جشنواره سي و پنجم
تیتر اول |
مهران موذني- عصر دوشنبه، 21 آبان مراسم اختتاميه سي و پنجمين جشنواره تئاتر گلستان برگزار شد. جشنواره امسال تئاتر استان با اجراي 11 اثر در بخش خياباني، 9 اثر در بخش صحنهاي، 4 اثر در بخش راديويي، 3 اثر در بخش هنرهاي فردي و 1 اثر در بخش جنبي همراه بود. در اين ميان، «خزعبلات خاضعانه خزينهدار» به کارگرداني اميرحسين صيدآبادي به عنوان اثر برگزيده کميته منتقدان و «راه دريا» به کارگرداني محمد اسلامي به عنوان منتخب کميته آموزش و پرورش برگزيده شدند. همچنين نمايش راديويي «آنجا که زمان متوقف شد» به نويسندگي مجتبي طالبي و کارگرداني زهرا تمسکني و مريم شريفي عنوان بهترين اثر در بخش نمايش راديويي را کسب کرد و از سارا عرباحمدي براي بازي در نمايش «بيست و سومين جلسه جنگيري» تمجيد شد. نکته برجسته سي و پنجمين جشنواره تئاتر گلستان حضور 16 اثر با نمايشنامه غير اقتباسي بود که در نوع خود تحسينبرانگيز است. برگزاري جلسات نقد اختصاصي براي هر يک از آثار نيز اگر چه آنطور که بايد مورد توجه قرار نميگرفتند، اما از نکات مثبت اين رويداد بودند. با اين همه، اين جشنواره چندين مسئله اصلي و پيراموني نيز به همراه داشت که عنوان کردن آنها خالي از لطف نيست. اولين مورد که شايد عجيبترين آنها باشد، اجراي آثار خياباني در محوطه داخلي تالار فخرالدين اسعد گرگاني است. فلسفه وجودي نمايشهاي خياباني اصلاً دور از ذهن نيست. در حالت عادي، اين دسته از آثار براي مخاطب عام و متناسب با دغدغههاي آنها، در شلوغترين اماکن شهر برگزار ميشود. با برگزاري جشنواره امسال در محوطه تالار، تفاوتي ميان مخاطبين نمايشهاي صحنهاي و خياباني نبود. مشخصاً عوامل برگزاري جشنواره امسال نيز از چنين بديهياتي بيخبر نيستند. در شرايطي که فاصله زيادي بين مخاطبين عام و تئاتر افتاده، به طوري که اکثر تماشاگران يک اثر، افرادي مشخص و تکراري هستند، تئاتر خياباني آخرين سنگر هنرهاي نمايشي براي ارتباط با مخاطبين عام است. بايد ديد که چه توجيهي براي اجراي آثار خياباني در مکاني جز خيابان وجود دارد. آيا با وجود 34 سال تجربه در برگزاري جشنواره تئاتر، عدم هماهنگي بين نهادها علت موجهي است؟ يا آيا موانع ديگري براي اجراي چنين آثاري در ملأ عام وجود دارد؟ توجيه عوامل برگزاري جشنواره هر چه که باشد، اين واقعيت که آثار خياباني به طرز عجيبي در جايي که بايد اجرا نشدند را تغيير نميکند. با اين حال، حتي با وجود سکوت جالب رسانهها، انتظار ميرود نسبت به اين موضوع پاسخگويي صورت بگيرد. مسئله دوم عدم دعوت رسمي از رسانهها براي پوشش خبري تمام آثار است. با در نظر گرفتن اينکه جشنواره تئاتر به عنوان بزرگترين رويداد نمايشي استان شناخته ميشود، شايسته است که توجه بيشتري به دعوت از رسانهها انجام گردد تا به هر يک از آثار، به طور جداگانه پرداخته شود. طبيعتاً پوشش خبري مجزاي همه آثار به ديده شدن آنها هنگام اجرا در طول سال نيز کمک خواهد کرد. سومين مورد تغيير به يکباره نام برخي از آثار اقتباسي است. «لئوکاديا» و «آخرين نوار کراپ» در روزهاي منتهي به جشنواره به «راه دريا» و «انگار...» تغيير نام پيدا کردند. به جاست بپرسيم که اين کار چه سودي ميتواند داشته باشد؟ اينکه صورت مسئله پاک شود، اما اثر همچنان تمام مؤلفههاي يک اثر خارجي را داشته باشد، کاري را پيش خواهد برد؟ تمامي موارد ذکر شده، نشان ميدهد که ما از پرسشهاي بنيادين درباره فلسفه وجودي هنرهاي نمايشي فاصله داريم. تبيين تعريف و اهداف آنها ميتواند رهنموني براي جشنوارههاي آينده تئاتر گلستان شود تا در جشنوارههاي بعدي، شاهد مشکلاتي از اين قبيل نباشيم.