سياست رضا شاه در پوشش زنان بي بضاعت گرگاني


یادداشت |

فائزه توكلي

كشف حجاب اجباري زنان ايراني در نيمه دوم دهه 1310 هجري شمسي با توسل به زور و فشار، تجاوز به خصوصيترين حريم زندگي زنان ايراني بود. سياست رضا شاه مخالف با پيشينه تمدن  و فرهنگ زنان ايراني و در تعارض با ايدئولوژي اکثريت مردم ايران بود. وي ملي گرايي غير مذهبي مبتني بر نظام پادشاهي شالوده دولت جديد را پي ريزي كرد. دولت در راستاي اجراي كامل اين سياست دستور داد كه همة زنان، بايد از زنان خاندان سلطنتي كه در مراسم رسمي و ضيافتها بدون حجاب ظاهر ميشدند، سرمشق بگيرند. بدين منظور در ماههاي دي و بهمن 1314 هجري شمسي در سراسر كشور جشنهايي براي گراميداشت بي حجابي برگزار شد و جرايد هر روز گزارشهاي اين جشنها و اشتياقهاي خودجوش! براي اصلاحات را چاپ ميكردند. (كرونين، 1383، ص300)

واكنش عمومي در برابر بي حجابي اجباري دولتي بر حسب هر طبقه و هر منطقه فرق ميكرد و يك مشكل مهم بيشتر زنان شهري ايراني آن بود كه فاقد فرهنگ پوشاكي ظاهر شدن بدون پوشش در ملاء عام بودند. چنانكه مردان و زنان طبقات بالا در برخي محافل دوستي يا مكانهاي رسمي، با تابعيت از مدهاي اروپايي، آرايش و لوازم آرايش چهره و شيوه آرايش موها را كه در آگهيهاي تبليغاتي و مقالات نشرياتي مانند عالم نسوان و انتشارات دولتي به چاپ ميرسيد در مجامع ظاهر ميشدند. مجله عالم نسوان از همان سالهاي آغازين انتشار خود، بخشي را به لباس و پوشاك زنان اختصاص داد. چاپ تصاوير لباسهاي زنان و كودكان و ترجمه مقالات زنان آمريكايي درباره آخرين مدهاي اروپايي از جمله سياستهاي حمايت غير مستقيم اين نشريه از بيحجابي بود. همچنين اين نشريه بانوان را تشويق ميكرد كه لباسهايشان را خودشان در خانه بدوزند و لذا الگوهاي خياطي ضميمه مجله براي زنان طبقه متوسط كه توانايي پرداخت دستمزد خياط لباسيهاي آخرين مد را نداشتند از اين دوران رايج گرديد. (رستم كلايي، 1383، صص 260 ـ 259)

زنان طبقات پايين و مستضعف جامعه براي تابعيت از اين سياست رضاشاه در شهرهاي گوناگون با مشكل مواجه بودند چنانكه دستور داده شده بود پاسبانها در كوچهها و خيابانها روسريها را از سر زنان بكشند و پاره كنند، وزارت داخله براي ترويج سياست كشف حجاب رضاشاه بر طبق سند شمارة1 بخشنامهاي را در تاريخ 27/11/1314 به كليه شهرستانها ابلاغ مينمايد مبني بر اينكه: لباس و كلاه زنانه به زنان فقير داده شود.

آرم شيرخورشيد

وزارت داخله      نمره     70205

اداره سياسي     6910

 

متحدالمال

«از نقطه نظر مساعدت به نسوان فقير و بيبضاعت در اينموقع نهضت نسوان مقتضي است از محل جرائم مأخوذه از متخلفين قانون البسه متحدالشكل لباسهاي مناسب و ارزان تهيه و بر اشخاص مزبور داده شود درينصورت چنانچه از اين بابت وجوهي موجود باشد به بلديه دستور بدهيد كه با تصويب انجمن اينكار تخصيص بدهند و فوراً لباس و كلاه زنانه خريده به نسوان بيبضاعت داده شود و نتيجه اقدامات را اشعار دارند.

