زمزمه محبتي
ویژه نامه |
زمزمه محبتی
داوود عامري-پيشکسوت هنر عکاسي و مدرس
از سال 1373 که دوره فيلمسازي و عکاسي را در انجمن سينماي جوان گرگان مي گذراندم با شخصيت استاد مسعود امامي آشنا شدم. حسن اخلاق، ادب و متانت ايشان در کنار اطلاعات عميق هنري زمينه رشد هنرمنداني شد که همچنان در اين مسير مي درخشند.
در يک کلام مي توان جناب امامي را مصداق اين شعر دانست که:
درس اديب اگر بود زمزمه محبتي/جمعه به مکتب آورد طفل گريزپاي را
اميدوارم وجود نازنين ايشان همچنان رهگشاي مسير هنرجويان و مشتاقان عرصه هنر باشد.
انبوه شاگردان
شاپور اسلامي -رئيس خانه هنرمندان استان گلستان
مسعود امامي هنرمند کاربلد فيلمبردار، عکاس و مستندساز را حدود 40 سال است که ميشناسم.
از دو زاويه قابل بررسي و اظهار نظر ميباشد: شخصيت منحصر به فرد، متواضع و انساني با احساس و هنرمندي باسواد، و از نظر تخصص فردي آشنا به امور سينما و فيلمبرداري دقيق و صاحب نظر و عکاسي با نگاه متفاوت و درد آشنا به مسائل و مشکلات جامعه. با انتخاب موضوعات بکر و نو که او را از ساير عکاسان متمايز ميسازد.
آري همه باخت بود سرتاسر عمر/دستي که به گيسوي تو بُردم، بُردم
«سايه»
براي شناخت مسعود بايد به تعداد شاگردان او پرداخت که ضمن آموزش عکاسي و فيلمبرداري آموزش زندگي را نيز از او آموختهاند.تعداد علاقمندان او آنقدر قابل توجه و تعمق است که از شخصيت او برميآيد. در اين مورد بايد به همکاري و همياري او با انجمن خوشنويسان ايران شعبه گرگان اشاره کرد که با همکاري و مساعدت او بود که بيش از صد اسلايد خوشنويسي تهيه کرد و به هنرجويان و اساتيد انجمن نمايش داده شد. شايد در فرصتي ديگر به کارهاي سينمايي، تلويزيوني و عکاسي او بپردازيم.
شباهت هايي باصمد بهرنگي
فرشيد مصدق- طراح نور، نويسنده و کارگردان تئاتر
مسعود امامي براي من شباهت هايي به صمد بهرنگي دارد. نه از سياق سياسي که از جنبه هاي انساني و اجتماعي و نوعي از زندگي فداکارانه.
هميشه از همان سالهاي شصت فکر مي کردم چگونه يک معلم خودشو اينگونه در اختيار شاگردانش قرار مي دهد، در صورتي که سفر و هجرت به دريايي بزرگ تر مي توانست از«ماهي سياه کوچولو» يک فيلمبردار حرفه اي از نگاه اقتصادي، ملي و حتي جهاني بسازد.
او شريف است و بهاي اين شرافت را با زندگي ساده و بي الايش بهرنگي وار پرداخته است.
بي ترديد سرنوشت او نمي تواند همانند صمد باشد اما نام او در اين شهر و استان و ايران در وادي سينما ماندگار است.همگان مي دانند که من درغگو و چاپلوس نيستم. باشد که اين شهر و استان آنچه که در منزلت اين استاد است را روا دارد.
نمک زمين
مهدي شمقدري -فيلمبردار و مدرس انجمن سينماي جوان
نمکِ زمين مسعود مهربان است. بي دريغ و زلال است. آرام و عميق و بي ادعاست. در طول حيات اين جهان، انسان هايي زاده شده اند که پيرامون خود را سرشار کرده اند. مسعود، يکي از آنان است.
وقتي با تلاش و دلسوزي فراوان در زمانه اي که هنر خوار و هنرمند زمين گير شده، چراغ انجمن سينماي جوانان گرگان را براي ساليان سال روشن نگاه مي داشت و انگيزه ها را کشف و استعدادها را شکوفا مي نمود، شايد نمي دانست که ردپايي ماندگار و عميق در گوشه اي از تاريخ سينماي ايران از خود بر جاي مي گذارد. او به انسان اميد و شجاعت مي بخشد، جوانان را از ايده آل گرايي هايِ بن بستنشان، مي رهاند و آينه گردان مفهوم سادگي در هنر است.
