زنان در تاريخ استرآباد


تیتر اول |

مهران موذني- عصر چهارشنبه افتتاحيه اولين پيشهمايش زن در تاريخ محلي ايران، پهنه شمال، در مؤسسه فرهنگي ميرداماد برگزار شد. اين مراسم اولين پيشهمايش از سه پيشهمايشي بود که توسط انجمن زنان پژوهشگر تاريخ با همکاري انجمن ايراني تاريخ در سه استان شمالي کشور برگزار خواهد شد. در اين نشست که با حضور جمعي از پژوهشگران، اساتيد دانشگاهها و علاقهمندان برگزار شد، به طور کلي به بررسي و تبيين موقعيت و نقش زن در تاريخ ايالت تاريخي گرگان (استرآباد) و دشت گرگان پرداخته شد.

 

اهداف مراسم

در ابتداي نشست مولود قاسمي، دبير اجرايي همايش زن در تاريخ محلي ايران، پهنه شمال به اهداف برگزاري اين قبيل نشستها پرداخت و گفت: انجمن زنان پژوهشگر تاريخ ايران در راستاي اهداف خود مبني بر بررسي تاريخ زنان ايران، همايشهايي با موضوع زنان در تاريخ محلي را در دستور کار خود قرار داده است. پس از برگزاري دو همايش در استانهاي جنوب و غرب کشور، برنامهريزي بهمنظور اجراي همايش تاريخ زنان سرزمين ايران در پهنه شمال (استانهاي گلستان، گيلان و مازندران) در دستور کار قرار گرفت. پس از جلسات همانديشي با اعضاي هيئت علمي و هيئت مديره بهمنظور روشن شدن تاريخ زنان در استانهاي شمالي...

 

تصميم بر اين شد که سه پيشهمايش در گلستان، مازندران و گيلان برگزار شود و خروجي آنها، همايش اصلي در تهران باشد. هدف اصلي اين پيشهمايشها ايجاد همافزايي مراکز علمي استانها با محققان و پژوهشگران مرکز و همچنين توجه به گسترش توانمنديهاي علمي و پژوهشي پژوهشگران منطقه در حوزه تاريخ زنان است. دکتر منصوره اتحاديه، مؤسس نشر تاريخ ايران که موفق به حضور در اين نشست نشد، با انتشار نامهاي ضمن تقدير و تشکر از گردانندگان و مسئولين انجمن زنان پژوهشگر تاريخ، درباره برخي از مشکلات و موانع انجمنهاي مدني عنوان کرد: متأسفانه در کشور ما معمولاً در کار تداوم نيست و بسياري از برنامههاي عالي که با موانع برخورد ميکنند، رها و فراموش ميشوند. ولي خوشبختانه انجمن زنان پژوهشگر تاريخ دچار اين سرنوشت نشد و عليرغم مشکلات و فراز و نشيبها همچنان به کار ادامه داده و اکنون با موفقيت در پيشهمايش زن در تاريخ محلي ايران (پهنه شمال) برگزار کرده است. نکته دوم که به نظر من حائز اهميت است و نبايد فراموش شود اين است که انجمن با تداوم و پافشاري در طرح تاريخ زن و مطالعات زنان، اين رشته با اهميت را در علوم انساني پايدار و برجسته نموده و شکي نيست که اين تأکيد بر اهميت جايگاه زنان در پيشينه فعاليتهاي زنان ماندگار شده و داراي آتيه درخشاني است. نکته سوم فعاليت بيوقفه اعضاي اين انجمن است. همه شما پشتکار و بهخصوص با اعتمادبهنفس و اعتقاد به آرمانتان، با مشکلات دستوپنجه نرم کرده و موفق شدهايد که اين انجمن را همچنان فعال و تأثيرگذار گردانيد. نکته ديگري که به نظرم نبايد فراموش کرد اهميت تشکيل اينچنين همايشهايي در شهرها و شهرستانها است که سبب ميشود که تنها به پايتخت اتکا نشود و ديگر زنان اين سرزمين نيز در برابر اين حوزه احساس مسئوليت کنند. با اين کار ارزشمند شما دانه آگاهي و اميد را در دل نسلهاي بعد و پژوهشگران نوپا ميفشانيد. اميدوارم در اين راه دشوار، همواره شاد و به آينده روشن دلگرم باشيد.

