پذيرش تغيير


یاددداشت اول |

احسان مکتبي

 

دنيا عوض شده است، فناوري و ارتباطات همه چيز را دگرگون کرده است،  همان حرف که تا ديروز در گوشي بود، امروز در رسانه ها جار زده مي شود، هنجارها تغيير کرده اند و اندک اندک ارزش هاي بنيادين جوامع سنتي  به سمت تغيير مي روند، نسل جديد با خواسته ها و دغدغه هاي خود آمده است، بزرگترها مقاومتي رو به افول دارند و مي دانند نتيجه اي نخواهند گرفت، دانايي و شبه دانايي همه گير شده است و لاجرم جامعه در معرض تغيير و تحولات بنيادين قرار گرفته است.  اين مسير محتوم بشر است و نمي دانيم که در چند سال آينده بايد از کدام ارزش ها چشم بپوشيم و يا کدام هنجار را ناديده انگاريم، اما به هر حال مي آيد، مي رسد و تغيير مي دهد و شايد مي رود. ما اما، در اين ميان مي خواهيم هم سنت هاي خود را به روز کنيم و هم با نوآوري هاي دنياي امروز سرشاخ نشويم و مي خواهيم  تلاش کنيم خردمندانه نوعي از انعطاف و تعامل را تجربه کنيم تا اتفافات آرام و بدون تنش از سر ما بگذرد اما براي رسيدن به چنين مقصودي  راهي جز نوآوري دروني و شکوفايي بيروني  نداريم، نمي توانيد با نگاه گذشته جامعه پيش رو  را بفهميد، هر روز شعبده اي از فهم متفاوت از هنجارها ، اخلاقيات و رفتارها آشکار مي شود و هر روز پدر و مادراني که صبح تا شام سر به اقتصاد خانوار دارند از چرخه  مديريت فکري و ارزشي خانواده حذف مي شوند و هر روز فرزندان آنها در بي هويتي بزرگ مي شوند. از آن سو سازمان ها و نهادهاي متولي مشغول رزومه سازي و کارهاي فرماليستي خودشان هستند و اين چرخه ادامه خواهد داشت  تا بالاخره  پدر و مادران در  بن بستي از ناتواني در تربيت انساني  گرفتار مي شوند و خسته تر و فرسوده تر از قبل روزگار را به دشنام  مي گيرند .   راستي چه بايد کرد؟ چگونه بايد با چنين شتابي از رشد و توسعه کنار آمد؟ خانواده ها بايد چه کنند؟ اينها پرسش هايي است که بايد براي آن انديشيد و براي آنها راه حل هاي منطقي، علمي و مدبرانه يافت. نگاه غير انساني مبتني بر فهمي خاص از مفاهيم، نگاه  ايدئولوژيک مبتني بر سنتها و تحليل عاميانه از اتفاقات پيچيده راهي به دهي نمي برد  بايد به خويشتن خويش بازگرديم و بسياري از امور را در درونمان دوباره خواني کنيم و اشتباهات را ترميم کنيم، قباي ديروز را از تن در آوردن بسيار سخت است اما چاره چيست؟ چشمها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد.

 

صاحب امتياز