حلقه مفقوده توسعه گلستان


تیتر اول |

علي نجفي نژاد- توسعه منطقه‌اي، به فرآيندي گفته مي‌شود که شرايط يک منطقه جغرافيايي مانند يک استان بهبود يافته و رشد مي‌کند. توسعه مي‌تواند شامل ارتقاي زيرساخت‌ها، بهبود شرايط اقتصادي، ايجاد فرصت‌هاي شغلي، افزايش سطح آموزش و سلامت و بهبود کيفيت زندگي ساکنان منطقه باشد.
راه‌هاي اصلي براي دستيابي به توسعه شامل موارد زير است:
• استفاده از برنامه‌ريزي دقيق و استراتژيک براي تعيين اهداف و مسيرهاي توسعه.
• جذب سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي و داخلي براي پروژه‌هاي توسعه‌اي.
• ارتقاي سطح آموزش و ارائه دوره‌هاي مهارتي به ساکنان منطقه براي افزايش توانمندي آن‌ها.
• ساخت و بهبود جاده‌ها، پل‌ها، سيستم‌هاي آب و برق و ديگر زيرساخت‌هاي حياتي.
• ايجاد شرايط مناسب براي رشد و توسعه کسب و کارهاي کوچک و متوسط.
• همکاري دولت، بخش خصوصي و جامعه محلي در اجراي پروژه‌هاي توسعه‌اي.
توسعه منطقه‌اي نيازمند يک رويکرد چندجانبه و مشارکتي است که همه جوانب مختلف را در بر مي‌گيرد تا منجر به بهبود کلي و پايدار منطقه شود. استان گلستان با ظرفيت هاي فراوان در سال هاي اخير براي توسعه تلاش هاي زيادي کرده است. برنامه هاي مختلف راهبردي تهيه کرده است. شايد يکي از مهم ترين دلايل عدم توفيق در دستيابي به شاخص هاي توسعه عدم بکارگيري رويکرد جامع در برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي توسعه است. توسعه متوازن در همه بخش ها نيازمند بکارگيري تفکر سيستمي است. بخش هاي مختلف از يکديگر جدا و مستقل نيستند و در يک سيستم درهم تنيده با يکديگر تعامل دارند و تغييرات در يک بخش روي بخش هاي ديگر تاثير مي گذارد. تفکر سيستمي يک رويکرد جامع و پويا براي بررسي پديده‌هاي در هم تنيده است که مي‌تواند نقش مهمي در توسعه ايفا کند. اين رويکرد امکان مي‌دهد تا روابط متقابل و درهم تنيده بين عناصر مختلف هر سيستم شناسايي و تحليل شود. در برنامه هاي توسعه، تفکر سيستمي مي‌تواند به درک عميق‌تري از عوامل مؤثر در شکل‌گيري و عملکرد اقدامات دولت‌ در سطح منطقه اي کمک کند. رويکرد سيستمي به معناي بررسي همه‌جانبه و هماهنگ همه عوامل و اجزاي يک سيستم است که در راستاي دستيابي به اهداف توسعه‌اي فعاليت مي‌کنند. اين رويکرد تأکيد مي‌کند که هر بخش از سيستم (اقتصادي، اجتماعي، محيطي، فرهنگي و ...) بايد به گونه‌اي هماهنگ و متعادل بهبود يابد. در واقع، توسعه پايدار و مؤثر زماني محقق مي‌شود که همه اجزا در تعامل با يکديگر و هماهنگ عمل کنند. با استفاده از تفکر سيستمي، مي‌توان روابط متقابل بين عوامل مختلف مانند اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و محيط زيستي را شناسايي و تحليل کرد. اين رويکرد کمک مي‌کند تا تأثيرات متقابل اين عوامل شناخته شود و راهکارهاي جامع‌تري براي توسعه ارائه شود .تفکر سيستمي امکان مي‌دهد تا تغييرات و تحولات مختلف پيش‌بيني و مديريت شود. با تحليل سيستم‌ها و شناسايي نقاط ضعف و قوت، مي‌توان برنامه‌ريزي‌هاي بهتري براي مواجهه با تغييرات انجام داد. با استفاده از تفکر سيستمي، مي‌توان کارايي و اثربخشي برنامه‌ها و پروژه‌هاي توسعه را افزايش داد. اين رويکرد کمک مي‌کند تا منابع بهينه‌تر استفاده شود و از هدررفت منابع جلوگيري شود. تفکر سيستمي به تقويت همکاري و هماهنگي بين نهادها و سازمان‌هاي مختلف کمک مي‌کند. با شناسايي و تحليل روابط بين نهادها، مي‌توان همکاري‌هاي مؤثرتري را ايجاد کرد و از تداخل‌ها و تضادها جلوگيري کرد. رويکرد سيستمي به توسعه به معني درک و پذيرش پيچيدگي‌هاي موجود و تلاش براي ايجاد تعادل و هماهنگي بين همه اجزا و عوامل مؤثر است...

