بود که در دولت حسن روحاني رخ داد و مردم بسيار متضرر شدند. امروز بار ديگر بورس مورد بيمهري و تعرض و تجاوز نابخردان قرار گرفت و آن برداشت پولهاي کلان در غالب وامهاي ارزانقيمت بود که به وام عشقي معروف شد. پرداخت وام دو ميليارد و سه ميليارد توماني به اعضاي هيئت مديره سازمان بورس به شدت افکار عمومي را بر انگيخت و موجب اعتراض قاطبهي مردم شد. اما خيلي تعجبآور بود که براي پوشش دادن و منحرف کردن افکار عمومي از اين تخلف بزرگ بار ديگر سرسپردگان اين مفسدان اقتصادي در فضاي مجازي و رسانههاي خبري و صدا وسيماي ملي مجدداً ديواري کوتاهتر از کارکنان خدوم شبکه بانکي پيدا نکردند و افکار مردم به اين سمت و سو آنان کشيدند و با طرح موضوع وام کارکنان بانکها در مجلس و صدا و سيما هجمهاي بسيار ناجوانمردانه بر عليه شبکه بانکي را رقم زدند. در حاليکه که کل وامهاي دريافتي کارکنان بانکي که خلاصه به وام مسکن ميشود سيصد ميليون تومان است که همين وام براي اعضاي هيئت علمي دانشگاهها حدود يک و نيم ميليارد تومان ميباشد. آيا کارکنان شبکه بانکي که امور اقتصادي کشور را در بدترين ايام کرونا انجام ميدادند و به همراه پرستاران و پزشکان بيشترين شهدا را تقديم اين مملکت کردند اينگونه بايد مورد هجمه افراد ناصالح در خانهي ملت قرار بگيرند. آيا با طرح اين موضوع خيانت عشقي و عشقيهاي اين مملکت مصيبت زده پاک ميشود؟!

چرا وزير امور اقتصادي و رئيس بانک مرکزي روزه سکوت گرفتهاند؟!  حفظ پست و مقام به چه قيمتي؟!

آيا سکوت رياست محترم جمهوري و وزير امور  اقتصادي و رئيس بانک مرکزي و شوراي پول و اعتبار تاييد فساد انجام گرفته نميباشد؟!

آيا سکوت قوه قضاييه در اين خصوص جايز است؟!

تا کي کارکنان خدوم بانکها را بايد پوشش اين  فاسدان اقتصادي قرار داد؟!

آيا حقوق دريافتي کارکنان بانکها در مقابل خدماتي که ارائه ميدهند با حقوق عشقيها يکي است؟!

کارکنان بانکها بر خلاف ظاهر شيک و لباس پوشش که اين نيز لازمهي واحدهاي مالي و اعتباري است ولي جز اقشار آسيبپذير و ضعيف جامعه به شمار ميآيند. يکبار هم که شده بياييد از کسانيکه امور اقتصادي کشور را بهعهده دارند مورد حمايت قرار دهيد نه اينکه هر دزدي و فسادي که سازمانها و ادارات و وزارتخانهها  انجام ميگيرد پشت تخريب کارکنان شبکه بانکي پنهان شوند!!!