 

ناديده گرفتن زنان در طول تاريخ

مصطفي نوري، پژوهشگر تاريخ از ديگر افرادي بود که با ارائه نطقي در اهميت اين دسته از نشستها پرداخت و خاطرنشان کرد: ما در سنت تاريخيمان با پديده ناديده گرفتن زنان در طول تاريخ مواجه هستيم. اين موجي که در دهههاي اخير براي توجه به نقش زنان راه افتاده، قدم مبارکي است. زنان در دوره مشروطه به طور جدي در تحولات تاريخي ورود کردند. هرچند که تحولات کشور در دوره 15ساله بعد از مشروطه دستخوش فرازوفرودهايي قرار گرفت که سبب کمرنگ شدن نقش زنان شد. اما در دورههاي بعدي اين نقش پررنگتر شد. اهميت اين قبيل نشستها در اين است که ما در تاريخ محلي ايران با کمبود منابع روبهرو هستيم. اگر بخواهيم درباره تحولات ايران در دهه 20 صحبت کنيم، تنها ميتوانيم به برخي اسناد دست اول و تاريخ شفاهي رجوع کنيم؛ بنابراين، بايد مسئله تاريخ محلي را جديتر گرفت.

 

مشاهير زن در تاريخ استرآباد

اسدالله معطوفي، پژوهشگر و نويسنده چندين و چند کتاب در موضوع تاريخ استرآباد محدوديتهاي زنان را عامل اصلي انفعال زنان دانست غير اشرافي استرآباد دانست و در ادامه به معرفي برخي از مشاهير زن در اين منطقه که اغلب از اشراف بودند پرداخت و گفت: نقش زنان از جمله موضوعات فراموششده در تاريخ منطقه استرآباد است. در دوران ايران باستان مجسمهاي از آناهيتا منسوب به اين منطقه وجود دارد که در فيلادلفيا نگهداري ميشود. اين مجسمه نشان از جايگاه باستاني زنان در منطقه ما دارد. اما در دورههاي بعدي بر اساس ساختار فئودالي کشور ما، زنان جايگاه خاصي نداشتند و از عبارات بدي براي اشاره به آنان استفاده ميشد؛ بنابراين پيدا کردن زنان شاخص در اين منطقه بسيار مشکل است. به همين خاطر تمام 45 سال تحقيقات من تنها به يک سخنراني 30 دقيقهاي ختم ميشود. زناني که نامي از آنان مانده نيز از اشراف بودند. ديگر زنان اين منطقه عمرشان را پاي کشتزارها و دار قالي گذاشتند. زنان نيمي از بار زندگي را ميکشيدند، اما جايگاه برجستهاي در اجتماع نداشتند. با اين حال، زنان محدثي در قرن سوم و چهارم در اين منطقه حضور داشتند. شمسالدين مقدسي، مورخ مسلمان قرن چهارم هرچند که از اين زنان اسمي نميبرد، ميگويد: در گرگان که شهري بسيار بزرگ و فراخ باشد، برخي زنان برجسته باشد. در قرن پنجم شهرهاي بخارا، غزني، ري، سمرقند، نيشابور و گرگان از برجستهترين فرهنگشهرها و صنعتشهرها بودند. حلقههاي درس در مساجد استرآباد با اوجگيري جريانات اشاعره و معتزله برپا ميشد. از زنان برجسته اين دوره تميمه بن احمد استرآبادي، از محدثين بزرگ است که خود مادر ابوحاجب محمد بن اسماعيل استرآبادي، يکي از برجستهترين افراد زمان بوده است. عنايت داشته باشيد که حضور برخي از بانوان تنها در علوم نقلي ديده ميشود. چرا که علوم عقلي مثل فلسفه در برخي دورهها جرم شمرده ميشد. در قرن 8 نهضتي تحت عنوان نهضت حروفيه به رهبري فضلالله استرآبادي حلالخور شکل گرفت. اين افراد به حروف تقدس ميدادند و بر همين اساس استدلال ميکردند. اين نهضت که به دنبال عدالت اجتماعي بود، بهتدريج سويههايي بر ضد تيموريان گرفت. دربار تيموري نيز رهبر اين جريان را به قتل رساند. دو تن از دختراني که از وي به جاي ماند، از زنان برجسته استرآباد در اين مقطعه تاريخي هستند. يکي از آن دو بيبي خاتون نام دارد که شاعر بود و کتابي به نام مَحرمنامه نوشت. ديگر دختر فضلالله استرآبادي فاطمه خاتون نام داشت که قيامي خونين در تبريز، مرکز ثقل تجارت جهاني را رهبري کرد. فاطمه خاتون در تبريز نهضت پدرش را تبليغ ميکرد و کار به جايي کشيد که وي به همراه 500 نفر از هواداران حروفيه را قتل عام کردند و اجسادشان را سوزاندند.

