پرسپولیس و یادی از تاریخ
یادداشت |
■ ایرج رمضانی
خوشحالی از برد تیم فوتبال پرسپولیس به عنوان نماینده سرزمینمان آنهم برابر عربستان سعودی بیش از اینکه برای صعود به فینال باشد، به خاطر شکست روح گستاخ و ایران ستیزی آنهاست. تیمی که هر بار مقابل ایران قرار می گیرد بیشتر از هر موضوعی برایش حیثیتی است.این روح مبارزه اعراب و ایرانی ها ریشه در تاریخ پرفراز و نشیب این دیار دارد . جایی که هزاران سال تحت نظر امپراطوری بزرگ پارس بوده و بزرگترین جایگاهشان مزدوری بوده است. تا اینکه بخت و اقبال با آنها یار شد و در اوج قدرت، با سلسله از هم گسیخته ساسانی روبرو شدند و آنچه که نباید اتفاق افتاد. این امپراطوری که آوازه اش در نیمی از کره زمین پیچیده بود و از شرق تا غرب را تحت سیطره خود داشت بعد از آن رویداد تاریخی هیچگاه کمر راست نکرد و مانند قبل از آن شکوه و جلال خبری نشد و رد زخم روح شکسته و تحقیر شده ایرانی ها همچنان برجا مانده است.گویی هر بار که قرار است ایرانیان با اعراب در میدان ورزش رقابت کنند، عرصه قدرت نمایی سیاسی ایران و اعراب است و والیان این ولایات عربی که طی هزاران سال از فرط سختی وگرسنگی در خدمت پارسیان بودند مستطیل سبز صلح و جوانمردی را با میدان نبرد قادسیه اشتباه می گیرند.قادسیه شهرکی در پنجاه مایلی کوفه بود که در خرداد ماه سال 16 خورشیدی به نبرد با لشکر سعد بن ابی وقاص رفتند. در این جنگ ملال انگیز با وجود همه رشادت ها، از جان گذشتگی ها و دلیری سربازان میهن پرست، با تلفات بسیار سردار ایرانی کشته شد و تازیان پیروز با شادمانی سر از تنش جدا کردند و آخرین عمود خیمه ایران باستان فرو ریخت. این پیروزی آنقدر برای تازیان افتخار آمیز بود که داستانها و حماسه های مجعول بسیاری درباره آن سرودند. آری؛ فروریختن جاه و جلال و جبروت سرزمینی که اولین امپراطوری دنیا را در تاریخ خود دارد افتخار آمیز بود. فتحی که به استناد اکثر مورخان بیشتر از سر رنج و گرسنگی و برای کسب غنیمت و مال بود نه ترویج ایین رهایی بخش اسلام.نبردی که نخستین و مهمترین برخورد تازیان با ایرانیان بود. به گواه تاریخ هنگامی که سرادارانشان زمان مذاکره با رستم، سپهبد ایرانی را با آن فر و شکوه می دیدند ، مدتها محو آن می شدند و بارها بخاطر سخن های درشت، نادانی و اسائه ادب ، ملازمان پارسی رعایت اصول اخلاقی و تشریفات سیاسی را به آنها گوشزد می کردند، هرچند این گستاخی " ژنده پوشان عرب با آن رفتار خشن و ناتراشیده بدوی" بنا بر اعتقاد زرین کوب برای فروشکستن حرمت و حشمت "پارس" بود.در تاریخ روایت است که سردار ایرانی با نماینده سپاه اعراب در جنگ قادسیه چنین گفت؛ "مثل شما با ما داستان آن مرد است که پاره یی باغ داشت روزی روباهی در آن دید، گفت: یک روباه را چه قدر باشد وباغ مرا از آن چه زيان آید و او را از باغ نراند. پس از آن روباه برفت و روباهان گرد کرد و به باغ آورد. باغبان بیامد وچون کار بدانگونه دید در باغ فراز کرد، رخنه ها بربست وروباهان را تمام کشت. گمان دارم آنچه اکنون شما را نیز بدین سرکشی واداشته است سختی ورنج است."شگفتا؛ آنها که تا دیروز دختران خود را زنده به گور می کردند اکنون طومار امپراطوری را در هم پیچیده بودند که هزاران سال قبل از این یکتاپرست بوده اند، دارای قانون اساسی، منشور حقوق بشر، حقوق زن و فرزند و خانواده ومهم تر از همه دارای اصول اخلاقی و انسانی بوده اند. اعرابی که تا آن روز هیچ اسم و رسمی در تاریخ نداشتند و بزرگترین افتخارشان داشتن شتر بود، به دروازه فرهنگ و تمدن آن زمان وارد شدند و تا توانستند دست یازیدند. اکنون این زخم کهنه گهگاهی در مکانی به جز میدان جنگ سر باز می کند از نگاه مردمان هردوکشور زورآزمایی قدرت است. یادمان نمی رود که چهل سال پیش دیکتاتور گستاخ دیگری از همان تبار با نام و یاد قادسیه جنگی هشت ساله را به مردم این سرزمین تحمیل کرد و با توهماتی که برای وی ایجاد شده بود خواست حماسه ای دیگر به نام خود رقم بزند اما غیرت و مردانگی سربازان این مرزوبوم با همه شرایط سختی که گریباگیرشان بود او را سرجایش نشاندند تا بداند اندازه او مانند اجدادش در حد مزدوری است. ما بازی پرسپولیس مقابل عربستان را بردیم تا بگوییم اگر یک بار به اعراب باختیم اما خون ایران و ایرانی در کالبد جوانمردان این سرزمین جاری است و پارسیان از تبار همان مردان و زنانند که هر گاه و در هر جایی که اراده کنند انتقام سخت خواهند گرفت.
■ کارشناس مطبوعات