احوال اين روزها


یاددداشت اول |

■  بامسووليت سردبير

 

زندگي براي ما ايرانيان روي دور تند افتاده است، اگر کسي سه چهار ماه پيش به خواب رفته باشد و اکنون از خواب بيدار شود، اين همه جابجايي و اتفاق را باور نخواهد کرد. سقوط بالگرد رييس جمهور و از دست رفتن وزير امور خارجه و استاندار و ...، انتخابات  کم رمق رياست جمهوري و مناظرات  آن و در نهايت پيروزي  دکتر پزشکيان، ترور شهيد هنيه رييس دفتر حماس  در تهران و ادامه جنگ غزه، از دست رفتن بيش از چهل معدن چي و اندوه ملي  در فقدان آنها  و اينک شهادت  سيد حسن نصراله رهبر مقاومت لبنان و احساسات متناقض ايرانيان که در شبکه هاي اجتماعي بروز و ظهور مي يابد. اتفاقات عجيب و شتابزده و گاه آخر الزماني  است که اين چند وقت افتاده است و نشانگر آن است که جامعه امروز ايران  در خروارها خبر ناگهاني و عموما تلخ گرفتار شده است. ما به خوبي مي دانيم يک جامعه براي ارتقا و پيشرفت نيازمند اميدواري  است و انبوه  اتفاقات تلخ که به هر دليل  واقع مي شود، مي تواند تاثير بسيار ناگواري بر رشد جامعه بگذارد، توالي اتفاقات چند ماه گذشته جداي از نگاه سياسي و ايدئولوژيک بايد به منزله هشداري جدي براي مسوولان فرهنگي و اجتماعي تلقي شود تا آنها با  آمادگي بيشتر، خود را براي مقابله با حجم خسارت هاي رواني چنين اتفاقاتي  به روز نمايند. باور به وجود آسيب هاي رواني در پس هر اتفاق تلخ، گام اول است و بهره بردن از روانشناسان و استفاده از تکنيک هاي مختلف براي کاهش فشارهاي رواني يک ضرورت انکار ناپذير است. امروزه مديريت افکار عمومي  به همراه درک دقيق از آسيب ها و مشکلات اجتماعي مي تواند هر تهديدي را به فرصتي براي  زندگي بدل نمايد و الا بايد هر روز منتظر اتفاقات عجيب و غريب غير منتظره در لايه هاي مختلف شهروندان  بود. عصبانيت، افسردگي، کلافه گي، گسترش مجادلات خانوادگي و .... بعلاوه فشارهاي اقتصادي جايي براي زندگي آرام و سالم نمي گذارد به اين خاطر بايد با هر اتفاقي هوشمندانه برخورد کرد تا هزينه هاي آن قابل مديريت باشد.