 

يادي از زنان بزرگ معاصر

در ادامه رحمتاله رجايي، نويسنده و پژوهشگر تاريخ و فرهنگ استرآباد حضور زنان استرآبادي در عرصههاي مختلف تاريخ معاصر را مورد بررسي قرار داد و عنوان کرد: از سال 1305 که اولين مدرسه دخترانه ساخته ميشود، دختران رفتهرفته وارد مدارس شدند و برخي از آنان به دانشگاهها نيز راه پيدا کردند و اين موضوع سبب حضور زنان در عرصههاي اجتماعي شد. برخي از اين زنان از نواحي ديگر به گرگان آمدند و در جايگاههاي مختلف اجتماعي يا اقتصادي قرار گرفتند. از جمله اين افراد، خانم طاهره کشاورز است که محله کشاورز گرگان يادگار او و پدرش است. خانم کشاورز با تأسيس اولين مرکز خيريه ويژه کودکان در امور خيريه پيشگام شد. علاوه بر آن، مدرسه غير دولتي پيوند مهر را هم تأسيس کرد و از جمله زناني بود که باعث شد سازمان زنان در گرگان فعال شود. ديگر زن تأثيرگذار معاصر در استرآباد صدرالحاجيه باغ بهادراني نام دارد که با نام شهيد بهادراني شناخته ميشود. همکاري و تلاش ايشان در راهاندازي مرکز دهياري پايه و اساسي براي تأسيس دانشگاه علوم پزشکي گرگان شد. ايشان در پرورش بهيار، پرستار و ماما چنان عملکرد مطلوب و منظمي داشت که از تمام مراکز بهداشتي و درماني ايران سعي ميکردند دانشجوهاي خانم بهادراني را جذب کنند. مديريت بيمارستان پنجم آذر نيز از جمله اقدامات وي است. ايشان برخورد مقتدرانهاي براي ايجاد انضباط در بيمارستان پنجم آذر داشت. چنان که متأسفانه برخي افرادي که از سوي خانم بهادرياني مورد چنين برخوردهايي قرار گرفته بودند، پس از انقلاب عليه ايشان مسائلي ايجاد کردند و موجب عزيمتشان از گرگان شدند. دکتر مهيندخت گرگاني، دختر محمد آخوند گرگاني از ديگر زنان برجسته اين استان است. وي که دکتري عمومي خودش را از ايران اخذ کرده و براي ادامه تحصيل عازم خارج از کشور شده بود، پس از بازگشت به ايران نماينده حوزه انتخابيه گرگان در دوره بيست و سوم مجلس شوراي ملي شد. متأسفانه از سال 1285 که مجلس شوراي ملي تأسيس شد تا همين امروز، ايشان تنها نماينده خانم حوزه انتخابيه گرگان هستند. اميدواريم در سالهاي آينده خانمها باري ديگر بتوانند از اين حوزه وارد مجلس شوند. دکتر سکينه پري از ديگر زناني است که در اين منطقه نامي نيک از خود بر جاي گذاشته است. ايشان خانهاش در شهر بندرگز را به درمانگاه تبديل کرد و تا سال 1357 در همين مکان مشغول به کار بود. فيروز بانويي آمريکاييالاصل بود که پس از گشت و گذارهاي بسيار در شهرهاي مختلف، در کلاله مستقر شد و به پرورش اسب پرداخت. ايشان اسبچه خزري را در سطح جهاني معرفي کرد. خانم لوئيز فيروز سرانجام سال 1387 از دنيا رفت و در اصطبل خودش دفن شد.

