هفته کتاب و کتاب خواني


یاددداشت اول |

 با مسووليت سردبير

 

 

حقيقت آن است که وضعيت بازار کتاب در ايران سالهاست که شايسته نام ايران و ايراني نيست، علت اساسي آن  نيز  بهم ريختگي ساختارهاي توسعه در ايران است. قياس کتابخواني در کشور ما حتي با کشورهايي که از نظر ما شهروندان ايران اعتباري براي آنها به لحاظ فرهنگي قايل نيستيم نشانگر آن است که در عمق فاجعه به سر مي بريم. شمارگان چند صد نسخه اي براي کتاب هاي پژوهشي و حداکثر هزار و چند صد نسخه اي براي کتابهاي سرگرمي و رمان هاي صاحب سبک نشانگر اوج دور افتادگي ما از مطالعه است و ناگفته پيداست که چرخه مطالعه چرخه اي است که ارتباط مستقيم با توسعه متوازن داشته و دارد. نويسنده بايد ذهني آرام و آزاد داشته باشد تا توان بروز خلاقيت و نوشتن اثري ارجمند در او بوجود آيد و براي چنين آرامش و امکاني نيازمند زندگي حداقلي است که در آن کسي مزاحم روح و روان او نشود تا بتواند خلاقيت هاي خود را به قلم بياورد. در کنار آن بايد ساختار اجتماعي و اقتصادي جامعه به گونه اي سامان داشته باشد که شهروندان درمانده هزينه خريد آثار فرهنگي نباشند. در کنار همه اينها نيازمند مديراني کار بلد و اهل مطالعه ايم که در مورد اخير دست کم در صدا و سيما ديده ايم که  آخرين کتابي که مديرکل کم تجربه کتابخانه هاي  کشور مطالعه کرده بود در چه جايگاه علمي و اجتماعي قرار داشت، بنابراين نمي خواهيم انتظارات را بالا ببريم اما تا زماني که به سوي حکمراني علمي گام بر نداريم و زمينه توسعه فرهنگي را با پذيرش سلايق گوناگون فراهم نياوريم اميد به بالا رفتن سطح مطالعه و شمارگان کتاب اميدي غير منطقي و دور از دسترس است، به اين خاطر به نظر مي آيد بايد  حوزه فرهنگ را از نگاه سياسي و ايديولوژيک دور نگه داشت و زمينه را براي بروز استعدادهاي آحاد شهروندان فراهم کرد. بر اين اساس تا آن زمان بعيد است که شمارگان آثار فرهنگي و يا تنوع و تکثر آثار به گونه اي شود که براي ما مايه دلخوشي فراهم آورد. اما اميدواريم و براي آن تلاش مي کنيم.