علي نصيريان در مراسم بزرگداشت سعدي: هنر موجب حيات روح آدميست
گزارش |
مهران موذني- نخستين روز ارديبهشتماه به بزرگداشت شاعر بزرگ پارسيگوي، سعدي شيرازي اختصاص دارد. شيخ اجل در مقدمه گلستان اين روز را شروع سرايش اثر جاودان خود معرفي ميکند. به همين مناسبت عصر دوشنبه، 1 ارديبهشت 1404 مراسم بزرگداشتي براي ايشان در مؤسسه فرهنگي ميرداماد برگزار شد که با حضور اساتيدي چون علي نصيريان، داريوش مودبيان و کيخسرو دهقان همراه بود.
در اين مراسم به جايگاه والاي سعدي و به طور کلي هنر پرداخته شد.
علي نصيريان، پيشکسوت عرصه سينما، تلويزيون و تئاتر که مهمان ويژه مجموعه فرهنگي ميرداماد بود، هنر را به عنوان يکي از نيازهاي روح آدمي زير ذرهبين برد و عنوان کرد: اين قبيل جلسات فرهنگي از اهميت بسيار زيادي برخوردارند. جامعه فقط به خورد و خوراک و کار کردن نياز ندارد. اين حيات نيست. روح انسان به سينما، تئاتر، موسيقي، نقاشي و... نياز دارد. هنر نوعي خدمت است. هنرمندان که ثروتي از سوي خدا دريافت کردهاند، آن را در راه خير براي همنوعانشان مصرف ميکنند. با وجود ناتوانيهاي جسميام علاقهمندم که در اين جلسات شرکت کنم. به خصوص اگر بنا باشد تا از بزرگان فرهنگ و هنر در آن جلسات تجليل شود. مردم گرگان نيز مردم فرهيخته و آگاهي هستند. پيشينه تئاتر اين شهر به دههها پيش بازميگردد. در گذشته يکي از مراکز مهم آموزش تئاتر در گرگان بود. تالار فخرالدين اسعد گرگاني نيز تالار درجه يکي است و شايد در ايران بينظير باشد. اين تالار بيدليل در اين شهر بنا نشد. چرا که استعدادها و آثار گرگانيها را ديده بودند. من از جوانان ميخواهم تا از مسئولين فرهنگي مطالبهگر باشند. مسئولين فرهنگي وظيفه دارند تا براي بروز يافتن استعدادها و فضايل انساني جوانان بسترسازي کنند. حدود 100 سال است که ما ايرانيان با تئاتر و سينما آشنا شده و پيشرفتهاي بسيار خوبي داشتهايم. چه سينما و چه تئاتر ما در جشنوارههاي اروپايي جوايز خوبي کسب ميکند. اگرچه که سينما هنر گراني است، اما تئاتر آنقدر هم هزينهبردار نيست. تئاتر در دکور، لباس و... خلاصه نميشود. تئاتر انسان، انديشه، نظر و ايده است. تئاتر انساني است که با تمام توانش انديشه را اجرا ميکند. امکانات فني زيادي در گرگان وجود دارد و از اين رو لازم است تا استعدادهاي گرگاني را کشف کرد. بايد مسابقات نمايشنامهنويسي برگزار شود. نمايشنامهنويسي از سختترين عرصههاي نويسندگي است. چرا که انجام شخصيتپردازي و بيان موضوع و محتوا در زماني فشرده کار بسيار سختي است. از همين رو نياز به آموزش و مسابقات دارد. تئاتر يک ملت عبارت از ادبيات دراماتيک آن ملت است و نه اجرا. منظور از ادبيات دراماتيک نمايشنامه محض است. مانند متون شکسپير و ايبسن. با برگزاري مسابقات نمايشنامهنويسي و تهيه جوايز براي نفرات برتر، استعدادهاي نمايشنامهنويسي کشف و تشويق خواهند شد.