 

فرهنگ زنانه و مردانه در قوم ترکمن

آنادردي عنصري، نويسنده و پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ترکمن با دستهبندي فرهنگ قوم ترکمن به دو گروه زنانه و مردانه گفت: صحبت از نقش زنان در تاريخ ميتواند دو جنبه داشته باشد. يکي زناني است که نقشي در طول تاريخ ايفا کردند و دوم زناني که در فرايند تاريخ يک اجتماع انساني تأثيرگذار بودند. صحبتهاي من به طور خاص در مورد تأثيرگذاري زن ترکمن در حيات اجتماعي است. نقش زن در تاريخ يک قوم ميتواند بسيار فراگيرتر باشد. جامعه ترکمن نيز در دورهاي از تاريخ اين خصلت عشيرتي را داشته است. از اين نظر، زن ترکمن از امکان بيشتري براي ايفاي نقش در حيات اجتماعي برخوردار بوده است. براي بررسي نقش زنان در جامعه نيمهعشيرتي ترکمن، منابعي در دسترس است. از سال 1818 تا اواخر دوره قاجاريه، بسياري از گروهها با هدف مطالعه جامعه ترکمن وارد اين اجتماع شدند و گزارشاتي تهيه کردند. اغلب سفرنامهنويسها نوعي استقلال عمل و آزادي در روابط اجتماعي زنان ترکمن را ذکر کردهاند که ميتوان آن را نتيجه يک تقسيم کار نانوشته بين زنان و مردان دانست. وظايفي از قبيل جنگ، دفاع، تجارت، کشاورزي و دامداري بر عهده مردان و توليدات دامي، پوشاک، قاليبافي و از اين دست امور بر عهده زنان بوده است. اين تقسيم کار، فرهنگ مکتوب ما را به مردان اختصاص داد. به طور مثال تاريخ و ادبيات کلاسيک ما مملو از اسامي مردانه است. اما فرهنگ شفاهي به زنان اختصاص داشته است. معمولاً فرهنگ شفاهي را به دو گروه فرهنگ گفتاري و غيرگفتاري تقسيم ميکنند. فرهنگ گفتاري مربوط به افسانهها، سرودهها و... است و فرهنگ غيرگفتاري شامل قاليبافي، سوزندوزي، توليد پوشاک و... ميشود. البته در مواردي هم زنان در عرصههاي مردانهاي مثل سياست مداخله کردند. در زمان حکومت نادرشاه، محمدحسن خان قاجار بهعنوان رئيس ايل قاجار با سپاه نادرشاه مبارزه ميکرده که در نهايت شکست ميخورد و به متحدين ترکمن خودش که تحت عنوان قبيله داز شناخته ميشدند، پناهنده ميشود. سران اين قبيله با ترسي که از تنبيه نادرشاه داشتند، تصميم به تحويل دادن محمدحسن خان قاجار ميگيرند. اينجا در آخرين لحظه شاهد حضور خاتون اول قبيله داز هستيم که در جمع حضور پيدا ميکرده و با اعمال نظري که انجام ميدهد، محمدحسن خان را با دو سوار همراه با آذوقه به صحرا ميفرستد. اين نمونه بزرگي از حضور زنان در تاريخ سياسي ترکمن است. اما به طور کلي، عامليت زن ترکمن در فرهنگ شفاهي و بهخصوص در جنبه تربيتي کودکان بوده است.