براي تجربه و ايده هاي نو، ارزش قائل است و هيچ گاه دست از مطالعه بر نمي دارد. تجربه اين سال هاي من به عنوان يک شاگرد در کنار او، همراه با لحظه هاي معنادار آموختن و لذت بوده است. هميشه بر اين باور است که راهنمايي و آموختن به يک هنرمند بايد در راستاي تجربه خودِ او باشد.
بارها به من اين نکته را گوشزد کرده است که: وقتي قرار است با تجربه يک سينماگر جوان همراه شوي، به او مشاوره دهي و يا قاب هاي دوربين او را تصويرپردازي کني، بايد به ياد داشته باشي که اين اثر، فيلم تو نيست، بلکه حاصل نگاه کارگردان است و تو بايد همدلانه با ايده هاي او همراه باشي و به او اجازه تجربه کردن و گاه، آزمون و خطا بدهي.
اين نگاه، حاصل فکرِ جوان مسعود است. به موي سپيدش نگاه نمي کنم، قلبش را مي بينم که سبز است. و دلم مي خواهد اين شعر "لورکا" را به او تقديم کنم:
سبز تويي که سبز مي خواهم سبز باد و سبز شاخه ها اسب در کوهپايه و زورق بر دريا
مسعود عزيز، تو به راستي، نمکِ زمين هستي. آن وجودي که اگر نبودي، هستي انگار چيزي کم داشت. پاينده و مانا باشي استاد عزيز
امامي يک مکتب هنري
ساتيار امامي -عکاس خبري، مستندساز، دبيرگروه عکس روزنامه همشهري و مديريت آژانس عکس همشهري و هنرجوي سابق انجمن سينماي جوان
من خيلي خوشحالم، امروز روز خوبيه و منتظر همچين روزي بودم به عنوان بزرگداشت مسعود امامي. مسعود امامي نام خيلي بزرگيه، ناميه که به خصوص براي بچههاي انجمن سينماي جوان و بچه هاي زحمتکش اهل فرهنگ و هنر استان گلستان فراموش نشدني است.
من که اصلاً فراموش نخواهم کرد تلاشهاي مسعود امامي را .
مسعود امامي صرفاً يک مدير سينماي جوان دفتر گرگان نبود.
مسعود امامي صرفاً يک معلم نبود.
مسعود امامي يک پناهگاه بود براي بچههايي که عشق به عکاسي و سينما داشتند. يعني انجمن سينماي جوانان گرگان به تنهايي يک مکتب بوده مکتبي که به مديريت و رهبري مسعود امامي است.
واقعا در دو دقيقه صحبت کردن سخته و نميشود مسعود امامي را شرح داد من يک جوان 15 الي 16 سالهاي که از يک شهرستان مجاور گرگان ميآمدم براي تحصيل واقعاً و واقعاً بدون شک مسعود براي من يک پناهگاه بود. مسعود هميشه همراه من بود فراتر از رفيق، فراتر از استاد، فراتر از مربي، مسعود امامي يک مکتب هنري در استان گلستان شهر گرگان بود.
مسعود امامي کسي بود که من در سال 77 دانشجوي عکاسي در تهران بودم چون دوربين عکاسي نداشتم از گرگان با اتوبوس براي من دوربين ميفرستاد تا بتوانم کار دانشگاهيم را انجام دهم. مسعود براي من مثل برادرهم خون و حتي فراتر از خون بوده و هست.
قدر مسعود و مسعود اماميها را بايد دانست ما در سينماي جوانان گرگان از تلاشهاي استاد افخمي نميتوانيم ياد نکنيم اين دو تا رفيق که هر دو دانش آموخته در تهران بودند اين دو عزيز سالها خودشان را وقف آموزش همشهريان و هم استانيهاشون کردند ما هميشه سپاسگزاريم.
