پای صحبت بانوی هنرمند ترکمن که در مسابقه ” هودی ” مقام اول را کسب نمود در حفظ زبان مسئولیت سنگینی داریم
یادداشت |
لطیف ایزدی - زلیخا شیخ نیا بانوی هنرمند ترکمن در مسابقات هودی خوانی که پاییز امسال به همت شورا و دهیاری روستای قرناوه سفلی شهرستان مراوه تپه در فضای مجازی برگزار گردید مقام اول را کسب نمود. این خبر بهانه ای شد تا با وی گفتگویی کوتاه داشته باشیم و حرفها و دغدغه هایش را بشنویم .این بانوی هنرمند ترکمن در گفتگو با اولکامیز گفت: بی بی زلیخا شیخ نیا هستم متولد ۱۳۳۹ . زادگاهم بندرترکمن است و ساکن گنبد هستم. دو فرزند دارم.بیاد دارم دانش آموز سوم ابتدایی دبستان بودم هودی، لاله و آیدیم می خواندم آقای قاقائی معلم ما بود که بعدها فامیلش را عوض کرد و صوفی نیا گذاشت . همیشه در زنگ های تفریح و هر موقعی که درس نداشتیم به من می گفت شیخ نیا بخوان . و من هم ( گوگ کبترم ، بی بی جان و . . ) را با علاقه ی تمام می خواندم .خواندن هودی و لاله و آیدیم را از مادرم یاد گرفتم. مادرم زنی پرتلاش و هنرمند بود در عروسی ها لاله می خواند غزل می خواند . من هم همراهش بودم و از این کار مادرم لذت می بردم. مثلا این آواز را می خواند: بیرجه چیون قوندی / اول سوریار اوستینده مادرم برخی از اشعار مختومقلی را از حفظ بود و گاه و بیگاه برای ما دکلمه می کرد. هر چند سواد نداشت ولی ذهنی قوی داشت و هر چیزی را می شنید زود یاد می گرفت.دایی مادرم ملا بود و مختومقلی می خواند او نیز به دقت آن را گوش می داد و در ذهنش نگه می داشت و بعد برای ما زمزمه می کرد.من از کودکی به هنر علاقه داشتم. با هنر بزرگ شدم . هنر حس خوبی به انسان می دهد. او را شاد و بانشاط نگه می دارد. افسزدگی و غم و غصه را از بین می برد.در گنبد به کلاس موسیقی می روم . استادم آقای آنه بردی وجدانی است. در جلسات شعر خوانی انجمن میراث و جیحون و بنیاد مختومقلی شرکت می کنم. در مراسم های مختلف فرهنگی هنری حضور می یابم . در جلسات گوش می کنم و یاد می گیرم. این ها در روحیه من تاثیر مثبت می گذارند. بر این باورم که هنر افسردگی را از بین می برد.مسابقه هودی را دخترم خبر داد به من گفت مادر در تلگرام مسابقه ای گذاشتند تو هم شرکت کن. نوه ام گفت مادر بزرگ تو اول میشوی. من هم برای مادر عزیزم که فوت کرده بود عکسش را که در حال خواب بود در گهواره گذاشتم و برایش هودی خواندم. یکی از آشنایان با شنیدن هودی گفت : مادرم یادم آمد و اشک از چشمانم جاری شد. ولی کوتاه است متنش را کمی بیشتر کنید.هودی دوم را برای لنا خواندم و لنا را هم فرستادم. لنا نوه ایشان کاکا ( رجب ایشان مغفوری که در فاجعه منا شهید شد ) بود. عروس ایشان کاکا از بستگانم است به من زنگ زد و گفت دخترم نمی خوابد در هنگام خواب بی قراری می کند. برایش هودی بخوان. من هم هودی خواندم. کودک دلبندش با شنیدن هودی من آرام می شد و می خوابید. در مسابقه به تشخیص داوران اول شدم.هودی از قدیم الایام آمده است به کودکان آرامش می دهد به شرطی که با صدای زیبا خوانده شود. برای هودی حتما صدای زیبا و لحن جذاب لازم است. همچنین باید کلمات را درست تلفظ کنیم . واژه ها به زبان ترکمنی ادا شود آن موقع تاثیرش زیاد می شود.چهار سال است که در بین فارسها هستیم ولی فرزندانم زبان ترکمنی صحبت می کنند زبان مادری مهم است . باید آن را حفظ کنیم. زنان و مادران در حفظ زبان مسئولیت سنگینی دارند. باید به فرزندان شان یاد بدهند.بنده دنبال جایزه و مقام نیستم فقط خوشحال می شوم که اثرم در شنوندگان اثر مثبت بگذارد. مردم راضی شوند همین برایم کافیست.مادرم می گفت نماز را جایی بخوانید که دیده نشوید. کار خیر را بدون اینکه دیگران ببینند انجام دهید. از کودکی پدرم را ندیدم. تا دوم دبیرستان درس خواندم. درسم خوب بود ولی ناچار شدم که ترک تحصیل بکنم. دو سال دبیرستان را در تهران خواندم در منزل برادرم که سرهنگ است سکونت داشتم.هودی را به نوه ام یاد دادم. دو نوه دارم . دخترم دوتار می نوازد. دوست دارم در مجالس فرهنگی بخوانم. دورنالر و دورت اورم ساچلی را گاه در محافل می خوانم. حاضرم در مراسم و جشنواره ها حضور بیابم. بزرگترین مشوق من آقای قاقائی بود و می گفت شیخ نیا بخوان . در حال حاضر با آقای قربان روان و یارجان ماهرخ تمرین می کنم . علاقه من به هنر بی پایان است.