 

زنان در آيينهاي استرآباد

علي رمضاني، پژوهشگر تاريخ و فرهنگ استارآباد ضمن اشاره به جايگاه والاي زنان در تاريخ ايران باستان گفت: قبل از ورود آرياييها به ايران، مادرشاهي در ايران بهعنوان يک اصل وجود داشت. با مطالعه تاريخ کشاورزي، ميبينيم که زنان مبدع کشاورزي در جهان بودند. در عصر شکار که مردان به شکار ميرفتند، کشت جو و ارزن توسط زنان صورت ميگرفت. ياقوت حموي، مورخ قرن ششم ميگويد در مناطق کوههاي گلستان و مازندران بازارهايي برگزار ميشد که زنان شوهرانشان را انتخاب کنند. مشابه اين رسم تا دهه 60 در برخي از روستاهاي منطقه وجود داشت. همچنين رسمي وجود داشت که مردها در شب خواستگاري روي دو زانو مينشستند که اين موضوع بزرگي زنان را نشان ميدهد.

 

باران و ماه  نماد تاريخي زنان هستند

فرانک جهاگرد، دانشيار پژوهشگاه علوم انساني با ريشهيابي آيينهاي کهن ايراني، نقش زنان در شکلگيري برخي نمادها را مورد بررسي قرار داد و اظهار داشت: عليرغم تاريخ، زنان در اساطير نقشي پررنگ داشتهاند. از گذشته آيين بارانخواهي در قسمتهاي مختلفي از ايران وجود داشته است. اما در استان گلستان نه تنها آيين بارانخواهي وجود ندارد، بلکه آييني تحت عنوان بارانبس وجود دارد. زماني که مردم از فراواني باران و در نتيجه گل و لاي و صعوبت رفت و آمد به تنگ ميآمدند، اين آيين را انجام ميدادند. زن به عنوان نماد باران در اسطورههاي مختلف حضور دارد. در آيين بارانخواهي دو چوب به شکل يک صليب قرار ميگيرند و به آنها جامه زنانه پوشانده ميشود. به طوري که آن را به شکل يک عروسک در ميآورند. افراد حاضر در اين آيين حتماً بايد از دختران باشند. دختران خانه اول با عروسکشان به خانه دوم ميروند تا دختران آن خانه نيز با آنها همراه شوند. زنان مسن خانه دوم نيز هدايايي از جمله سنجاقهايشان را به آن عروسک پيوند ميزنند. در نهايت که دختران زيادي به آنها ملحق شدند، عروسک را در زيارتگاهي قرار ميدهند و به انتظار بند آمدن باران مينشينند. در حالي که در آيين بارانبس يک چوب به جاي صليب وجود دارد که به شکل افقي نگه داشته ميشود. به اين چوب قوطي يا اشياي فلزي آويزان ميکنند. در بينش اساطيري، هرکدام از فلزات با يکي از سيارات ارتباط دارد. آهن با مريخ يا بهرام، سياره سرخرنگ جنگ مرتبط است. جنگ فعلي مردانه و سرخي رنگي مردانه است. اين اشيا فلزي به ستاره مريخ اهدا ميشد تا با ابرها بجنگد و جلوي بارش باران را بگيرد. همچنين در اين آيين پسران نيز در کنار دختران حضور دارند.

شايان به ذکر است که در پايان مراسم، از برخي از زنان فعال  و تأثيرگذار استان تقدير به عمل آمد.