وي همچنين درباره سابقه آشنايياش با گرگان و مردم آن گفت: آغاز علاقه من به گرگان به مدتها پيش برميگردد که آقاي لطفي مديرکل فرهنگ و هنر اينجا بود. هرسال پاييز جشني براي فرهنگ و هنر برگزار ميشد و گروههاي مختلف به نقاط مختلف کشور اعزام ميشدند. گاهي نوبت ما به مسير ساري، گرگان و مشهد ميافتاد.
داريوش مؤدبيان، پيشکسوت عرصههاي سينما، تلويزيون، تئاتر و ترجمه که ديگر مهمان ويژه اين نشست بود، نامگذاري نخستين روز ارديبهشتماه به عنوان بزرگداشت سعدي يا گلستانروز را واکاوي کرد و گفت: نخستين روز ارديبهشت جشن گلستانروز نام دارد. اين روز مقارن با روز آغاز سرايش گلستان سعدي در سال 656 قمري است. سعدي پيش از آن بوستان را پيش از آن به نام سعدينامه سروده بود که پس از سرايش گلستان، نامش را تغيير ميدهد. بوستان سعدي بوستان آموزش و تربيت است. گلستان نيز گلستان پند و آموزش در جامه حکاياتي شيرين است. گلستان سعدي با ديباچهاي زيبا شروع ميشود. سعدي ميگويد در آن زمان گوشه عزلت گزيده و تصميم داشت ديگر پريشان نگويد و پريشان ننويسد. دوستي که انيس او در سفرها بوده، به ديدارش ميآيد. سعدي که در گوشهاي در خود فرو شده، کسي را نميپذيرد. اما دوستش ميگويد که ترک کردن او خلاف ادب است و بايد تا به سخن آمدن سعدي نزد او بماند. سعدي وقتي بيتابي و انتظار دوستش را ميبيند، قرار پيدا نميکند و با او سخن ميگويد. انيس سعدي به او ميگويد که اکنون که فصل بهار است بايد به بوستانها برويم و از اين هواي مطلوب استفاده کنيم. فرداي آن روز رفيق سعدي دامني از گلهاي بوستان فراهم ميآورد. سعدي به او ميگويد اين گلها چندان نميپايد. پس بايد گلستاني را فراهم آورد که دست تطاول روزگار به آن نرسد و خزان نپذيرد. از همين رو، روز نخست ارديبهشت را روز سعدي نامگذاري کردند. به گمان من بد نيست که اين روز را گلستانروز بناميم. خود سعدي نيز ميگويد:
به چه کار آيدت ز گل طبقي؟
از گلستان من ببر ورقي
گل همين پنج روز و شَش باشد
وين گلستان هميشه خوش باشد
وي همچنين درباره اولين حضورش در گرگان و نخستين اجراي صحنهاي خود در اين شهر عنوان کرد: به ياد دارم زماني که بنا بود تالار فخرالدين اسعد گرگاني در اين شهر بنا شود، من به عنوان يک کارشناس جوان از سوي وزارت فرهنگ و هنر به گرگان فرستاده شدم تا در طراحي سالن و صحنه تئاتر به معمار راهنمايي کنم. البته پيش از آن نيز با همراهي گروه تئاتر مردم که استاد علي نصيريان به عنوان کارگردان ارشد اين گروه مديريت آن را بر عهده داشتند، براي اجراي نمايش بازرس به گرگان آمده بودم. مدرسه ايرانشهر صحنه تئاتري داشت که در آنجا به اجرا پرداختيم.
کيخسرو دهقاني، شاهنامهخوان و پژوهشگر برجسته کشوري نيز از ديگر مهمانان ويژه اين نشست بود. وي درباره نقش تربيت در شاهنامه فردوسي و مواعظ سعدي اظهار داشت: در شاهنامه اگر شخصي اصل و نسب درستي داشته باشد، تربيت در او اثر خواهد داشت. سياوش که از گوهر قابلي برخوردار بوده، توسط رستم دستان پرورش پيدا ميکند. رستم به او رزم، بزم، بر تخت نشستن، دادخواهي و بيدادخواهي را ميآموزد. سياوش به علت برخورداري از گوهر نژادي و تربيتي که فرا گرفته بود در برابر نيرنگها و نيت پليد سودابه مارروي مقاومت ميکند. حضرت سعدي نيز در اين باره ميگويد:
پاکيزه روي را که بود پاکدامني
تاريکي از وجود بشويد به روشني
خواهي که پايبسته نگردي به دام دل
با مرغ شوخديده مکن همنشيمني
شاخي که سر به خانه همسايه ميبرد
تلخي برآورد مگرش بيخ برکني
سعدي! هنر نه پنجه مردم شکستن است
مردي درست باشي اگر نفس بشکني
سياوش نيز نفسش را شکست و توانست جاودانه بماند. بهطوريکه پيش از اسلام تنها سوگي که برگزار ميشد، براي او بود.