از طرف وزير داخله

امضاء

27/11/1314

در اين سند منابع كمك مالي به بانوان بيبضاعت از محل جرائم متخلفين قانون

البسه متحدالشكل ذكر گرديده و نشان دهندة آن است

كه اشخاصي كه از قانون فوق تبعيت نميكردند علاوه بر ضرب و شتم، جريمه مالي نيز ميشدند كه بودجه آن از محل اين جريمهها براي كمك به تهيه پوشش بانوان بي بضاعت، استفاده ميكردند. اين بخشنامه به تمامي شهرستانها از جمله به شهرستان گرگان نيز ارسال گرديده است كه سند شمارة 2 گواه بر آن مي باشد. در اين سند كه در تاريخ 11/12/1314 نوشته شده است آمده است:

آرم شيرخورشيد    پاكنويس كننده همايوني

وزارت داخله     نمره 70205

اداره سياسي    6910

اداره شهردار گرگان در جواب نمره 2368 بطوريكه ضمن نمرة 6910 متحدالمال وزارت داخله ارسال شد به شهرباني نيز تذكر داد، محل تدارك البسه براي زنان بيبضاعت جرائم حاصله از متخلفين البسه متحدالشكل است كه تاكنون چندان بدان ترتيب اثر نداده... تلقي ميكنند. اينك مهم است نسبت به متخلفين اقدام گردد، اخذ جرايم گشايشي براي آسايش زنان بي بضاعت.

امضاء

 

در اين سند اقدامات اداره شهردار گرگان به دنبال بخشنامه وزير داخله در تذكر به شهرباني ميباشد كه چرا با متخلفين البسه متحدالشكل برخورد قاطع و جدي نشده تا از طريق اخذ جرايم در جهت كمك به زنان بي بضاعت براي تهيه لباس و كلاه اقدام كنند. سياست رضا شاه در تمامي شهرستانها با دستورالعملهاي مشابه اسناد فوق لازم الاجرا گرديد.

 

نتيجه

كشف حجاب رضاشاه در بين اقشار و طبقات مختلف زنان در شهرها و شهرستانهاي ايران چالشهاي ضد فرهنگي و ضد ديني  همراه با زور و ارعاب  بوجود آورد و دستاورد تمدن با شكوه ايران را كه طي قرنها  به زنان  ويژگي بومي خاصي بخشيده بود مخدوش كرد. حجاب زنان به لحاظ تاريخي ابتدا براي زنان طبقات بالا مطرح بود، اما زنان طبقات مختلف به تدريج از اين امر پيروي كردند و با چنين فرهنگي به موانست رسيدند. چنانكه در مورد زنان اقليتهاي مذهبي نيز اين امر كاملاً مشهود بود. رضا شاه با بدعتي كه در جريان مدرنيزاسيون تحميلي خود در ايران ايجاد كرد، نه تنها بر هويت فرهنگي ـ مذهبي خدشه وارد نمود بلكه با زور و اجبار و از همه مهمتر بنابر اسناد فوق از محل جريمههاي مالي كه از مردم ميگرفت در جهت گسترش سياست خود اقدام ميكرد و تمامي زنان شهرستانها و حتي زنان ايلات و عشاير را تحت پوشش سياست خود قرار داد تا جايي كه زنان فقير و بيبضاعت را صاحب البسه و كلاه كرد تا چادر را زمين بگذارند و اين در حالي بود كه پيش از آن كمك در جهت پوشش لباس عادي اين زنان از طريق شاه صورت نگرفته بود.

منابع در دفتر روزنامه موجود است

کارشناس ارشد تحقيقات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي،   عضو انجمن علمي  ايراني تاريخ   ، عضو انجمن زنان پژوهشگر تاريخ