در پايان مسعود دستت را ميبوسم به ما روح و قلب و سينما رو ياد دادي ممنونم ازت
يک آدم حسابي
حسين ضميري -فعال فرهنگي اجتماعي
در حدود سه دهه از آشنايي من با عاليجناب مسعود امامي ميگذرد. هميشه در اطرافش هالهاي از مهرباني، عشق به همنوع، انتشار دانايي و ... قابل رويت است.منش آزادگي و کيش شخصيتي ويژهاي دارد که منحصر به خود اوست. نديدم براي پيشرفت کاري، تملق مديري کند. حرفش را به صراحت و واضح زده و درخواست اداري خود را مطرح کرده ست.
مسعود هم شبيه تمام آدم حسابي ها، به جاي آنکه از اشتباه کردن بترسد، شجاعانه درس مي گيرد. با هر فردي وارد رابطه نميشود، براي همين تعداد دوستاني اندک دارد اما با کيفيت. تمام دوستانش مثل خودش آدم حسابي هستند. به هر حال آدم رو از روي دوستانش ميشود شناخت. کاريزماي خاصي در هنگام برخورد با افراد پيراموني خودش دارد. طنزي ظريف و تبسمي هميشگي دارد که انگار عطر خصوصيِ خود اوست.
در بيشتر رويدادهاي فرهنگي هنري و اجتماعي شهر حضور موثر دارد اما هميشه در سايه، ساکت و آرام. اينکه بتواني داناييهاي وجودت را با مطالعه ي به روز، گوش دادن به موسيقي و مواجهه با فيلم و نمايش خوب؛ پالايش و آراسته کني و بعد از آن به انتشار داناگري بپردازي ميشوي آدم حسابي
استاد مسعودجان يا حرف نميزند و يا فقط حرف حسابي ميزند. او با نگاهي دقيق و تيزبين، علمي و مستند، شيدا و عارف به هستي نگاه مي کند و پرتو مي افکند. قاب تصويرهايي که پشت دوربين فيلمبرداري بسته و مي بندد، همه و همه بيانگر نوع ايدئولوژي و جهان بيني شخصي اوست. او هميشه نرم، عميق، موثر و لبريز از جلوه هاي زندگي موجودي به نام انسان را به تماشا دعوت مي کند. استاد امامي مثل همه ي آدم حسابي ها زلال و يکروست. هميشه از او آموختم و اگر رخصتي بدهد، باز هم خواهم آموخت.
بهروز سلامتي باشد و کامکار عشق. ارادتمدار
خاص ترين انسانهاست
فاطمه ذهبي -هنرجوي انجمن سينماي جوان و معاون انجمن
با او بيش از 30 سال از بهترين دوران عمر پربرکت خود را در انجمن سينماي جوانان گرگان سپري کردم. ايشان فردي اهل مطالعه زياد بوده و در کار خود استاد و خبره مي باشند. وي شخصيتي مهربان، گشاده رو و با اخلاق که با وجود مشکلات فراوان در انجمن، هميشه با ادب و احترام و با بردباري برخورد مي کردند. با مسعود امامي بيش از اينکه همکار باشم هنرجوي ايشان بودم و هميشه با همکاران و هنرجويان با ادب و احترام رفتار مي کردند. وي راهنما و مشاور بسيار خوبي است مخصوصاً در زمينه فيلمسازي(نويسندگي، عکاسي، تصويربرداري و... ) است. براي اين گوهر گرانسنگ و ارزشمند که يکي از خاص ترين هاي انسانهاست بهترين ها را آرزومندم. از خدا ميخواهم وجود با ارزش ايشان را حفظ کند و عمري باعزت، همراه با سلامتي و آرامش براي ايشان در کنار خانواده محترمشان عنايت نمايد.
امامي نقطه طلايي سينماست
زهرا جلالي-مدرس و هنرجوي سابق انجمن سينماي جوان
صحبت کردن درباره استاد امامي(نقطه طلايي سينما) مانند اين است که يک آبگير کوچک بخواهد درباره اقيانوس بيکران صحبت کند. من خطاب به هم عزيزاني که در حال و نسل هاي آينده عرض کنم ؛ چنانچه دنبال يک الگوي مشخص، فوکوس شده، با اخلاق و قابل درک ميگرديد تا عظمت حضورتان را در فضاي حرفهاي رقم بزنيد، آقاي امامي بهترين نمونه چنين الگويي هستند.
