میثم شاعری خواننده و نوازنده موسیقی ترکمن

استاد عبدالرحیم گری( رحیم خیوه لی) متولد۱۳۴۱ در روستای خیوه لی توابع آق قلا هستند ایشان یکی از اساتید برجسته موسیقی ترکمن بودند ایشان علاوه بر خواننده گی و نوازنده گی دوتار شاعر نیز بودند استاد خیوه لی هنر های اولیه موسیقی را نزد دایی خود از آنه عراز گری آموختند و بعد بصورت حرفه ای از استاد دردی طریک اصول پیچیده ی خوانندگی و نوازنده گی را آموختند. استاد از خواننده و نوازنده های ترکمنستان نیز به نوبه خود چیزهای زیادی آموختند واز آنها درجه خلیفه را کسب کردند یعنی (پاتا) گرفتند از جمله استاد آق مراد چاری اف و آتا آبلیف و اراز نپس دولت ناظارف و مانه قرایف و...   شاگردان زیادی در رشته های خوانند گی و نوازندگی از استاد رحیم خیوه لی بهره کسب کردند منجمله پسر خود مانه خیوه لی و آق اویلی بدراق و رحیم عطا و سراج الدین باشقره و امین هیوه چی و میثم شاعری استاد رحیم خیوه لی در اجرای موسیقی در جشنواره ها مقام های زیادی کسب کردند و از سال ۱۳۶۳ با رادیو گرگان صدای ترکمن همکاری نزدیکی داشتند .استاد از سن ۲۰ سالگی معروف شدند و مجالس عروسی زیادی را در ترکمن صحرا اجرا نمودند و در سن ۵۸ سالگی در تاریخ ۹۹/۸/۳ چشم از جهان گشودند ( روحش شاد یادش گرامی) در مورد استاد خیوه لی هرچه گفتیم باز کم است زیرا ایشان یکی از ستونها و در موسیقی ما مانند یک درخت تنومند قوی بودند ،آیدیم ها و خاطرات و اجراهای بینظیر ایشان هیچ موقع از ذهن و دل مردم نمیتوان بیرون کرد ایشان مانند یک ستاره هستند که هیچ وقت از آسمان موسیقی ترکمن محو نمیشود. با تشکر از طرف شاگرد استاد خیوه لی میثم شاعری من درباره خاطرات خودم درباره خلیفه بگم البته خاطرات زیاده چون با آن استاد بزرگ بودن هر دقیقه اش یک چیز می آموختم. من در سال ۱۳۹۲ با استاد رحیم خیوه لی افتخار شاگرد شدن و در کنار ایشان کمانچه زدن نصیب شد البته ایشان از قبل با پدرم دوست بودن من هفت سال با ایشان در عروسی و محافل و جشنواره ها پیش استاد کمانچه زدم و راه و روش آیدیم را یاد گرفتم چون این هنر خیلی پیچیده است به گفته اساتید مانند اقیانوس هر چقدر بیاموزی باز هم کم است یعنی هیچ کسی نیست که بگوید من همه ی راه و روش را یاد گرفتم .یادم است مثل دیروز ؛ اولین عروسی که پیش استاد کمانچه زدم روستای ( قارقی) از توابع بندر ترکمن بود. استاد خیوه لی همیشه به کارش و به هنرش علاقه فراوان داشت چه شبهایی را باهم تا صبح برای یک آیدیم سپری میکردیم یعنی در یک برنامه اگر در آن آیدیم من کمی ایراد داشتم را می آمدیم خانه استاد و روی آن آیدیم اینقدر کار میکردیم می گفت: همیشه برای دوستداران هنر؛ کارتان را بی نقص اجرا کنید. ۲ سال پیش؛ استاد در روستای صوفیان در یک عروسی این افتخار نصیب بنده شد که با هم برنامه یک عروسی را اجرا کنیم استاد به من گفت اول شما بخوان من آنجا باخشی بودم خلیفه هم همینطور و بعد ایشان خواندند و در آن عروسی به من درجه ( پاتا) را دادند در حضور مردم این خاطره هرگز از ذهن من بیرون نمیرود من هم همیشه تلاش میکنم راه و روش استاد را ادامه دهم و خواهم داد.