خاورميانه در آستانه زايشي دوباره
یادداشت |
حسين دوست محمدي
خاورميانه ديگ جوشان حوادث است. در اين منطقه هر روز و هر لحظه بايد منتظر رويدادي شگفت انگيز بود. به عبارتي اين منطقه کلکسيوني از جنگها، انقلابها، کودتاها، اشغالها، هبوطها و سقوطها است. اگر شوروي يک بار سر برآورد و يک بار هم فروپاشيد در خاورميانه اين داستان هميشه و هر روز در حال تکرار است. ديروز نوبت صدام، بن علي، مبارک، صالح و قذافي بود امروز نوبت بشار اسد است و فردا هر چه مقدر باشد روي خواهد داد. به راستي دليل اين همه پيچيدگي در خاورميانه چيست؟ و علت اصلي تداوم بيثباتي در اين منطقه کدام است؟ از منظر عقل سليم منطقه اي که حدود نيمي از ذخاير انرژي جهان را زير پا دارد، سرچشمه و منبع فرهنگ، تاريخ و تمدن است و کوتاهترين مسير حمل و نقل کالا، مسافر و انرژي در جهان به شمار مي رود علي القاعده بايد منطقه اي امن، باثبات و برخوردار باشد اما چرا اينگونه نيست؟ پاسخ اين پرسش چندان روشن نيست اما به نظر مي رسد تعدد و تکثّر بازيگران اين عرصه که به جاي هم افزايي کاهنده انگيزه و اثر يکديگر هستند از مهمترين عوامل نابساماني موجود باشد. موقعيت ژئواستراتژيک و ژئواکونوميک، نفت و انرژي، بنيادگرايي ديني، ناسيوناليسم و صهيونيسم ازجمله اين بازيگران هستند. در يک سده گذشته تقريباً هيچ رويدادي در منطقه نبوده که تحت تأثير اين عوامل شکل نگرفته باشد و اين روند همچنان ادامه دارد اما در اين ميان گويا سه عامل نفت، صهيونيسم و بنيادگرايي ديني نقشي برجسته تر يافته-اند. اينگونه به نظر مي رسد که تا اين سه عامل دست از کشمکش بر ندارند و فصل مشترک خود را کشف نکنند خاورميانه روي آرامش را نخواهد ديد. در دانش روابط بين الملل تاکنون سه نظريه بزرگ شکل گرفته و به آزمون گذاشته شده اند. نظريه ايدئاليسم يا آرمانگرايي، نظريه رئاليسم يا واقع گرايي و نظريه ليبراليسم يا واقع بيني. در نظريه آرمانگرايي که تحت تأثير رويکرد صلح ابدي امانوئل کانت قرار دارد ذهنيت بر عينيت چيره مي شود. در نظريه واقع گرايي که تحت تأثير انديشه نيکولو ماکياولّي شکل گرفته عينيت بر ذهنيت پيروز مي شود اما نظريه ليبراليسم با بهره مندي از نقاط مثبت اين دو نظريه و طرد موارد منفي آنها بين ذهنيت و عينيت پل ميزند و معتقد است جنگ و صلح، نظم يا آنارشي پديده هاي قهري نيستند بلکه بازتاب روابط کشورها با يکديگرند. بر اساس نظريه ليبراليسم در اين کشمکش نظري يک عامل بسيار مهم هست که مي-تواند محمل روابط حسنه و صلح آميز بين کشورها باشد و آن «سود مشترک» است. سود مشترک براي کشورها تقريباً معادل «منافع ملي» است و در منافع ملي نيز به ترتيب مواردي همانند «بقاء»، امنيت، توسعه و برخورداري در رأس قرار دارند. در نظريه آرمانگرايي اخلاق، حقوق بين الملل و سازمانهاي بين المللي نقش برجستهتري دارند. در واقع گرايي قدرت نظامي، امنيت، تسليحات و ميليتاريسم حرف آخر را مي زند اما در ليبراليسم اقتصاد و تحولات حول محور آن که در هيأت سود مشترک ظاهر ميشود اثرگذاري بيشتري دارد. سود مشترک مفهوم گسترده اي دارد و علاوه بر وابستگي متقابل اقتصادي و تکنولوژيکي مي تواند در صورتبنديهاي متنوع و متعددي ظاهر شود که مهمترين آنها اصل بقاء است لذا سود مشترک همان منافع ملي و منافع ملي در گام نخست تضمين بقاء کشور و دولت است. به عبارتي سود مشترک در اين خوانش يعني سرنوشت مشترک؛ يعني بقاء من در برابر حيات تو. بر اساس اين منطق در نخستين گام براي رسيدن به هدف نهايي که صلح و همزيستي مسالمتآميز بين کشورهاست ضرورت ندارد روابط رسمي و وابستگي عميق اقتصادي و تکنولوژيکي شکل بگيرد بلکه کافي است رقبا حيات و بقاء يکديگر را بپذيرند و به حضور هم عادت کنند. اين وضعيت که ميتوان آن را معادل نه جنگ و نه صلح دانست به مرور زمينه همگرايي را فراهم خواهد ساخت. تجربه زيسته کشورهاي عربي در 76 سال گذشته از يکسو، نتايج ملموس مواجهه نظامي گروههاي نيابتي در 4 دهه اخير از سوي ديگر، تحولات عميق و فجايع دهشت انگيزي که 7 اکتبر به بار آورد زمينه تحقق اين وضعيت را فراهم آورده است. سقوط بشار اسد که پل ارتباطي محور مقاومت بود اين محور را در موقعيت دشواري قرار داده که اين وضعيت بازخواني راهبردها و بازبيني رويکردهاي محور مقاومت در مواجهه با اسرائيل را ضروري مينمايد. همين ضرورت با پشتيباني الزامات رهيافت ليبرال خاورميانه را وارد مرحله جديدي خواهد کرد که بر اساس آن ميتوان از ميزان تنشها کاست و زمينه مدارا، تعامل و در نهايت همزيستي مسالمت¬آميز کشورهاي منطقه از طريق تحقق راهبرد دو دولت مستقل فلسطيني و اسرائيلي را فراهم نمود. فلسطين گرانيگاه مسائل منطقه است. کشورهاي خاورميانه نبايد و نشايد که حق حيات و استقلال و کرامت مردم فلسطين را به فراموشي بسپارند اما براي احقاق حقوق حقه ملت فلسطين بايد راههاي ناآزموده بسياري را آزمود.
پژوهشگر و دانشجوي دکتراي علوم سياسي