اين رويکرد به تحقق توسعه‌اي پايدار و جامع کمک مي‌کند. تفکر سيستمي کمک مي‌کند تا مسائل پيچيده و چندبعدي بهتر درک شود و راهکارهاي جامع‌تري براي حل آن‌ها ارائه شود. اين رويکرد امکان مي‌دهد تا به جاي تمرکز بر يک بعد خاص، به تمامي ابعاد مسئله توجه شود و راهکارهاي جامع‌تري ارائه شود. تفکر سيستمي يک ابزار قدرتمند براي توسعه منطقه اي است که امکان مي‌دهد تا روابط پيچيده بين عوامل مختلف شناسايي و تحليل شود، تغييرات پيش‌بيني و مديريت شود، کارايي و اثربخشي برنامه‌ها افزايش يافته، همکاري و هماهنگي بين نهادها تقويت شود و مسائل پيچيده به صورت جامع حل شود. با استفاده از اين رويکرد، مي‌توان به توسعه پايدار و جامع‌تري در سطح استان دست يافت. براي اطمينان از پيشرفت و دستيابي به اهداف تعيين شده، بايد فرآيندهاي نظارت و ارزيابي مداوم انجام گيرد و برنامه‌ها بر اساس نتايج به‌دست‌آمده، تنظيم شوند. توسعه منطقه‌اي يک فرآيند پيچيده و چند‌وجهي است که نيازمند هماهنگي و همکاري همه بخش‌هاي جامعه مي‌باشد. 
براي اجراي رويکرد سيستمي موارد زير بايستي مدنظر قرار گيرد:
• تهيه و اجراي برنامه‌هاي جامع و بلندمدت که همه بخش‌هاي اقتصادي، اجتماعي و محيطي را در بر بگيرد. استفاده از مشارکت و همکاري مردم، دولت، بخش خصوصي و سازمان‌هاي غيردولتي در اين فرآيند ضروري است.
• تشکيل تيم‌هاي کاري شامل افراد با تخصص‌هاي مختلف (اقتصاد، محيط زيست، جامعه‌شناسي و ...) براي تحليل و پيشنهاد راهکارهاي هماهنگ و يکپارچه.
• بهره‌گيري از فناوري‌هاي نوين و تجزيه و تحليل داده‌ها براي درک بهتر وضعيت موجود و پيش‌بيني اثرات سياست‌ها و اقدامات مختلف.
•  برگزاري دوره‌هاي آموزشي و کارگاه‌هاي توانمندسازي براي افراد در سطوح مختلف و ايجاد آگاهي درباره اهميت رويکرد سيستمي و نقش آن در توسعه پايدار.
• ايجاد سيستم‌هاي نظارتي و ارزيابي دوره‌اي براي بررسي پيشرفت پروژه‌ها و برنامه‌ها و اصلاح آن‌ها متناسب با اهداف تعيين شده.
• تطابق و تغيير برنامه‌ها و سياست‌ها بر اساس نتايج حاصل از ارزيابي‌ها و تغييرات محيطي و اجتماعي.
بررسي طرح هاي توسعه استان گلستان در دو دهه اخير نشان مي دهد که اغلب طرح ها بدون در نظر گرفتن ارتباطات متقابل اين طرح ها با يکديگر تهيه شده و اجراي آنها نيز بسيار ناقص بوده و فاقد سيستم پايش و ارزشيابي است. طرح هاي توسعه کشاورزي، آب، گردشگري و انرژي و زيرساخت اجزاي پازل توسعه استان هستند و بدون درنظر گرفتن ارتباطات متقابل آنها با هم و رفع تعارضات و تناقضات بين اين طرح ها اثربخشي آنها کاهش مي يابد. براساس درس آموخته هاي برنامه هاي توسعه استان در بيست سال گذشته به استاندار جديد پيشنهاد مي شود با بررسي برنامه هاي توسعه استان در اين مدت خلا ارتباطات سيستمي اين طرح ها با يکديگر شناسايي شده و براي پرکردن خلاهاي موجود در مسير توسعه اقدامات تحول آفرين به مرحله اجرا درآيد.

دکتراي آبخيزداري و رييس سابق دانشگاه
 علوم کشاورزي گرگان