به کدام سو بايد رفت


یاددداشت اول |

■  بامسووليت سردبير

 

نگاهي نه چندان عميق به موقعيت امنيتي و نظامي منطقه خاورميانه به عنوان يک متن پيش رو و دقت در احوالات زمينه اي آن مانند نزديکي انتخابات آمريکا و مسايلي از اين دست  هر تحليل گري را به اين نتيجه مي رساند که رژيم صهيونيستي به شدت به راه اندازي جنگي فراگير علاقمند است، شهرها و شهرک هاي اسرائيل مدام در تير رس موشک هاي فلسطيني ها و حزب اله وحوثي هاي يمن است و حتي با وجود گنبد آهنين و دهها ناو و کشتي آمريکايي و انگليسي حجم اضطراب و احساس ناامني در ميان شهروندان اسراييلي قابل درک است از آن سو نتانياهو نتوانسته است پروژه صلح را آنگونه که مي خواهد پيش ببرد و از طرفي کشورهاي اسلامي که پيش از اين نشانه هايي از صلح را با اين رژيم نشان داده بودند نيز اکنون به اجبار عقب نشسته اند، نتانياهو اميدوار بود با ترور رييس دفتر سياسي حماس  در تهران، ايران را وارد جنگ‌تمام عيار کند و امنيت ما را به مخاطره اندازد اما به هر دليل، ايران بازي آنها را خواند و پاسخگويي را  به وقت و فرصت مغتنم حواله داد. اسراييل اينک به هر شکل ممکن نيازمند يک‌جنگ‌تمام عيار است  و به همين خاطر هم  عبد صالح خداوند، رهبر مقاومت لبنان را هدف قرار داده است. بر اين اساس به نظر مي آيد همه جريان هاي سياسي و نخبگان کشور بايد به دور از هيجان زدگي و شعارهاي بدون پشتوانه اجرايي منتظر تصميمات کلان رهبري نظام و مجموعه حکمراني کشور باشند و بر همان مسير  نيز طي طريق نمايند، چنين بزنگاههايي وقت ادعا کردن و سينه سپر کردن نيست، زيرا اطلاعات  هيچيک از روزنامه نگاران و سياسيون درباره جنگ يا صلح  براي چنين تصميمي جامعيت لازم را ندارد و تنها مي توانيم گمان هاي خود را اعلام کنيم، به اين خاطر بايد عاقبت انديشانه اميدوار به تصميم هاي خردمندانه مسوولان ارشد نظام نشست تا آنها _ به اميد خداوند_   با بررسي همه جوانب  امر از اين پيچ تاريخي  هم کشور را به سلامت گذر دهند. به اميد سربلندي و سرفرازي ايران