حسين ضميري، شاعر و پژوهشگر فرهنگ گلستان در اين نشست به بررسي پيشينه جشن ارديبهشتگان پرداخت و گفت: در تقويم باستاني ايران سومين روز ماه ارديبهشت نام دارد. به علت تقارن نام ماه و نام روز جشني به اسم ارديبهشتگان مرسوم است. اين روز در تقويم شمسي دوم ارديبهشت است. نوشتهاند که آدم و حوا در اين روز از بهشت رانده شدند.
مسعود سعد سلمان ميگويد: «ارديبهشت روز است اي ماه دلستان/ امروز چون بهشت برين است بوستان» اين فرشته آتش و نور از طرف اهورامزدا موکل شده است تا بيماريها را به ياري ادويه و غذاها دفع کند و راستي را از دروغ باز نمايد. نام ديگر جشن ارديبهشتگان گلستانجشن است. زيرا بر بنيان يک باور قديمي که نگهبان گياهان است و اهورامزدا ياري ميرساند تا هنگام آفرينش گياهان را بروياند. شايد بر اين بنيان است که به اين جشن، گلستانجشن نيز ميگويند. گستراندن خوان سبز به نشانه زمين سبز و نهادن گلهاي بهاري آتشي بر اين خوان افروختن، آتش در آتشدان و يا پوشيدن جامههاي سفيد، نيايش فردي و همگاني، خواندن ارديبهشتيشت پارسي، شادماني همگاني، گلگشت بهاري، پختن و خوردن شيرينيها از ديرباز در اين جشن رايج بوده است.
همچنين فروغ محسني مفيدي، پژوهشگر اسطوره و ادبيات درباره پيشينه ارديبهشتگان و اشه (ارديبهشت) به عنوان يکي از امشاسپندان در ايران باستان عنوان کرد: ارديبهشت در عالم روحاني نماينده راستي و پاکي و تقدس اهورامزداست و در عالم مادي، نگهبان تمام آتشهاي روي زمين، گياهان و مرغزاران. ارديبهشت پس از بهمن و سپندمينو برترين امشاسپند است. اورمزد او را از خرد خويش آفريده و پدر اوست. او دشمن ديو خشم و از بين برنده بيماري، مرگ، جادوگري و حشرات موزي است.
هماورد اصلي او ايندرَه يا همان اندرديو ميباشد که همان روح ارتداد انسان است. جشن ارديبهشتگان با رويش گلها همزمان است. در اين جشن زرتشتيان با لباسهاي سفيد گرداگرد آتش به شادي ميپردازند. زيرا همواره نور و گرماي آتش پليديها را دور ميکند. آنها اوستا ميخوانند و با ستايش اهورامزدا، راستي و درستي به پايکوبي ميپردازند. در ايران باستان مردم در اين جشن به درگاه پادشاهان ميرفتند و به آنان هدايايي پيشکش ميکردند. در اين روز سفرههاي آييني پهن ميکنند و نان محلي و خوراکيها و دسرهاي شيرين بر سر آن ميگذارند.
مردم خانهها را با گلهاي تازه و معطر تزيين ميکنند و اين کردار عملي نمادين از تجديد حيات، شادابي و احترام به طبيعت است. اين جشن فرصتي است که مردم با همبستگي به پاکي محيط زيست و رعايت اخلاق بيشتر بپردازند.
گفتني است که در اين نشست، از جمعي از اهالي فرهنگ و رسانه استان تجليل به عمل آمد.