وقتي اين افتخار را داشتم که در محضر درس شان شاگردي کنم و در سريال و فيلم هاي کوتاه و بلند سينمايي متعدد در کنار ايشان حضور داشته باشم، بيش از آموختن تکنيکهاي تصويربرداري، عکاسي، نويسندگي و نورپردازي، از ايشان تلاش بي وقفه، خستگي ناپذيريش، منش، مرام، رفتار، ادب و شخصيت را آموختم. آقاي امامي گوهر نايابي هستند که همواره به وجودشان ميباليم و خدا را شاکرم که هنگام تکامل شخصيت با وجود محدوديتها، بزرگاني مانند امامي ما را پروراندند. استاد! اميدوارم سايه شما بر سر ما مستدام بماند.
رفيق و راهنما، صبور و جنتلمن
مهدي ناظريان- فيلمساز و هنرجوي انجمن سينماي جوانان گرگان
مسعود امامي برادر، مسعود امامي رفيق و راهنما؛ براي من هميشه نام مسعود امامي با احترام و برپا، شدن همراه است. نوجواني هفده ساله بودم که در تالار فخرالدين اسعد گرگاني با يک انسان شريف و جنتلمن آشنا شدم. خوش پوش و خوش کلام بود. آرام حرف مي زد و هميشه لبخند به لب داشت. شاگرديش را کردم در انجمن سينماي جوانان گرگان و تا به امروز و در ادامه تا هميشه استادي صبور و مهربان برايم خواهد بود. اولين فيلم بلندي که ساختم(خانه پلاک ندارد) بر من منت گذاشت و مديريت تصويربرداري اثر را عهده دار شد و خاطرم را تا انتهاي کار آسوده کرده بود. مسعود(حامد خان) امامي، هميشه براي تمام کساني که به سراغش رفته اند، صد حضور و وجودش را گذاشته. مسعود امامي استاد، مسعود امامي برادر، مسعود امامي رفيق و راهنما هميشه و در همه حال برايم استاد خواهي بود. تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد استاد عزيز معلم کاربلد.
خلق قاب هاي هنري ماندگار
زهره غلامي -نويسنده، کارگردان، بازيگر، طراح تئاتر و تلويزيون و همسر هادي نامور
مسعود امامي هنرمندي چيره دست، مهربان و بي ادعا در طول دوران کاريش و همچنين به عنوان فردي متعهد و پرتلاش در عرصه هنر عکاسي و فيلمبرداري است وي دوست و برادري بي ادعا و رفيقي شفيق براي هادي در همه دورانها بود.
مسعود کسي است که ساليان سال نزديک به بيست سال منجر به خلق آثاري ارزشمندي شد و قاب هاي زيبا و ماندگار فيلم هاي هادي در سينما و تلويزيون براي دنيا به تصوير کشيد و آثار ارزشمند اين کارگردان ارزشي استان (مرحوم هادي نامور) توسط مسعود امامي از شبکه هاي مختلف کشور پخش شد.
نام مسعود امامي در هنر عکاسي و فيلمبرداري اين استان و کشور همچو ستاره اي مي درخشد. من به شخصه از طرف خود و خانواده ام(هادي نامور، نيوشا و نادر نامور) زادروز اين هنرمند پيشکسوت را تبريک و تهنيت گفته و خواهان سلامتي و کسب موفقيت هاي روز افزون براي ايشان هستيم
استاد امامي و آموختن
حسن رستماني-پيشکسوت تئاتر
در دهليزهاي ايام، نام مردي عاشق هنر،انديشه ورز وآگاه درحوزه سينما، بي بديل فرزانه اي که آموختن را سرلوحه کارش ميداند و آموزش به جوانان را صادقانه پي ميگيرد تا جوانه ها ي حوزه فيلم و عکس اين ديار، شکوفا و بالنده شوند که خيل زيادي در مراسم نکوداشت حاضرشدند که نشان از پاداشت زحمات بيکران اين خجسته مرد ديار هنر بود..
برماست که تلاشش را پاس بداريم و دستانش را به مهربفشاريم.