عدل و ظلم در مولانا
یادداشت |
محمدرضا ايزد
ظلم چه بْوَد؟ وضع، غير موضعش
هين مکن در غير موضع، ضايعش
مفهوم ظلم چيه و چه تعريفي ميتوان از ظلم بيان کرد. مولوي در بيت 1558 دفتر ششم ميگويد هر چيز را نابجا نهادن ظلم است. پس بهوش باش مبادا چيزي را با قراردادن در غير محل خود تباهسازي و آن را به فساد تبديل کني. فساد بنظر استاد مطهري يعني نابساماني امور. نابساماني امور يعني هر چيزي که در جاي خودش قرار نداشته باشد. مثلاً مهندس کشاورزي داره کار فرهنگي ميکند و يا يک پزشک متخصص، کار مهندسي برق يا کشاورزي را انجام دهد و يا يک فقيه، متولّي باغباني گردد.
اصلاح يعني سامان دادن امور و اصلاح عين عدل است و عدل يعني هر چيزي را در جاي خودش قرار دادن. يعني مهندس کشاورزي به امور کشاورزي و يا متخصص قلب به امور پزشکي و يا مهندس برق در امور برق به کار گرفته شود.
امام علي(ع) نيز عدل را هر چيزي در جاي خود قرار دادن ميداند و مولوي در بيت 1089 دفتر پنجم در وصف عدل و ظلم و مقايسه عدل و جُود ميگويد:
عدل چه بْودَ؟ آب ِده اشجار را
ظلم چه بْوَد؟ آب دادن خار را
عدل در مَثَل چيست؟ جواب: آب دادن به درختان. ظلم در مَثَل چيست؟ جواب: آب دادن به خار. به عبارتي عدالت حکم ميکند که آب را به درخت بدهي تا برايت ثمر داشته باشد و از ميوه آن استفاده کني و ظلم اين است که آب را به درخت ندي ولي در عوض به علفهاي هرز و خار که مورد نيازت نيست، بدهي.
عدل، وضعِ نعمتي در موضعش
نه به هر بيخي که باشد آب کَش
عدل، قرار دادن نعمت در جايگاه خودش است، نه اينکه آب را به هر ريشهاي که آب را جذب ميکند، بدهي، بلکه آب را بايد به ريشه درخت ميوهدار برساني تا بعداً بتواني از ميوهاش بهرهمند گردي.
ظلم چه بْوَد؟ وضع در نا موضعي
که نباشد جز بلا را منبعي
ظلم چيست؟ نهادن چيزي در جايي که نبايد قرار بگيرد مثلاً يک فوتباليست را سرمربي واليبال کني که البته اين بلا و فساد و رنجي هم براي فوتباليست است و هم براي واليباليستها، يا وزير ورزش را به وزارت صنعت گماردن و يا برعکس چون در اينصورت نه وزير ورزش ميتواند به ورزش قهرماني و پهلواني و مردمي بپردازد و نه ميتواند به صنعت بپردازد چون از آن اطلاعي ندارد، اين عين ظلم و فساد و نابساماني در امور است.
ابيات فوق در راستاي تعريف علي(ع) از عدل و ظلم است. از ايشان در مورد عدل و جُود پرسيدند و فرمود:
عدل، هرچيزي را در جاي خود مينهد، در حالي که جُود هر چيز را از جاي خود بيرون ميکند. عدل، اداره کننده همگان است و جُود فقط به کسي بهره ميدهد که بدو بخشش شده، پس عدل شريفتر و برتر است، پس جامعه با عدل اصلاح شود نه با جُود.